بی نظير بوتو پنج شنبه ۲۷ دسامبر در طی انجام يک عمليات انتحاری در شهر راولپندی که در جنوب اسلام آباد واقع است به همراه ۲۰ نفر ديگر کشته شد و بدين طريق بنيادگرايان اسلامی در پيرامون و درون حاکميت پاکستان به تهديد خود جامه عمل پوشاندند و خانم بوتو را در پايان يک متينگ انتخاباتی به شکل خشونت آميزی به زندگی اش پايان دادند."منطق" تمام عمليات بمب گذاری و انتحاری برای حذف آن کس يا ايده ای که رنگ و بوی خودی ندارد، انجام می گيرد. گويا منطقه خاور ميانه و آسيای مرکزی يا بهتر است بگويم جهان "سوم" نمی بايستی سرنوشتی به غير از جنگ، خشونت، نفرت، کشتن، شکنجه، تحقير، جهل و فقرداشته باشد! دراين جهان ناعادلانه هر آنچه که از آن تنوع و ديگری حاصل شود بايد نابود يا صدايش در گلو خاموش شود. اين چه تفکری هولناکی است که برای اعمال نظر و اتوريته خود به خشونت کور متوسل می شود و سرنوشت بودن و نبودن زندگی انسانی را رقم می زند؟ سنگدلی، بيرحمی، استبداد و ستيز با انسان و تمدن ديگر، محور اساسی آن باورهايی را تشکيل می دهد که با اتکا به آن به ترور و قساوت تحت عناوين مختلف می پردازند. آدمکشی به هر صورتی جنايت است. تجاوز در هر شکلی و زورگوئی و ستم محکوم است. انسان ها را به بهانه ظاهر فريب پيروزی، آرمان، بهشت و خاک به کشتن می دهند و يا به کشتار وادارشان می کنند. ترور و قساوت عمليات انتحاری هدفش اين است که مردم بی دفاع را بدون چرا و اما به تبعيت از خود وادار کند. انجام ترور برخلاف هر گونه قوانين عرفی، سنتی و حقوقی است. در جهان امروز انجام عمليات تروريستی منجر به تحولات اجتماعی و دمکراتيک نمی شود. بلکه از اين طريق تنها تعامل، احترام به يکديگر، قبول هم به عنوان دگر انديش و يا ديگر بودن را در فرهنگ سياسی، اجتماعی و فرهنگی انسان های منطقه ای که در آن زندگی می کنيم را روز بروز بيشتر از قبل تضعيف می کنيم!
در حقيقت، انسان های منطقه ای که ما در آن زندگی می کنيم را چنان در جهل، خرافه و فقر نگه داشته اند که بتوانند هر آن وقت که اراده کردند از آنان به عنوان ابزاری برای قربانی شدن برای اين يا آن ايدئولوژی و مذهب استفاده کنند و بدين طريق ترور و تروريسم، خشونت، نفرت و مرگ را به عنوان بخشی از سرنوشت مختوم اين کشورها در آورند. غرب دمکرات، سکولار که مرکز حقوق بشر است در برابر اين توهم، اين جهل و جنايت خاموش است و به مسئوليت خود عمل نمی کند. در تاريخ سياست غرب جز در مواردی نادر، آنها برای حفظ منافع خود دست به حمايت از کسانی در منطقه زده اند که زندگی و ماندن در قاموس آنان مفهومی واقعی و انسانی ندارد و مرگ سياهی حرف اول و آخر آنان است. آنها با دفاع از ديکتاتوری های نظامی، دفاع و حمايت از بنيادگرايی برای مبارزه برعليه دشمن دشمن من دوست من است در واقع کشتزارهای مرگ، خرافه و نفرت را در مناطق ما تقويت کرده اند. غرب در ايجاد اين شرايط ناهنجار و خشونت آميز دارای مسئوليت مشخص است.
بی نظير بوتو فرصت فکر کردن به مرگ را نداشت!
