٣٩ سال پیش در چنین روزهائی (١۶/مارچ/١٩۶٨) در جریان جنگ ویتنام صدها ویتنامی بی دفاع که اکثر آنان را کودکان و زنان تشکیل می دادند بدست سربازان آمریکائی کشته شدند. کشتار وحشیانه "می لای" (My Lai)، دهکده کوچکی واقع در ویتنام جنوبی، توسط خبرنگار جوانی بنام سیمور هرش (Seymour Hersh) بگوش مردم آمریکا و سپس جهان رسید. موج ضد جنگ و نفرتی که این جنایت در مردم آمریکا به وجود آورد آنچنان قوت گرفت که بالاخره به خروج نیروهای آمریکائی و پایان جنگ ویتنام منجر گردید.
بمباران کارخانه داروئی الشفاء در سودان بهنگام ریاست جمهوری بیل کلینتون بار دیگر نام هرش را بر سر زبانها انداخت. هرش با افشاء و محکوم کردن این عمل غیر انسانی چشمان مردم جهان را بر روی واقعیتی تلخ باز کرد، "الشفاء" نیمی از داروی مردم محروم سودان را تامین می نمود.
در جریان جنگ عراق بار دیگر ذکاوت هرش بعنوان یک خبرنگار- کارآگاه باعث گردید مغز متفکر نومحافظه کاران یعنی ریچارد پرل (Richard Perle) رئیس هیئت دفاعی آمریکا از اریکه قدرت به پائین کشیده شود.
مقاله جنجالی "ناهار با کرسی مرد" ( Lunch with the Chairman ) پرده از این ماجرا برداشت که ریچارد پرل در ارتباط با سرمایه گذاران عرب و دلالان اسلحه مانند عدنان خاشوقی شرکتی را برای فعالیت در زمینه های امنیتی به ثبت رسانده است. ثبت شرکت مزبور درست پس از عملیات تروریستی ١١ سپتامبر و زمانی صورت گرفت که "ریچارد پرل" طراح اصلی پروژه PNAC ( پروژه قرن جدید آمریکائی- برنامه راهبردی دولت جورج بوش ) دولت آمریکا را تشویق به دست زدن به حملات پیش گیرانه و تشدید تمهیدات امنیتی می کرد.
در ماه مه ٢٠٠۴ گزارش دیگری از سیمور هرش جهان را در بهت و ناباوری فرو برد. مقاله "شکنجه در ابوغریب" داستان نفرت انگیز و دهشتناک شکنجه هائی بود که در زندان ابوغریب نسبت به زندانیان عراقی اعمال می شد. بطور قطع داستان ابوغریب بزرگترین ضربه حیثیتی را در جریان جنگ عراق به کابینه بوش وارد نمود و باعث گردید میزان محبوبیت وی بسرعت کاهش یابد.
ماجرای ابوغریب آنچنان ابعادی بخود گرفت که تونی بلر و جورج بوش هر دو از آن بعنوان یکی از خطاهای بزرگ صورت گرفته در عراق یاد کردند . افشاء این مطلب که مجوز شکنجه شخصا توسط دانالد رامسفلد صادر گردیده بود ضربه خرد کننده ای به وی وارد نمود و بالاخره تحت فشار سناتورهای برجسته هر دو حزب، از جمله نانسی پلوسی، جورج میلر و تام هارکین از حزب دموکرات و جان مک کین و ترنت لات از حزب جمهوریخواه رامسفلد از مقام خود کناره گیری نمود .
... و اینک در ماه مارچ ٢٠٠٧ سیمور هرش طی مقاله ای با عنوان "تغییر مسیر" (Redirection) از گروهی در درون کابینه بوش به رهبری دیک چنی و الیوت آبرامس سخن می گوید که با استفاده از پولهای ناپدید شده از محل فروش نفت و نیز بودجه اختصاص یافته به بازسازی عراق و هم چنین کمک های مالی عربستان و احتمالا اسرائیل و بریتانیا به عملیات محیرالعقولی در منطقه خاورمیانه و مشخصا علیه ایران دست می زنند. طبق گزارش CNN پولهای ناپدید شده تا ماه ژوئن ٢٠٠۴ چیزی در حدود ٩ میلیارد دلار بوده است.
طبق گزارش هرش پولهای یاد شده از طریق دولت فواد سینیوره نخست وزیر لبنان "شستشو" شده و سپس در اختیار گروههای جهادی وهابی (سلفی) قرار می گیرد که با القاعده همکاری دارند و در عراق علیه شیعیان بی سلاح هر روز دست به جنایات تازه ای می زنند.
