advertisement@gooya.com |
|
سال ١٩۵۶ است. جمال عبدالناصر در اوج محبوبیت در جهان عرب بسر می برد. درحالیکه ۵/٧% تجارت جهان و دو سوم نفت اروپا از کانال سوئز می گذرد و بانکهای انگلیسی مالک ۴۴% از سهام "کمپانی کانال سوئز" هستند جمال عبدالناصر در یک اقدام متهورانه کانال را ملی اعلام می کند. ناوگان فرانسه و انگلیس حضوری آن چنان سنگین در قبرس و مالت پیدا می کنند که تردد مشکل می شود.
روز ٢١ سپتامبر ١٩۵۶ تولد هفتادمین سال بن گوریون پدر اسرائیل جشن گرفته می شود. در حالیکه منطقه به شدت متشنج بنظر می رسد بن گوریون صادقانه اعلام می کند "تا زمانی که من در مسند تصمیم گیری هستم ما اقدام به براه انداختن یک جنگ نخواهیم کرد. من هرگز جنگی بر پا نخواهم کرد. هرگز."
تنها یکماه پس از این سخنان یعنی ٢٩ اکتبر ١٩۵۶ چتربازان اسرائیلی در صحرای سینا فرود آمده و به سمت شرم الشیخ حرکت کردند. ناصر بهت زده از عملیات اسرائیل دست به غرق کشتی ها در کانال زد. انگلیس و فرانسه که از قبل از شروع عملیات توسط اسرائیل با خبر بودند اولتیماتومی به ناصر دادند. ایدن نخست وزیر انگلیس با نطق های آتشین این عمل ناصر یعنی ملی کردن کانال سوئز را به ناسیونالیسم موسولینی و هیتلر که ٢٠ سال پیش از آن به قدرت رسیده بودند تشبیه کرد در حالیکه هنوز درد و رنج جنگ ویرانگر دوم جهانی از اذهان مردم انگلیس پاک نشده بود. ایدن با شدت هر چه تمامتر بر طبل جنگ می کوبید.
عکس العمل ناصر به حمله برق آسا و غیرقابل انتظار اسرائیل توجیه عملیات نظامی گسترده را بدست انگلیس و فرانسه داده و در روز ٣١ اکتبر ١٩۵۶ بمباران و حمله همه جانبه به مصر آغاز گردید.
۵٠ سال پس از وقوع بحران سوئز گروهی در کاخ سفید بدنبال پیاده کردن طرحی مشابه (بدون اینکه قصد مقایسه محتوای مسئله سوئز با جریانات امروز باشد) در مورد ایران هستند. جنگ بی امان قدرت بر سر مسئله ایران در کاخ سفید وارد فاز جدید و مراحل حساسی می شود. خانم رایس بهمراه جان نگروپونته (John Negroponte) معاون خود و نیکلاس برنز با حمایت پنتاگون و سازمانهای اطلاعاتی به مقابله با تیم دیک چنی برخاسته اند. طرفداران مذاکره با ایران از جمله مایک مک کانل (Mike McConnell) مدیر سازمان ملی اطلاعات و امنیت، رابرت گیتس وزیر دفاع، مایکل هایدن (Michael Hyden) رئیس سازمان CIA با موضع گیری یکصد و هشتاد درجه مخالف تیم های قبلی حاکم بر این سه سازمان در پشت خانم رایس قرار گرفته اند ولی در عین حال هم وزارت دفاع و هم سازمان ملی اطلاعات خود را برای یک اقدام نظامی به عنوان یک طرح احتمالی نیز آماده کرده اند.
اما آنچه که چند روز پیش حیرت محافل سیاسی و آنالیست ها را برانگیخت یادداشت غیرمترقبه ستیو کلمنس (Steve Clemens) عضو ارشد فکر انباره "بنیاد آمریکائی جدید" (New American Foundation) بود که خبر از طرحی مشابه یک کودتا در کاخ سفید می داد.
ستیو کلمنس در سایت اینترنتی خود به نام یادداشتهای واشنگتن (Washington Notes) می نویسد :
"از سوی چند منبع ( به واشنگتن نوت) گزارش شده که یکی از دستیاران ارشد آقای چنی در امور امنیت ملی در ملاقاتی (محرمانه) با افراد فکرانباره AEI و یک فکر انباره دیگر و نیز یک دفتر مشاور در امور امنیت ملی بطور صریح اعلام کرده که آقای چنی از اقدام پرزیدنت بوش و کاندالیزا رایس در خصوص تلاشهای دیپلماتیک (برای حل مسئله ایران) حمایت نمی کند... همین (دستیار ارشد چنی) گفته است طرز فکر تیم چنی این است که با یک تبانی پشت پرده (بدور از آگاهی پرزیدنت بوش) در یک لحظه حساس زمانی که مسئله هسته ای ایران اوج گرفته و یک جوّ متشنج ناشی از ادامه فعالیت های هسته ای توسط این کشور در سطح بین المللی ایجاد شده است اسرائیل دست به یک حمله غافلگیر کننده در مقیاس کوچک وبا سلاحهائی متعارف نظیر موشک های کروز (و نه موشک های بالستیک) علیه تاسیسات نطنز بزند."
