دوستان و رفقای گرامی،
روز جمعه ۱۴ جولای، جلسه ای در لندن از طرف انجمن سخن که وابسته به توده ايها و "اکثريتها" ميباشد، برگزار شد. سخنران اين جلسه، اکبر گنجی بود که اين روزها در خارج از کشور، بمنظور اشاعه و تبليغ نظريات ارتجاعی و سازشکارانه خود و پيشبرد مقاصد سياسی بخش اصلاح طلب رژيم در حال سير و گردش، ميباشد. اکبر گنجی پاسدار سابق، طی سالها در جمهوری اسلامی، مشاغل مهمی بعهده داشته و در سرکوب مبارزات توده های بپاخاسته فعالانه، شرکت داشته است. در حال حاضر، که رژيم ضد مردمی ججمهوری اسلامی با بحرانهای لاينحلی مواجه ميباشد و مبارزات کارگران و توده های زحمتکش عليه اين رژيم آدمکش، در حال اوج و اعتلا ميباشد، اکبر گنجی بمثابه مهره ای از اين رژيم و به نمايندگی از بخش اصلاح طلبان بمنظور استحاله جمهوری اسلامی و ابقای سلطه اين رژيم قرون وسطائی، سخت در تکاپو ميباشد. گنجی در اظهارات اخير خود، بار ديگر مخالفت خود را با انقلاب توده ها و سرنگونی رژيم جمهوری اسلامی اعلام داشته و از مردم ميخواهد جنايتکاران و آدمکشان جمهوری اسلامی را که دستشان تا مرفق بخون مبارزين آلوده است، ببخشند. اکبر گنجی، راه مبارزه مسالمت آميز و حرکتهای مدنی و فرهنگی را تبليغ کرده و هدف ترميم و اصلاح رژيم کشتار و شکنجه را دنبال ميکند.
رفقای ما، در همراهی با ديگر مبارزين، روز ۱۴ جولای در محل سخنرانی گنجی حضور بهم رسانده و با پخش اعلاميه در افشای ماهيت اکبر گنجی و کيفيت ارتجاعی فعاليتهای وی در خارج از کشور و بحث و سخنرانی در بيرون از جلسه، به روشنگری، پرداختند. اين افشاگريها مورد توجه تعداد زيادی از ايرانيان، قرار گرفت. در ضمن، در داخل سالن سخنرانی، تعداد قابل ملاحظه ای از شرکت کنندگان در جلسه، با طرح سئولاتی که اغلب بی جواب می ماند، در زمينه ماهيت جنايت کارانه رژيم جمهوری اسلامی، و سوابق اکبر گنجی، افشاگری ميکردند. اطلاعيه ما را در زير ميخوانيد.
سازمان دمکراتيک-ضدامپرياليستی ايرانيان در انگلستان
۱۵ جولای ۲۰۰۶
دمکراسی انقلابی عليه دمکراسی رنگ پريده استحاله گران
اصلاح طلبان، استحاله گران، دشمنان امر رهائی کارگران و زحمتکشان، دشمنان انقلاب و تحولات انقلابی، اين بار برای پيشبرد مقاصد ضد انقلابی خود، اکبر گنجی، از سردمداران گذشته رژيم جمهوری اسلامی را، وارد معرکه کرده اند. در شرايطی که جنبشهای دمکراتيک و ضد رژيمی توده های محروم و بپاخاسته در سر تا سر کشور، در حال اوجگيری و اعتلاست، در اوضاع و احوالی که کارگران ايران که ببرکت وجود رژيم ضد کارگری جمهوری اسلامی در نهايت فقر و مسکنت زندگی ميکنند، با اعتصابها و اعتراضات گسترده خود، رژيم کشتار و جنايت را بستوه آورده اند، در حاليکه خيزشهای دمکراتيک خلقهای تحت ستم ملی هر روز شدت و حدت بيشتری پيدا ميکند، اصلاح طلبان استحاله گر، ازقماش گنجی و سازگارا سخت به تکاپو افتاده اند تا در معيت تمام نيروهای سياسی سازشکار و ضدانقلابی و در تبانی با قدرتهای سلطه گر امپرياليستی، جنبش پر خروش توده ها را از حرکت باز داشته و سلطه استبداد و سرمايه را همچنان پا بر جا، نگهدارند. گنجی در مانيفستها و "مکاشفات" عديده خود، مخالفت هميشگی خود را با حرکتهای انقلابی توده ها و راه حل انقلابی برخورد با رژيم جنايتکار اسلامی اعلام داشته و از کارگران و توده های تحت ستم ايران ميخواهد از طريق حرکتهای آرام مدنی و اعتراضات فرهنگی، در راه استقرار دمکراسی در ايران – دمکراسی مطلوب آزادی کشان و استثمارگران – فعاليت کنند. در ضمن اظهارات خود، گنجی که خود در ادوار گذشته در جنايات و تبه کاريهای رژيم ضد مردمی، مستقيما دست داشته است، از مردم بپاخاسته و خشمگين ايران، از کارگران، زحمتکشان، زنان و خلقهای تحت ستم ملی ميخواهد جنايات و وحشيگريهای رژيم را ببخشند، اما فراموش نکنند. زهی خيال باطل!