خانم بوتو هنگامی که بعد از سال ها به پاکستان بر می گشت متوجه بود که بنيادگرايان و حاميان آنان در دولت پاکستان مرگ را برای او رقم زده اند. اما برای او پاکستان و مردمش چنان ارزشی داشتند که او ترجيح می داد به آن تهديدات نيانديشد. خبرنگاران از او در روزهای ورود به پاکستان در برابر تمام تهديداتی که به مرگ شده بود نظرش را جويا شدند؛ او گفت:" فرصت فکر کردن به مرگ را ندارد و برای بازسازی پاکستان و مبارزه برای ريشه کن کردن بنيادگرايی اسلامی تندرو به کشورش بازگشته است و به اين ماموريت خود می انديشد". خانم بوتو بر اين اعتقاد بود که سيمای پاکستان می بايست از تروريسم و بنيادگرايی اسلامی پاک شود. در واقع چنين نگاهی به چالش کشيدن سياست های گذشته خود او در دو دوره نخست وزيری اش بوده است. او در دوران به قدرت رسيدنش به عنوان اولين زن نخست وزير در يک کشور مسلمان، وعده های زيادی به مردم پاکستان و به ويژه به مردم فقير، کم در آمد و نيز طبقات متوسط شهری جامعه برای بهبود شرايط زندگی آنان داد. او قول داد که رفرم ارضی را در کشورش پيش برد. او وعده داد که وضعيت بهداشت و شرايط ناعادلانه و حقوقی زنان و ديگر اقشار ضربه پذير جامعه را بهبود دهد. متاسفانه او به دليل شرايط آن زمان نتوانست به خوبی در اجرای برنامه های خود موفق شود. بوتو به دليل قرار گرفتن پاکستان در منطقه ای حساس و نيز نقش و نفوذ شديد کشوری چون عربستان سعودی در سياست های پاکستان و حضور قوی آمريکا در منطقه، مجبور شد سياست های نادرستی را درعرصه خارجی و داخلی پاکستان اتخاذ کند. اما با وجود اين خطا ها، او هيچگاه از مبارزه برای داشتن يک زندگی بهتر و انسانی تر برای مردم کشورش دست بر نداشت. بسياری از نهاد های مدنی در دوره نخست وزيری او تا حدودی تقويت شدند. او در دوران تبعيد به اشتباهات خود نگريست و ديد که چگونه کشوری بزرگ چون پاکستان در حال افتادن به دست بنيادگرائی اسلامی است و اينکه بخشی از اين واقعيت ناهنجار حاصل سياست های او و حزبش بوده است. خانم بوتو تلاش کرد که مجددا" به عرصه سياست پاکستان برگردد. تلاش او به بازگشت به صحنه سياسی پاکستان برای مبارزه با بنيادگرايی، جهل، فقر و بهبود زندگی مردم او را مجبور به اين کرد که با دشمن خود"نواز شريف" کسی که دولت او را سرنگون کرده بود به پای ميز مذاکره بنشيند و برای برکناری ديکتاتوری نظامی با او ائتلاف کند. سپس برای گسترش مبارزه خود با بنيادگرايی و ديکتاتوری نظامی با پرويز مشرف وارد گفتگو و مذاکره مستقيم شد و با انجام يکسری توافقات برای برگزاری يک انتخابات دمکراتيک زمينه های بازگشت به کشورش را فراهم کرد. او براين اعتقاد بود که برای ايجاد تغييرات اساسی می بايست هر چه زودتر به کشور خود باز گردد و مبارزه برای پيشرفت و ترقی پاکستان را از طريق ارتباط نزديک و همراهی با مردم پيش برد. به علاوه "شکست" امريکا و ديگر کشورهای عضو ناتو در افغانستان و تقويت و پيشرفت طالبان در اين کشور و نيز در پاکستان باعث شد که فشار جهانی به پرويز مشرف افزايش يابد. امريکا از مشرف می خواست که نقش بيشتر و جدی تری را در مبارزه برعليه بنيادگرايی به عهده بگيرد. در داخل پاکستان