"ياد روز"ها ازآنرو گرامی اند که قادرند غبار فراموشی ايام را از چهره رخداد های تاريخی بسترند . همان رخداد ها که سازنده تاريخند.
شگفت ازبازی روزگار که دست طرار آن می تواند تصاوير چند بعدی ازيک واقعه به نمايش آورد.
هفت سال قبل فاجعه آفرينان کوی دانشگاه تهران تصور می کردند با سرکوب ۱۸ تير ديگر ازجنبشی که پيوسته خواب آشفته آنان را برهم می زد می توانند آسوده خاطر شوند. اما درگذرايام ۱۸ تير نه تنها آزاديخواهی را ازياد دانشجويان وجوانان ايرانی محو نکرد بلکه خود نمادی شد درمسير بسط وگسترش اين افکار.
شايد درآن هنگامه خون و اشک وآتش کلوزآپ تصويرتنها سرکوب آزاديخواهان وپايکوبی بيداد برويرانه های بجای مانده بود اما امروزنمای ديگر ازهمان تصوير بيرقی است دردست احرار.
از منظر ارزيابی از کميت نيروهای مبارز، اگر تا قبل از سال ۷۸ هرگاه درتجمعات يا محافل اعتراضی داخل کشور سخن اززندانيان سياسی به ميان می آمد تنها چند نام معدود شناخته شده بود اما امروز فهرست بلند اين نامها حکايت ازافزايش زندانيان سياسی وبه تعبيرديگر به صحنه آمدن خيل بيشتروتازه تری ازمردان وزنان درعرصه مبارزه است.
ازمنظر گسترش حوزه مطالبات سياسی ، اگر تا قبل ازسال ۷۸ عناوين پارادوکسيکال نظير دمکراسی دينی می توانست دربرخی ازمحافل دانشگاهی عرض اندام نموده وبعنوان سقف مطالبات مطرح شود اما امروز بخش وسيع دانشجويان ودانشگاهيان براين باورند که جزسکولاريسم ولاييسيته هيچ علاجی برای ساختارآينده سياسی ايران متصورنيست.
ازمنظر وسعت دامنه اجتماعی مبارزه ، اگرتا قبل از۱۸ تيرماه ۷۸ تنها دانشجويان بودند که به منظور دفاع ازحقوق مشروع خود به ميدان می آمدند پس ازآن تاريخ شاهد به ميدان آمدن اقشارگوناگون ازجمله معلمان ، کارگران وزنان دراين عرصه بوده ايم.
ازمنظر اعتبارجريان دمکراسی خواهی ، اگر تا قبل از۱۸ تير۷۸ تبليغات ساده انگارانه اصلاح طلبان چنين می نمود که درچارچوبهای ساختارحاکم ظرفيت اصلاح پذيری وجود دارد پس ازاين واقعه اين حربه ناکام ماند . به نحويکه درانتخابات رياست جمهوری نهم تقليل وزن اصلاح طلبان ( به حدود ۱۰ميليون نفر) وافزايش وزن تحولگرايان (۲۲ ميليون تحريم کننده) برغم تقلب های تمامت خواهان مشهود بود.
ازمنظر بين المللی ، اگر تا پيش از۱۸ تير سال ۷۸ برخی دولتها تصور می کردند که نقض حقوق بشر تبليغات و بزرگ نمايی های ساخته وپرداخته اپوزيسيون درتبعيد است اما با انعکاس اين سطح وسيع سرکوب ديگر ترديدی برای هيچ دولت باقی نماند که درايران چه می گذرد. ای بسا اينکه دولتهای آزاد پيش شرط هرقرارداد ومرواده اقتصادی را مراعات حقوق بشر عنوان می کنند خود ثمره آن سرکوب سياه باشد.
اين شمه ای کوچک و رهيافت های آن رويکرد غيرانسانی دربرخورد با مطالبات برحق دانشجويان بود. آيا با اين آموزه هايی که تاريخ عرضه می کند جای تامل برای حکومتگران ندارد که دررويکردها وسياستهای ناصحيح خود تجديد نظر کنند. بدون شک تاريخ منتظر درس آموزی انسانهای کوته انديش زمان نخواهد ماند. قوانين تاريخ همچون گذشته وهمه جای جهان درکشورمان نيزاعمال خواهند شد . دست وپازدن برخلاف اين جريان تاريخ تنها ممکن يک يا چند ياد روزبه تقويم ملتی بيفزايد اما آينده روشن است. راستی آيا درک اين آموزه ها دشواراست؟
http://rozane1.blogfa.com