در هفته های اخير سه نشست در اروپا و آمريکا برگزار شد که در هر سه آنها،اين ، استقلال ايران است که انکار می شود :
نشستی در پاريس تحت عنوان « همايش پاريس » از سوی جمعی ايرانی امريکا ستا و منتظر به قدرت رسيدن توسط اين قدرت، بر گزار شد . واقعيت گويای ﺁن، سخنرانی بيست و پنج دقيقه ای کنت تيمرمن از نيوکانهای درجه سه ومعين کردن خط و ربط از سوی او بود .اين عمل چنان گستاخانه بود که يکی دو تن از حاضرين را به واکنش بر انگيخت .
در اين جمع، از به اصطلاح جمهوری خواه، سابقا چپ و پاسدار و انصار حزب الله متحول شده از جمهوری اسلامی برگشته گرفته تا طرفداران خاندان پهلوی و ... بودند . حال سئوال اين است که چه چيز ميتوانست اين افراد را که به ظاهر لايتچسبک هستند، گرد هم ﺁورد؟. همانطور که از نام نشست پيداست ظاهر قضيه ،همايش همبستگی طرفداران دموکراسی و حقوق بشر بود. اما هدف، در واقع ساختن ﺁلترناتيو تحت امر سلطه گر بود . زمانی جمعی از اين حضرات به بهانه رفراندوم،آلت دست مايکل لودين و نيوکانها شدند و امروز، تيمرمن اين مامور دون پايه آمريکايی است که برای همه آنها خط و ربط تعيين ميکند. امروز سياست سلطه گران ،کوچک کردن کشورهايی است که از نظر آنها خطر محسوب ميشوند تا بدين ترتيب با مشغول کردن آنها به در گيری های قومی و منطقه ای خيال خود را آسوده نمايند و هستی آنها را به تاراج ببرند. ايران از جمله کشورهايی است که اگر نظامی مردم سالار داشته باشد از توان بالای سرمايه انسانی و طبيعی بر خوردار است تا راه رشد و ترقی را پيش گيرد . از آنجا که ايران همواره قلب طپنده حوزه وسيعی از خاور ميانه است، با استقرار حق حاکميت ايرانيان و ياد آوری اين حقوق به ديگران، ميتواند رژيمهای وابسته منطقه و بالطبع منافع سلطه گران و، در راس آنها، آمريکا را به خطر بياندازد. آقای تيمرمن و امثالهم اگر دل نگران حقوق مردم ايرانند، بهتر است از بديل سازی دست بردارند و شما شرکت کنندگان در چنين جلساتی اگر به ايران به عنوان وطن و حقوق مردم ايران می انديشيديد و نه به کسب قدرت، از سرنوشت امثال چلپی و علاوی و کرزای و آنچه بر افغانستان و عراق رفت درس ميگرفتيد و از همنشينی با بيگانگان دشمن استقلال ايران و بازماندگان رژيم دست نشانده پهلوی و غسل تعميد دادن پهلويها دست ميکشيديد و از آنچه تا کنون کرده ايد ( دعوت و تشويق صدام به حمله به ايران و اخيرا دعوت به تحريم و حمله از سوی آمريکا) ، ابراز پشيمانی می کرديد .
اما نشست بعدی، اجتماعی بود که سازمان مجاهدين خلق در اطراف پاريس ترتيب داد . در ﺁن، از "ايرانی" و افغانی و عراقی و .... شرکت داده شدند . در اين اجتماع نيز، آنچه برای سازمان مجاهدين و رهبران آن مهم بود جلب حمايت اعضای کنگره و پيام های آنان بود که قرائت شد! بر سران سازمان مجاهدين خلق حرجی نيست که خود به پای بوسی بيگانه ای،( صدام و اعوان وانصارش) رفتند که خود آلت سلطه گران در دشمنی و جنگ با ايران بود . پس از سقوط صدام و انتشار اسناد سازمانهای اطلاعاتی او ، امروز انکار نوکری و سر سپردگی آنان به ديکتاتور جنايتکار بعثی غير ممکن است. گرچه آقايان رجوی و ابريشم چی، چندی قبل منکر اين ارتباط و وابستگی شدند.اما شما هايی که خود را ايرانی ميدانيد و احتمالا در چنين گرد همايی هايی شرکت ميکنيد، با ديدن فيلم آقای رجوی که بر سر مقدار نفتی که سالانه از صدام دريافت ميکند تا بفروشد و خرج ارتش به اصطلاح رهايی بخش خود کند، از شرکت خود در ميهمانی نوکران ديکتاتور احساس تحقير نمی کنيد؟ از ديدن آقايان داوری و ابريشمچی در حال گزارش به ماموران صدام، از مشاهده آقای رجوی در حالی که همه اعضای سازمان را فرزندان صدام ميخواند واز ديدن.... ، بر نمی ﺁشوبيد ؟
و نشست سوم در امريکا و از سوی سلطه گران زور گو بود که بنا بر خبر خبر گزاری ها يکی از موضوعات اصلی آن مسئله هسته ای ايران و سپر دفاعی آمريکا در اروپا بود که اين دومی نيز با ايران ربط مستقيم دارد. آقای پوتين از صدقه خشک سری و نادانی سران جمهوری اسلامی و ولايت نادانان بر کشور بيچاره ما ، حقوق ملی مردم و استقلال وطن ما را وجه المعامله با رقيب خود گردانده و بده بستان ميکند.