پايگاه مردمی پرويز مشرف بشدت آسيب خورده بود و ژنرال رئيس جمهور نيازداشت در صحنه سياسی پاکستان نيروهای ديگری را وارد صحنه کند و در اين وضعيت خانم بی نظير بوتو و حزب مردم پاکستان به عنوان بهترين آلترناتيو مطرح بودند. امريکا و انگليس همه کار انجام دادند که مقدمات چنين ملاقات ها و مذاکراتی فراهم شود. بوتو می دانست که توافق با مشرف به پايگاه توده ای او و حزبش در کوتاه مدت ضربه خواهد زد اما حضور در پاکستان و ارتباط با مردم و سازماندهی و بازسازی فعاليت های حزبی، او را مجاب کرد که با شروطی با مشرف موقتا" توافق کند. اما خوب می دانست که در يک فرصت مناسب می بايست پايانی بر اين توافقات بگذارد. ايجاد شرايط فوق العاده چنين فرصتی را برای فاصله گرفتن از مشرف برای خانم بوتو فراهم کرد. خانم بوتو می دانست که مبارزه برعليه بنيادگرايی فقط محدود به طالبان و القاعده نخواهد شد و می دانست برای نجات کشور می بايست گام های فراتری بردارد. او در اين خصوص به اين نتيجه رسيده بود که با ايجاد بحث و گفتگو اين مبارزه را نيز در ارتش و ارگان های امنيتی پيش برد. مخالفت او با بعضی از ژنرال های ارتش و بعضی ازمسئولين کنونی و سابق ارگان های امنيتی و اطلاعاتی نشان از برنامه های وسيع او در مبارزه با بنيادگرايی در درون ارتش بوده است. او برای پيش بردن چنين مبارزه ای روی مردم، افکار عمومی جهان، غرب و مشخصا" امريکا و اروپا حساب باز کرده بود. مخالفين او، تنها يک راه برای مقابله با ايده هايش داشتند و آن خاموش کردن چرخه زندگی او بود. بدين ترتيب بنيادگرايان توانستند يکی از شخصيت های سياسی زن در تاريخ پاکستان و منطقه را که دارای ايده های مترقی و مدرن برای رسيدن به يک پاکستان دموکراتيک و پيشرفته بود را به شکلی خشونت آميزی خاموش کنند.
مرگ بوتو به نفع چه کسی تمام شد؟
حکومت پاکستان اعلام کرده است که سازمان القاعده و گروه های افراطی اسلامی، عمليات ترور خانم بی نظير بوتو را انجام داده اند و هدف از انجام اين ترور بی ثبات کردن پاکستان و پروسه دمکراتيزه شدن کشور و بی اعتبار کردن مشروعيت رئيس جمهور پاکستان پرويز مشرف و ايجاد نا آرامی و تحميل شرايط فوق العاده و بدنبال آن بی اعتبار کردن انتخابات ۸ ژانويه بوده است. مرگ خانم بوتو منجر به اعتراضات شديد توده ای در پاکستان شد. بيشتر اعتراضات در جنوب کشور انجام گرفت و مردم با برگزاری تظاهرات و حمله به يکسری مراکز نظامی و انتظامی به مشرف اعتراض کردند و او را مسئول قتل بی نظير بوتو دانستند. البته روشن است اگر راه حلی برای حوادث پاکستان پيدا نشود، گسترش اين اعتراضات در ادامه می تواند به کناره گيری پرويز مشرف نيز منجر شود. آمار دولتی حاکی از اين است که در اين درگيری ها بيش از ۳۰ نفر کشته و صدها نفر زخمی شدند. رئيس جمهور پاکستان پرويز مشرف بعد از برگزاری يک جلسه اضطراری با دولت و ارتش اعلام کرد که مرگ بی نظير بوتو بزرگترين تراژدی ملی در پاکستان بوده است و سه روزعزای عمومی در کشور اعلام کرد. او در ضمن از مردم پاکستان خواست که آرام باشند و صلح را حفظ کنند تا بلکه از اين طريق نقشه بنيادگرايان برای بی ثبات کردن پاکستان به اجرا در نيايد.
