دوشنبه 12 شهریور 1386

کدام اعتماد؟ کدام ملی؟ مهدی عربشاهی

مهدی عربشاهی
به نظر می رسد که هر چه زمان انتخابات مجلس هشتم و موعد ثبت نام کانديداها و بررسی صلاحيت ها نزديکتر می شود بايد انتظار توبه تعداد بيشتری از اصلاح طلبان سابق را داشت. کسانی که با اميد به رافت شورای نگهبان و به دستور سخنگوی اين شورا از گذشته خود توبه می نمايند تا شايد راهی برای عبور از سد پولادين نظارت اين شورا بيابند

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

عبارتها بسيار آشنا بود. لحظه ای چشمان خود را بستم و به چند هفته قبل برگشتم. هنگامی که در اتاق بازجويی بند ۲۰۹ زندان اوين با چشم بند رو به ديوار نشسته بودم بازجو از پشت سر سخن از ارتباط و خط گرفتن دانشجويان از خارج کشور و بيگانگان می گفت. يا روز آخر بازجويی که با تغييری ناگهانی از ما خواستند تا رفتاری "اعتماد آفرين" در پيش بگيريم. انگار که مقاله را يکی از کارشناسان دانشجويی وزارت اطلاعات نوشته باشد.

رضا انصاری عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و يکی از فعالان سابق انجمن دانشگاه تهران در مقاله ای با عنوان "هشدار وزارت اطلاعات را جدی بگيريم" در ارگان رسمی اين حزب به تکرار ادعاهای واهی و برچسب های هميشگی نيروهای امنيتی (که در طول ۲۸ سال گذشته هميشه فعالان منتقد و دگرانديش سياسی، فرهنگی و صنفی را به ارتباط با بيگانه متهم می کنند) پرداخته و حتی گامی هم فراتر از وزير اطلاعات برداشته و به صراحت اين اتهام را متوجه فعالان انجمنهای اسلامی و دفتر تحکيم وحدت نموده است.
در ادامه نيز با کمرنگ نمودن تاريخچه طولانی مدت و پر افتخار فعاليت انجمنهای اسلامی در پيش از انقلاب و ناديده گرفتن نقش کسانی چون مهندس مهدی بازرگان که در چشم انداز هويتی و تاريخی اين تشکل نقش موسس را ايفا نموده اند، تمام اعتبار اين نهاد را ناشی از سالهای نخستين انقلاب و تبعيت بی چون و چرا از خط امامی ديده است که امروز خود و همفکرانش در اعتماد ملی داعيه پرچمداری آن را نموده اند.
پر افتخارترين دوره انجمنها در اين مقاله دورانی دانسته شده که "رسالت جهانی بر افراشتن پرچم اسلام در کاخ سفيد!!" بر دوش اعضای اين تشکل قرار داشته و به مثابه يک گروه فشار در دانشگاهها حتی اجازه سخنرانی به ناطق نوری را هم نمی داده اند.
در ادامه با قلب تاريخ انجنهای اسلامی و دفتر تحکيم وحدت از "اختلال در روند حرکت اين نهاد پس از ۲ خرداد ۷۶" و "تخريب هويت و فروپاشی تشکيلاتی" آن سخن گفته اند و خواهان "بازگشت به خويشتن" برای "بازيابی اعتبار و منزلت گذشته" و "اعتماد آفرينی" شده اند.
ضربه آخر را نيز به خيال خود آنجا زده اند که گفته اند: "عده ای در گذشته و شايد حال حاضر آگاهانه و برنامه ريزی شده" به دنبال اين هستند تا از رهگذر نقد نظام و رهبری به آن سوی مرزها رفته و با بهترين امکانات و رفاه روزگار بگذرانند.

