یکشنبه 12 فروردین 1386

بازی دومينو و ملوانان اسير، همنشين بهار

در "بازی دومينو"يی که بين آخوندها و مُدعّيان صاحب اختياری جهان، جاری است ـــ دستگيری ملوانان انگليسی که موارد مشابه اش در گذشته با سلام و صلوات حّل می شد، به جاهای باريک کشيده است.
شکی نيست رژيم ايران که پيش تر زمزمه می کرد:
"بسيار آسان است که يک دسته از افسران زيبای چشم آبی و مو بور را دستگير کنيم"، به دنبال باج خواهی است... تا بتواند هم در زمينه هسته ای و هم در مورد آنچه که در عراق ُرخ داده و، می دهد امتياز بگيرد...

• با توجه به اينکه زد و بندِ غربِ دوچهرهِ کاسبکار با آخوندها، آن روی سکه رفتار تنش زای جمهوری اسلامی است،
• و، با اين يادآوری که انگيزه های شومی را که پشت دستگيری ملوانان است، هيچ ايرانی شريفی تائيد نمی کند ـــ
به ابعاد ديگری از اين مسئله اشاره می کنم.
****
اين روزها شاهد مُشاجره آخوندها با "تونی بلر" و حاميانش هستيم که يکی ادّعا می کند ملوانان در آب های عراق بوده اند و ديگری اصرار می ورزد نخير، در آب های ايران دستگير شده اند.
واقعش اين است که بذر اختلافات مرزی بين ما و عراق را، در گذشته های دور استعمارگران (و از جمله همين انگليسی ها) پاشيده اند.
در زيرنويس مقاله [اگر صدام به "کاسترو" گوش کرده بود] نکته ای را که گفتم، توضيح داده ام.

با اينکه براساس توافقنامه الجزيره، مرز آبی دو کشور در خط ميانی اروند رود (شط العرب) تعيين شده، اما اين خط آبی بين ايران و عراق دقيقا مشخص نيست.
مسئله اروند رود (شط العرب) و گره کور آن گرچه ظاهرا در نامه نگاری های صدام و رفسنجانی (هنگامه آزادسازی اسرای دو طرف، حول و حوش داستان کويت) حل شده، و رئيس جمهور پيشين عراق، بالاخره پذيرفت که قرارداد الجزائر را محترم بشمارد اما، در آينده نيز برای هر حکومتی که روی کار بيايد، اسباب دردسر خواهد شد.
اختلافات مرزی ايران و عراق به دوران حکومت سلسله صفوی در ايران و دولت عثمانی که عراق بخشی از خاک آن بوده است، باز می گردد و هميشه شاخص ترين مظهر اختلافات بين ايران و همسايه ی غربی او مسايل مربوط به حدود دو کشور بوده که سياست تهران – استانبول و بعداً بغداد را توجيه می کرده و ساير مسايل را هر چند ريشه های عميق داشته اند تحت الشعاع قرار می داده است.
جدا از نیّاتِ شوم آخوندها و بازی دومينويی که در جريان است، اکنون هم که صحبت از اروند رود (شط العرب) و مرز آبی بين ايران و عراق می شود، همان زخم قديمی است که ُعود کرده است.
***
در اين واقعّيت که استبدادِ زير پردهِ دين، دشمن رحمت و مهر است و َگرد محنت بر ايران و ايرانی پاشيده، ترديدی نيست امّا، آنگونه که امثال غزالی و دکارت هم توجه داده اند همه چيز را بايد از همه چيز، جدا کرد.

مبارزه با مرتجعينی که به قول قران یَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِم مَّا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ (به زبان جاری می کنند چيزی را که در قلب شان نيست) ـــ تمامی ندارد امّا، روياروئی با فاشيسم مذهبی و کسانی که سخنان حق را نيز با انگيزه های باطل، آلوده می کنند، نبايد باعث شود "اسير جبر جّو" شده، ُخلق و خوی استعمارگران را از ترس اينکه مبادا با مرتجعين هم آواز شويم، از قلم بياندازيم.
زير مجموعه اين بازی های خطرناک، جنايات اشغالگران هم هست. متجاوزينی که مثل َکنه به همه چيز و همه جا چسبيده و شورای امنيت را نيز، مثل "برموم" در دست خود گرفته، مَچَل کرده اند.
در همين قضيه ملوان ها، شورای امنیّت می‌بايست مدارک هر دو طرف را بررسی می کرد، نه آنکه يک طرفه و براساس ادعای انگلستان حرف زور بزند.