اما بعضی از تحليل گرايان سياسی پاکستان بر اين نظرند که پشت اين عمليات ترور، حزب مشرف و ارگان های امنيتی آن قرار دارند. زيرا از روز ورود خانم بوتو به کشور نتوانسته بود امنيت جانی او را حفظ کند. او نتوانست بعد از انتخاب مجدد خود به عنوان رئيس جمهور پاکستان امنيت کارزار انتخاباتی را تامين کند. بويژه اينکه بعد از ايجاد شرايط فوق العاده بی نظير بوتو اعلام کرد که مشرف زير توافقاتی که با او کرده است، زده است. در واقع او فرصت بوجود آمده را موقعيتی مناسب برای بوجود آوردن يک کارزار مبارزاتی و تبليغاتی برعليه ژنرال مشرف و بويژه بنيادگرايان اسلامی ديد. در اين بين وزارت کشور به همراه ارگان های تحت مسئوليت مشرف همه کار برای اعمال محدوديت برای فعاليت های خانم بوتو انجام داد. واقعيت ها حاکی از اين است که مشرف و حزب حاکم، خانم بی نظير بوتو و حزب مردم پاکستان را به عنوان اصلی ترين و مهمترين رقيب خود در انتخابات می دانست. شخصيت و نفوذ توده ای بوتو در داخل و خارج از پاکستان می توانست در ادامه روند های سياسی در پاکستان باعث بر هم زدن معادلات سياسی مشرف و ارتش در قدرت شود. حضور سنگين بوتو در انتخابات و کسب کرسی های پارلمان می توانست نتايج انتخابات ۸ ژانويه را برای پرويز مشرف مشکل ساز کند. اين تحليل گران بر اين باورند که با از ميان برداشتن بی نظير بوتو از معادلات سياسی پاکستان، پرويز مشرف می تواند به غرب اعلام کند که ديگر تنها آلترناتيو موجود در پاکستان او می باشد و غرب به نفعش است که از او حمايت همه جانبه انجام دهد وگرنه کشور بدست القاعده و طالبان خواهد افتاد و اين بدترين شرايط برای غرب و بويژه امريکا در مبارزه بر عليه تروريسم است. همه اين فاکتورها انگشت اتهام به سمت پرويز مشرف و سرويس های نظامی و امنيتی پاکستان را تقويت می کند.
انتخابات ۸ ژانويه
آقای "محمد ميان سومر" نخست وزير دولت انتقالی پاکستان، اعلام کرد که با وجود ترور خانم بی نظيز بوتو، هنوزبرای تعويق انتخابات پارلمانی تصميمی گرفته نشده است. او متذکر شد که در اين خصوص با رهبران احزاب سياسی پاکستان مشورت خواهد کرد. بسياری بر اين اعتقادند که پروسه انتخاباتی با انجام اين عمليات متوقف شده است.