اما قضيه غم انگيز اين است: امروز در ايران نا لايق ترين افراد بر سر کارند که نه دغدغه کشور را دارند و نه دغدغه مردم را . حفظ قدرت برای آنها از همه چيز مهم تر است. بنا براين از ديدن خطراتی که کشور را تهديد ميکند ناتوانند. نگاهی به تاريخ، به ما ميگويد هر گاه ايرانيان به سرنوشت خويش بی تفاوت شدند و نادانان بر آنها حاکميت يافتند، خطر تجزيه افزايش می يابد و تجربه هم ثابت کرده که تا از درون نوکر صفتانی نباشند و به آستان بوسی قدرتهای بيگانه نروند ، بيگانگان بر مداخله در کشور ما توانا نميشوند . کودتای بيست و هشت مرداد با مراجعه شاه به بيگانگان و تن دادن به دست نشاندگی او، با همدستی تنی چند در کسوت روحانی با سيا و غفلت مردم از توان و نقش خويش امکان پذيرشد. حمله صدام به ايران برای ضربه زدن به دموکراسی نوپا با تشويق ايرانيان وطن فروش قدرت طلب و اعلام وفاداری به قدرت سلطه گر امکان پذير شد. کودتای خرداد شصت و ادامه جنگ هشت ساله و ويرانگری اقتصاد ايران در راستای منافع سلطه گران با زد و بند آقای خمينی و اعوان و انصارش از قبيل بهشتی و رفسنجانی و خامنه ای و کروبی و... با دستگاه ريگان و بوش پدر( اکتبر سورپرايز) و بی تفاوتی مردم نسبت به سرنوشت خويش عليرغم تمامی هشداری که به آنها داده شد امکان پذيرشد. وگرنه چطور ممکن بود آقای خمينی به خود جرات بدهد در مقابل ملتی بايستد؟ خوشبختانه امروز به يمن استقامت نيروهای وطن دوست مردمسالار که احقاق حقوق ملی مردم ايران ، استقلال وطن وآزادی ساکنان آن، هم و غمشان است ،امکان ساختن نيروی جانشين وابسته از سوی بيگانگان بسيار ضعيف شده است.
اما از اين خطر نبايد غافل شد . جانبداران استقلال و آزادی از هر طيف و گروهی که باشند نيازمند عرفان جامعه به اين مهمند که بی تفاوتی به سرنوشت خويش آفت استقلال و آزادی است و خالی گذاشتن ميدان به هر بهانه باز گذاشتن دست مستبد در داخل به گسترش اختناق و به داو قمار قدرت گذاشتن استقلال وطن از سوی حاکميت بی وطن و وجه المعامله شدن تماميت ارضی ايران از جانب سلطه گران و مسابقه گذاشتن در نوکری بيگانگان ازسوی اپوزيسيون قلابی است تا چه کسی سهم بيشتری از ۷۵ ميليون دلاری را که برای به اصطلاح مبارزه با رژيم ولايت مطلقه اختصاص يافته به جيب بزند. اگر دستگاه بوش راست ميگويد وحقوق بشر، از جمله حقوق ايرانيان و استقرار مردمسالاری در ايران را محترم ميشمارد از چه رو آقای بوش سندی را امضا کرده است که مانع انتشار اسناد مربوط به اکتبر سورپرايز و زد و بند آقای خمينی و دارو دسته حزب جمهوری اسلامی و معامله آنها بر سر حقوق مردم بيچاره ايران ميشود؟چرا اجازه نميدهند تا مردم ايران و دنيا بدانند ماجرای به گروگان گرفتن اعضای سفارت آمريکا در ايران چگونه آغاز شد و چگونه و به چه قيمتی خاتمه يافت؟ ميلياردها ثروت ملی ما را غارت کردند و بردند و حالا با منت ميگويند بودجه در اختيار "ايرانيان مبارز " ميگذارند تا در راه دفاع از حقوق بشر و استقرار مردمسالاری خرج کنند؟ آيا فاسد پروری از موارد حقوق بشر است؟ وابسته پروری از موارد حقوق بشر است ؟ و ای شما ها که چشم به اين دلارهای خونين دوخته ايد شرم نداريد که خود را آزاديخواه و حقوقمند بناميد؟ اين رفتاری که شما آقايان حاکمين و شما وابستگان به بيگانه و مزدوران با ايران و ايرانی ميکنيد با هيچ يتيمی متصور است؟ امروز اميد آن ميرود که مردم با حمايت همه جانبه از جانبداران استقلال وآزادی، بازی قمار بازان قدرت در داخل کشور و خارج نشينان وابسته بر سر استقلال ايران رابر هم بزنند. غفلت از سرنوشت وطن عواقب وخيمی دارد که مسؤليت آن بر عهده تمامی ايرانيان است. از غفلت بدر آييم و وطن را دوست بداريم و بر حفظش بکوشيم.
[email protected]