گفته می شود: "اروند رود (شط العرب) خط القعر مرز است"، اما در سطح آب اين خط را کجا بايد کشيد؟ آبراه جايی ندارد که خط بکشند و بگويند کدام طرفش مال عراق است و کدام طرفش نيست.
اگر آنطور که قرارداد الجزائر می گويد: "مديريت اروند رود بين ايران و عراق مشترک است و هر دو می‌توانند درآنجا دريانوردی بکنند" چرا دولت انگلستان می‌گويد من در آب های ايران نبوده ام؟
تازه بنا بر قرارداد مزبور فقط کشتی‌های عراقی می‌توانستند تردّد کنند. بر چه اساسی اشغالگران عراق نيز چنين حقی دارند؟ اگر ملوانان در چارچوب سازمان ملل وارد عراق شده اند و شورای امنيت به نيروهای انگليسی ماموريت داده که آبراه های مشترک ايران و عراق را هم درنوردند، آيا به طرف مقابل هم اين وظيفه محوّل شده که با آنان همکاری کنند؟
از نظر حقوق بين‌الملل، ملوانان انگليسی در شرايط ويژه ای از جمله کشف فعاليت دزدان دريايی و يا فعاليت تاجران برده، حق ورود به آب های ايران را دارند، آيا در زمان دستگيری آنان، موارد مذکور واقع شد؟
***
شورای امنيت، پشت اين داستان را نخوانده بود که آخوندها با عَلم کردن اين واقعّيت که"آبراه مشترک است"، و...و...، ُقربتی بازی در می آورند و اين مسئله را به سرپوشی برای موضوعات ديگر (از جمله دور کردن توجه مردم جهان از ضربه صدور دومين قطعنامه شورای امنيت)، تبديل می کنند و با پخش اعترافات تلويزيونی که يکی از شيوه های تبليغاتی و غيرانسانی است، های و هوی راه می اندازند که اصلا سرباز انگليسی آن جا چکار می‌کند؟
مگرنه اينکه کار اين رژيم بحران سازی های پی درپی برای فرار از رويدادها و پوشاندن حقيقت با رفتاری هميشه قلدرمآبانه است؟
***
"فاش گويم و از گفته خود دلشادم" که خوب است چُرت اشغالگران پاره شود و بفهمند يک من ماست چقدر کره دارد!
با دروغ و دغل سربازان شان را به اشغال يک کشور ديگر وادار نمودند و هنوز هم دوقورت و نيم شان باقی است.
با کشتار مردم بی گناه عراق با بمب های فسفری و ناپالم و اورانيم ضعيف شده و شکنجه های وحشيانه و تجاوز و هزاران رذالت ديگر، جاده صاف کن مرتجعينی شدند که هم اکنون از دست شان می نالند.
به نام دموکراسی در ابوغريب و بازداشتگاه های ديگر هر اسبی داشتند تاختند و حتی از شکنجه کودکان در مقر نيروهای انگلستان در بصره که بصورت گسترده از طريق اينترنت در معرض ديد جهانيان قرار گرفت هم نگذشتند. افسوس که آنچه گفتم شايعه نيست.
***
تونی بلر و اسلافش که همين حالا هم به ساخت و پاخت، و سياست مهار و عوض شدن رفتار و اخلاق همين رژيم دلبسته اند، ( همراه با متحدين شان) ساليان دراز چشم خود را بر بيداد فاشيسم مذهبی بستند و سّلانه سّلانه به دنبال به اصطلاح ميانه روان درون رژيم آخوندی راه افتادند و خودشان را با "ديالوگ انتقادی"! و حکومت اصلاحات، بازی دادند و با اِعمال فشار بر مبارزان و مجاهدان، که يک چشمه اش کابوی بازی در ۱۷ ژوئن پاريس بود، َدم ِ آخوندها را ديدند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

گندم از گندم برويد، جو ز جو
زد و بندها با قاتلين زندانيان سياسی تا آنجا پيش رفت که به آنها امکان داد آدمکشان شان را به خارج از ايران بفرستند تا امثال قاسملو و بختيار و کاظم رجوی را به رگبار ببندند و پس از اجرای جنايت های ننگين خود، ُسر و مُر و گنده برگردند!
چه راست می گويد مولوی:
اين جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آيد نداها را صدا

---------------------------
زيرنويس:
• در يکم تيرماه سال ۸۳ ‬تعداد ‪ ۳‬فروند شناور تندروی انگليسی به همراه ‪ ۸‬نفر سرنشين مسلح وارد آب های ايران شده اند.
- در نهم اسفند سال ۸۵ نيز، سه فروند قايق نيروی دريايی انگليس در دهانه خور موسی که متعلق به کشور ما است، ديده شده اند.
• رژيم زن ستيزی که اينک با اشاره به ۱۳ آبان سال ۵۹ و ماجرای سفارت آمريکا، صحبت از آزادی گروگان های زن و "آموزه های دينی و اخلاقی و انسانی"!! می کند، اين به اصطلاح آموزه ها را در سال پُرابتلای ۱۳۶۰ ...و، به ويژه در قتل عام زندانيان سياسی در سال ۶۷، با شکنجه و اعدام پاک ترين و فداکارترين زنان ميهن ما هم، به نمايش گذاشته است.

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'بازی دومينو و ملوانان اسير، همنشين بهار' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016