درحال حاضر با کشته شدن رهبر حزب مردم پاکستان شرايط برای انجام تقلبات انتخاباتی افزايش هر چه بيشتری پيدا کرده است. به ويژه آنکه ترور خانم بی نظير بوتو اعتبار پرويز مشرف را بيش از پيش تضعيف کرده است. در اين وضعيت مشرف و حزب حاکم علنا" همه کار انجام خواهند داد که در انتخابات پيش رو کرسی های بيشتری نصيب خود کنند. فساد و تمهيدات زيادی برای خريدن آرای رهبران و روسای مناطق مختلف پاکستان توسط مشرف و حزب حاکم به صورت علنی انجام شده است. کنترل وسائل ارتباط جمعی و انواع محدوديت های ديگر، ماهيت برگزاری يک انتخابات آزاد و دمکراتيک را بشدت زير سوال برده است. بسياری از سازمان ها و نهادهای داخلی و بين المللی نحوه سازماندهی انتخابات ۸ ژانويه را زير سوال برده اند. نواز شريف و حزبش اعلام کردند که انتخابات ۸ ژانويه را بايکوت خواهند کرد. او متذکر شد با وجود پرويز مشرف انتخابات آزاد غيرممکن است و اساس مشکلات پاکستان پرويز مشرف می باشد. در ضمن قابل تاکيد است که در شرايط کنونی "نواز شريف" نخست وزير سابق پاکستان از حمايت توده ای وسيع و مناسبی در کشور برخوردار نيست و نمی تواند در موقعيت کنونی به عنوان رقيب جدی مشرف مطرح باشد.
در ضمن حزب مردم پاکستان هنوز تصميمی بعد از ترور خانم بوتو برای شرکت در انتخابات نگرفته است. در حال حاضر از"امين فهيم" که رهبری حزب را در داخل پاکستان در غياب بی نظير بوتو به عهده داشت برای گرفتن رهبر حزب ياد می شود. البته بعضی از تحليل گران می گويند که به نفع حزب مردم پاکستان است که در انتخابات ۸ ژانويه شرکت کند زيرا اين حزب می تواند روی شهادت بی نظير بوتو سرمايه گذاری کند و بدين طريق کرسی های بيشتری را در پارلمان نصيب خود کند و به هيچ وجهی نبايد اين موقعيت را از دست دهد. علاوه بر موارد فوق، دوباره نام رئيس سابق ديوان عالی پاکستان "افتخار محمد چوهدری" به عنوان يک شخصيت خوش نام که در برابر مشرف شجاعانه مقاومت کرد در صحنه سياسی کشور مطرح شده است.
بسياری از تحليل گران سياسی بر اين اعتقادند که پاکستان از هنگام تاسيس همواره با بحران های زيادی مواجه بوده است اما اين بار وضعيت اين کشور بسيار ناپايدارتر و خطرناک تر از قبل شده است. تماميت ارضی اين کشور با ترور بوتو و نيز با افتادن تفرقه ميان اقوام مختلف به شدت تضعيف شده است. شرايط چنان دشوار است که هر آن امکان دارد که پرويز مشرف اعلام کند که کنترل از دستش خارج شده و بايد مجددا" شرايط فوق العاده را در کشور به اجرا در آورد. در چنين وضعيتی ديگر انتخابات نمی تواند در کشور چنانکه پيش بينی شده بود به اجرا در آيد. از طرفی ديگر بعضی ازتحليل گرايان ديگر اعلام کرده اند که اگر انتخابات در پاکستان برگزار نشود يک خلا قدرت بوجود خواهد آمد و در اين وضعيت اسلامی های راديکال خواهند توانست براحتی اين خلا بوجود آمده را پر کنند و اين برای پاکستان صاحب بمب اتمی و موشک هايی با برد کلاهک های هسته ای، بسيار خطرناک است. پاکستان در شرايط نامعلوم و خطيری بسر می برد و روشن نيست که در موقعيت کنونی چه اتفاقی برای اين کشور روی خواهد داد؟ آيا اين کشور به سمت جنگ داخلی پيش می رود؟ آيا ارتش مجددا" به قدرت باز خواهد گشت؟ در حال حاضر پيش بينی وضعيت پاکستان دشوار است و بايد منتظر شد و ديد در اين شرايط خطير رهبران، احزاب، سياست مداران و مردم پاکستان برای حفظ کشور چه تدابيری اتخاذ خواهند کرد؟
علی صمد ۲۹ دسامبر ۲۰۰۷