اکبر گنجی تا آنجا پيش ميرود که اظهار ميدارد اگر تبه کاران وزارت اطلاعات رژيم نيز، دست از اعمال ننگين خود بردارند و بمردم به پيوندند، مردم بايد اين آدمکشان حرفه ای را بخشيده و با آنها دست دوستی و مودت بدهند. با اين ترتيب اگر خامنه ای ها، رفسنجانيها و احمدی نژادها نيز از گذشته خود ببرند، در پيش مردم، جا خواهند داشت. آشکارتر از اين نميتوان بدفاع از جنايات و تبه کاريهای بدترين دشمنان آزادی و دمکراسی برخاست. ترديدی نيست که اکبر گنجی، با تمام حرافی هايش در زمينه دمکراسی و حقوق بشر، هدفی جز استحاله رژيم و حفظ سلطه استبداد و سرمايه، دنبال نميکند. وقتی گنجی از توده ها ميخواهد ببخشند اما فراموش نکنند، منظورش بخشيدن جنايات و تبه کاريهای تمام وحشی صفتانی است که در طول ۲۸ سال گذشته، دست پليد خود را بخون هزاران تن از مبارزين و آزاديخواهان آغشته کرده اند.توده های تحت ستم چگونه ميتوانند اين جنايتکاران حرفه ای را ببخشند؟ آقای گنجی! کارگران و زحمتکشان ايران، مردم بپاخاسته و مبارز، نيروهای انقلابی، زنان ستمديده، خلقهای تحت ستم ملی، هرگز اين دشمنان بی امان امر آزادی و دمکراسی را نه خواهند بخشيد و نه جنايات و وحشيگريهای آنها را فراموش خواهند کرد.
گنجی با برجسته کردن سه زندانی سياسی و طرح اين نظريه دروغين که در ايران تنها ۵۰ زندانی سياسی وجود دارد، بکمک رژيم کشتار و جنايت برخاسته و آشکارا نقض حقوق بشر در ايران تحت ستم کنونی را انکار ميکند. گنجی در مانيفست های خود، از صدها بلکه هزاران زندانی سياسی خلق آذربايجان که بدنبال تظاهرات وسيع ميليونی مردم بستوه آمده آن ديار در روزهای نخستين خردادماه، در زنداتها و سياه چالها در معرض بدترين شکنجه ها قرار دارند، حرفی بميان نميآورد. گنجی فراموش ميکند که هم اکنون بيش از صد تن از مبارزين خلق عرب ايران، در زندانهای رژيم بسر برده و برای ۲۷ تن از آنها حکم اعدام، صادر شده است. گنجی از اعدام بيرحمانه گروههای کثيری از مبارزين خلق بلوچ، سخنی بميان نمياورد. گنجی از زندانيهای سياسی بيشمار حرکتهای دمکراتيک در کردستان و از هزاران تن زندانی سياسی متعلق بهمه خلقهای مبارز و بپاخاسته ايران صحبتی نميکند.رژيم آدمکش جمهوری اسلامی در تمام دوران سلطه پوشالی خود، دشمن بی امان آزادی و دمکراسی بوده و در طول ۲۸ سال گذشته زندانها و سياه چالهای رژيم همواره مملو از مبارزين و آزاديخواهان بوده است. گنجی در اظهارات خود هيچ جا اشاره ای بقتل عام وحشيانه ۱۸هزار زندانی سياسی تابستان ۶۷، نميکند. او در رابطه با کشتار دهها هزار از انسانهای شريف و آزاده در طول ۲۸ سال گذشته توسط آدمکشان جمهوری اسلامی، مهر سکوت بر لب نهاده است. گنجی حق دارد چنين فراموشکار باشد چون او خود، در شمار مجرمين عليه زندانيان سياسی و انسانهای آرمان طلبی است که بجرم آزاديخواهی و دفاع از حقوق ستمديدگان بچنگال دژخيمان رژيم افتاده بودند.
تضاد گنجی ها با رژيم جمهوری اسلامی چيزی جز تضاد بخشی از اين رژيم عليه بخشهای ديگر نيست. دمکراسی گنجی ها چيزی جز عوامفريبی و تحکيم و تزيين پايه های اسارت توده های محروم و زحمتکش نميباشد. تلاش گنجی ها تلاش در جهت حفظ و بقای سلطه سرمايه و استثمار است. تنها انقلاب توده ای ميتواند کارگران و زحمتکشان ايران را از چنگ ظلم و استثمار نجات داده و مبشر آزادی و دمکراسی واقعی، باشد. دمکراسی گنجی ها دمکراسی دم بريده ای است که دقيقا در مقابله با اسقرار دمکراسی انقلابی در ايران، علم شده است. ايران کنونی، زندان تاريکی برای کارگران، زحمتکشان، زنان، خلقهای تحت ستم ملی و تمام انسانهای آزاد انديش و شرافتمند ميباشد. ويرانی اين زندان مخوف، در گرو نابودی قهرآميز رژيم ارتجاعی جمهوری اسلامی با تمام جناحها و دارودسته هايش بدست توده های محروم و زحمتکش ميباشد. راه ويرانی کاخهای ظلم و استبداد، راه پايان دادن بستمديدگی کارگران و زحمتکشان، راه تحولات فرهنگی کذايی، حرکتهای قلابی مدنی، انقلابهای مخملی، ياری طلبيدن از قدرتهای سلطه گر امپرياليستی، فريادهای دروغين سردادن در مدح و ثنای دمکراسی، در يک جمله، راه گنجی ها نيست. اين راه، مقصدی جز تحکيم اسارت و بردگی زحمتکشان و بقا و دوام عمر استبداد و استثمار بدنبال ندارد. هدف نيروهای انقلابی، پاره کردن زنجيرهای اسارت و رهايی کارگران و زحمتکشان و زنان و خلقهای تحت ستم ملی و..... از چنگال ظلم و ستمديدگی ميباشد.
سازمان دمکراتيک – ضد امپرياليستی ايرانيان در انگلستان
تيرماه ۱۳۸۵