در پاسخ به اين مطلب لازم دانستم تا به عنوان يکی از فعالان دانشجويی که از نزديک با مسايل انجمنها و دفتر تحکيم وحدت آشنا می باشم نکاتی چند را تذکر دهم :
۱- تاريخچه انجمنهای اسلامی به بيش از سی سال قبل از انقلاب بهمن ۵۷ باز می گردد و نه تنها نمی توان اين دوران طولانی را ناديده گرفت بلکه به گمان بسياری از صاحب نظران سازه های هويتی و قوام بخش اين تشکل در آن سالها شکل گرفته است. امروز بسياری از دانشجويان، دوران فعاليت اين تشکل در سالهای نخست انقلاب را که به زعم آقای انصاری پر افتخار بوده است را انحرافی از اصول اوليه اين تشکل دانشجويی می دانند. روزگاری که انجمنهای اسلامی به عنوان بازوی حاکميت در دانشگاهها وظيفه تصفيه اساتيد و دانشجويان دگرانديش را برعهده داشتند و با تلقی نادرست خود از "امر به معروف و نهی از منکر" نقش چشمگيری در يکدست نمودن فضای اجتماعی و فرهنگی دانشگاهها ايفا می نمودند.
۲- باز هم بر خلاف نظر اين عضو حزب اعتماد ملی گمان می کنم که سالهای پس از ۲ خرداد ۷۶ را می توان سالهای "بازگشت به خويشتن" دفتر تحکيم وحدت خواند. البته نه آن "خويشتن" که منظور آقای انصاری است (دوره سالهای ۶۰) بلکه بازگشت به آرمانهای اوليه اين نهاد دانشجويی که عدالت و آزادی سرفصل اصلی آن بود و اگر هم بتوان منزلت و اعتبار دوره های مختلف دفتر تحکيم وحدت را در ميان جامعه سنجيد موقعيت اجتماعی دانشجويان فعال در سالهای پس از ۷۶ که دموکراسی و حقوق بشر را به اولويت اصلی خود تبديل نمودند بسيار فراتر از فعالين ساليان دهه ۶۰ بود که در نقش گروه فشار حتی سخنرانی ناطق نوری را در دانشگاهها بر نمی تافتند.
۳- مشخص نيست که چرا از ميان خيل هشدارهای مقامات امنيتی و نظامی در مورد گروههای مختلف و نيز احزاب سياسی و شخصيتها، تنها بايد هشدار وزير اطلاعات در مورد دانشجويان را جدی گرفت. قطعا اگر حافظه خود را کمی بيشتر به کار بيندازيم هشدارهای زيادی را خواهيم يافت که به طور مستقيم و غير مستقيم شامل حال اعضای فعلی حزب اعتماد ملی هم بشود. فراموش نکنيم که جدی گرفتن اين قبيل هشدارها خواست پرونده سازانی است که هميشه با پر رنگ کردن نقش يک دشمن خيالی و توطئه گر تلاش در حذف نيروهای منتقد داشته اند.
۴- به عنوان کسی که در ساليان اخير در رده های مختلف انجمنها و دفتر تحکيم وحدت حضور داشته ام هيچ موردی را سراغ ندارم که آگاهانه و برنامه ريزی شده به دنبال پل زدن از فعاليتهای دانشجويی خود به آن سوی مرزها بوده باشد.(اگر چه برخی با تکيه به تواناييهای علمی خود برای ادامه تحصيل به خارج از کشور رفته اند که اين امری کاملا طبيعی است.) يقين دارم که دفتر تحکيم وحدت با تمام نقدهايی که به آن وارد می باشد سالمترين مجموعه دانشجويی حال حاضر کشور است .
۵- به نظر می رسد که هر چه زمان انتخابات مجلس هشتم و موعد ثبت نام کانديداها و بررسی صلاحيت ها نزديکتر می شود بايد انتظار توبه تعداد بيشتری از اصلاح طلبان سابق را داشت. کسانی که با اميد به رافت شورای نگهبان و به دستور سخنگوی اين شورا از گذشته خود توبه می نمايند تا شايد راهی برای عبور از سد پولادين نظارت اين شورا بيابند. اما اين قبيل افراد به اين هم بينديشند که پس از تاييد شورای نگهبان مرحله ديگری هم در راه است که در آن بايد مقبوليت خود را به سنجش افکار عمومی بگذارند. با مسيری که اين آقايان در پيش گرفته اند به نظر نمی رسد که حتی با گذشتن از مرحله نخست ، شانس چندانی برای ورود به مجلس داشته باشند و بهتر است تا دير نشده راه مناسب تری برای فرايند کسب صلاحيت خود بيابند و سعی ننمايند که از طريق تهمت زدن به دانشجويان و برخی احزابی که آنها را تندرو می خوانند "اعتماد آفرينی" کنند.

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'کدام اعتماد؟ کدام ملی؟ مهدی عربشاهی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016