کلمنس می گوید ملاقات محرمانه دستیار ارشد با مرکز نئوکان ها به منظور جلب حمایت و همراه کردن آنان برای اجرای طرح مذکور می باشد. او در ادامه می نویسد: "آنچه انتظار می رود این است که پیش گرفتن این استراتژی منجر به تحریک ایران شده تا آنجا که این کشور دست به یک ضد حمله علیه نیروهای آمریکا در منطقه زده و بدین ترتیب بوش مجبور گردد تلاشهای دیپلماتیک را یکسره به کناری نهاده و درگیر یک جنگ دیگر گردد."
شباهت این طرح به طرح حمله انگلیس و فرانسه به مصر با کمک گرفتن از اسرائیل به عنوان کاتالیزر بسیار جالب توجه است.
بر اساس اطلاعاتی که منابع کلمنس به وی داده اند پیامی که مشاور چنی برای مراکز نومحافظه کار و لابی پرنفوذ اسرائیل یعنی AEI با خود به همراه داشته اعلام نارضایتی چنی از تصمیم فاجعه آمیز جورج بوش و همراهی وی با گروه کاندالیزا رایس، رابرت گیتس، مایکل هایدن و مایک مک کانل بوده است.
از جمله نشانه های دیگر برای برهم زدن روند مذاکرات با ایران و به شکست کشاندن دیپلماسی و احتمالا ایجاد درگیری بین ایران و آمریکا درز دادن عمدی عملیات سری CIA برای بی ثبات کردن ایران بود که هفته پیش توسط شبکه تلویزیونی ABC منتشر گردید . به گزارش ABCطرح جدید که به امضاء آقای بوش نیز رسیده است شامل بی ثبات کردن نظام پولی ایران و پراکندن شایعه و پخش اخبار جعلی و نادرست برای برهم ریختن نظم معاملات بین المللی ایران از کانال سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا CIA است.
کوین درام (Kevin Drum) آنالیست واشنگتن مانتلی (Washington Monthly) داستان ABC را یک درز دادن عمدی می داند به این دلیل واضح که ABC اعلام می کند که از چندین منبع این اطلاعات در اختیار این شبکه قرار داده شده است. هم چنین ABC در پاسخ به انتقاد آنهائی که این عمل ABC را (افشاء این طرح را) خیانت به منافع ملی آمریکا دانسته اند می گوید :
"ظرف مدت شش روزی که ما با CIA و کاخ سفید در مورد این مسئله در تماس بودیم در هیچ زمان به ما گفته نشد که پخش این گزارش عملیات روی زمین و یا جان افرادی را به خطر می اندازد."
به این ترتیب به نظر می رسد افشاء این طرح دعوت از ایران برای انتقام جوئی و مآلا ارتقاء سطح تنش بوده است.
آنالیست ها حدس می زنند دستیار ارشدی که در گزارش کلمنس نام وی برده نشده "جان هنا" (John Hannah) باشد که بنا بر گزارش واشنگتن پست سال ٢٠٠٧ را وی سال حمله به ایران اعلام کرده است. "جان هنا" مشاور امنیت ملی آقای دیک چنی است که در دوره دوم ریاست جمهوری آقای بوش جایگزین سکوتر لیبی (Scooter Libby) گردید. هنا در عین حال کسی است که مظنون اصلی تهیه اطلاعات مشکوک پیش از ورود آمریکا به جنگ عراق و نهایتا کشاندن آمریکا به ورطه جنگ عراق می باشد.
"جان هنا" از مهره های بسیار فعال نئوکنسرواتیو است که پیش از ورود به دولت یکی از مدیران فکرانباره انستیتوی واشنگتن برای سیاستگزاری در خاور نزدیک (Washington Institute for Near East Policy) بوده است. فکر انباره مزبور از لابی های فعال اسرائیل به شمار رفته و توسط لابی پر قدرت دیگر اسرائیل یعنی AIPAC تاسیس گردیده است.
اگر خاطرتان باشد دو مسئله افکار عمومی آمریکا بلکه غرب را برای توجیه حمله به عراق آماده کرد. یکی در اختیار داشتن سلاحهای کشتار همگانی توسط دولت عراق و دیگری ارتباط دولت آن کشور با القاعده که هر دو موضوع طی گزارشهائی که توسط خود دولت آمریکا تهیه شد بی اساس و عاری از حقیقت اعلام شدند.
ایران به لحاظ برخورداری از مسئله هسته ای شرط اول را( در اختیار داشتن سلاح هسته ای) برآورده نموده ولی تا چند روز پیش به نظر می رسید برآورده کردن شرط دوم یعنی ارتباط داشتن دولت ایران به القاعده با مشکل روبرو باشد به این دلیل که تفکر سلفی القاعده با تفکر شیعی دولت ایران در تضاد کامل بوده و نمود این تضاد در جریان برادر کشیها درعراق امروز عینیت یافته است.
با اینهمه این وظیفه را نیز روزنامه پیشرو گاردین انگلیس بر عهده گرفته و چند روز پیش به نقل از منابعی در عراق که هیچ کدام نام و نشانی از خود بروز ندادند خبر از همکاری ایران با القاعده برای سامان دادن حملاتی گسترده در عراق در تابستان امسال داد.
روزهای آینده باید شاهد به صحنه آمدن نیروهای دو طرف در کاخ سفید بود و آنچه که مسلم است روند مذاکره بین نمایندگان ایران و آمریکا نیز قطعا متاثر از این جدال سنگین خواهد بود.
شهیر شهیدثالث
shahirsca@yahoo.ca
خرداد ١٣٨٦