آنچه که هرش آنرا "دریائی از تغییرات" می خواند خط مشی جدیدی است که کابینه بوش در قبال مسائل خاورمیانه اتخاذ کرده است. با آنکه آمریکا در عراق با سنی های تندرو درگیر جنگ و درگیری است، درحالیکه "جنگ علیه ترور در سرتاسر جهان" (Global War on Terror) سیاست رسمی و اعلام شده جورج بوش است، علیرغم حمایت از حکومت شیعه در عراق که آمریکا خود در به قدرت رسیدن آن سهم بسزائی داشته است، و با علم به اینکه ١۵ نفر از ١٩ نفر عاملین عملیات فاجعه آمیز ١١ سپتامبر وهابی و سلفی بودند، گروهی کوچک از مدیران کابینه بوش دور از چشم کنگره دست به عملیات سری می زنند که عقل به سختی می تواند عمق و انگیزه آن را دریابد.
هرش در مقاله مزبور سخن از عبور دائمی نظامیان آمریکا از مرزهای ایران به درون خاک ایران به منظور ایجاد آمادگی برای حمله ای در بهار امسال می کند. هرش مطالب مزبور را چند روز پیش در رادیو "دموکراسی ناو" (Democracy Now)، در CNN در برنامه کریس ماتیوز و در همان کانال در برنامه پربیننده "لیت ادیشن" (Late Edition) عینا تکرار نمود.
تا اینجا همه چیز مانند افشاگریهای قبلی هرش پیش رفته است اما تفاوت بزرگ و خطر در اینجاست. برخلاف مقالات قبلی وی که همواره طوفانی در آمریکا و جهان برپا می شد این بار کمترین صدائی نه از روزنامه های بزرگ و نه خبرنگارانی که معمولا با درز اطلاعات از سوی هرش گریبان کاخ سفید را می گیرند برنخاست. سخنان هرش که همواره با عکس العمل های شدید در کنگره همراه بود هیچ تحرکی را حتی از سوی دموکرات ها باعث نگردید.
مسئله شوخی نیست بحث به سرقت رفتن میلیاردها دلار و سپس استفاده پنهانی آنها در جهت تضعیف و حمله به ایران است. برنامه های تلویزیونی هم محدود به همانها بود که در فوق گفته شد. از هفته گذشته تا کنون در این رابطه سکوت محض برقرار بوده است. حتی ستون نویسانی که همواره به مقابله با سیاست های جنگ طلبانه جورج بوش می پرداختند نیز کمترین عکس العملی از خود نشان ندادند.
وضعیت قدری گیج کننده است. آیا ممکن است تحولاتی در جریان باشد که سیمور هرش از آن بی اطلاع باشد ولی برخی حتی از جزئیات آن تحولات مطلع باشند؟
آقای احمدی نژاد در سخنرانی چند روز پیش خود در میبد می گوید:
"ما از جلسات داخلی این قدرتها خبر داریم. آنها در جلسات خودشان میگویند یک تهدید جدی میکنیم و با تبلیغات گسترده، شرایط را به گونه ای جلوه میدهیم که بر حرف مان جدی هستیم تا ملت ایران عقب نشینی کند و متاسفانه برخی انسانهای جاهل و زبون این حرفها باور و منتشر میکنند تا دل ملت ما را خالی کنند .... امروز در امروز در عرصه های صنعت ، علم و اقتصاد ملت ایران قدرتمند ایستاده است و شما در لبه یک پرتگاه بلند و مهلک هستید که اگر برگردید به سود خودتان است."
اینکه این سخنان تا چه حد بر واقعیات و تا چه میزان بر آرزوها متکی هستند بر ما پوشیده است اما سخنانی از این دست و غیر کارشناسانه در گذشته باعث می گردد که صحت گفته های فوق مورد تردید قرار گیزد. بطور مثال در ارتباط با تعطیلات نا بهنگام عید فطر در پاسخ به خبرنگاران که علت اعلام ناگهانی تعطیلات را از رئیس جمهور خواستار شدند وی پاسخ داد : " اگر تعطیلات عید فطر را زودتر اعلام می کردیم زیرآب آن را می زدند."
هر پگاهتان نوروز و هر شامگاهتان دل افروز باد
شهیر شهیدثالث