مقام معظم رهبری
حضرت آيت الله خامنهای
با عرض سلام
احتراماً؛ حضرتعالی چندی قبل بر پرهيز جناحهای سياسی از بداخلاقی در تبليغات انتخاباتی تأکيد فرموديد. بديهی است بداخلاقی به معنای ارتکاب رفتار و گفتار خلاف ادب و موازين انسانی و تعاليم دينی ، از سوی هر فرد و نهادی ،چه حزب سياسی و چه مسئولان نظام و چه محافل و مراکزی که وابسته به نهادهای حاکميتی هستند، امری ناپسند و مذموم است. به گمان ما بداخلاقی نهادها و محافل حاکميت يا وابسته به حاکميت به مراتب بيش از بداخلاقی احزاب و جريانهای سياسی شناخته شده و اسم و رسم دار ، به عرصة رقابت سياسی و چهره و آبروی نظام لطمه میزند. بنابراين رعايت اخلاق انتخاباتی از سوی محافل حاکميت و يا وابسته به حاکميت ، ضروری تر و شايستهتر است.
متأسفانه درآستانة مهلت قانونی ثبت نام نامزدهای انتخاباتی و در حالی که هنوز دو ماه به زمان رقابت انتخاباتی باقی است، شاهد موج گسترده و سازمان يافتهای از تخريب و افترا و اهانت عليه اصلاح طلبان هستيم. تأسفبارتر اين که در رأس اين حرکت ، روزنامه کيهان به مديريت نمايندة حضرتعالی و تريبون نماز جمعه تهران قرار دارند. در اين حملات تخريبی تلاش میشود اصلاح طلبان وابسته و مزدور و عامل آمريکا معرفی شوند. بیپردگی و پردهدری تا بدان حد است که برخلاف تبليغات گذشته که سعی میشد با دوگانهسازیهای کاذبی چون تندرو و کندرو يا افراطی و معتدل ميان اصلاحطلبان تفکيک قائل شوند، در موج جديد و به عنوان يک نمونه در سرمقاله روزنامه کيهان مورخ( ۲۳دی ۸۶ ) اصلاحطلبان همگی مزدور و توطئهگر و برانداز و خائن و اصلاحطلبی ما هيتاًً تفکری دشمن ساخته معرفی میشود، به ترتيبیکه حتی اعلام برائت ايشان از بيگانگان کفايت نمیکند و بايد از هويت و گذشتة خود توبه کنند. تأسفبارتر اين که پرچمداران اين حرکت، محورهای تبليغاتی خود را به سخنان اخير حضرتعالی مستند میکنند.
ماهيت اين حرکت بر ما و آشنايان به عرصة سياست و قدرت در ايران پوشيده نيست. ما نيک میدانيم کارنامة نامطلوب و دستان خالی حاکمان کنونی در عرصههای اقتصادی ، اجتماعی و سياسی و نيز ديپلماسی کشور و همچنين مديريت ناکارآمد و بحران زده که خسارات مالی و انسانی فراوان و تعطيلی و بلاتکليفی کشور در بارندگیهای اخير تنها يکی از نمونههای آن است، علت اصلی اين حرکت جديد به شمارمیآيد. ما میدانيم در آستانة برگزاری انتخابات که علی القاعده جامعه برای تصميمگيری و اعلام رأی و ارادة خود به عملکرد دولتمردان توجه ويژهای مبذول میدارد، کسانی را که از اقناع مردم نااميد و از چگونگی انتخاب مردم نگران هستند، ناگزير میسازد با طرح سوژههای کاذب و بیپايه اما جنجالی، در انحراف افکار عمومی از مسائل اصلی کشور بکوشند وگرنه کيست که نداند خط مشی تبليغاتی سياسی ايجاد نظامهای دموکراتيک درکشورهای منطقه، پس از ۱۱سپتامبر در دستور کار دولت آمريکا قرار گرفت، حال آن که حرکت اصلاحی در ايران، سالها پيش ازآن از متن جامعه سربرآورده و بيانگر خواست و ارادة ملت ايران مبنی بر حاکميت قانون، نظارت و مشارکت نهادينه و واقعی جامعه در ادارة امور و نفی ماجراجويیها و خودسریهايی بوده است که کشور را همواره با بحران مواجه کرده و میکند. کيست که نداند همان گونه که حضرتعالی چندی پيش اشاره فرمودیـد، پيروزی اصلاحطلبـان ،کشور را از خطر حتمی و وارد آمدن خسارات سنگين به ملت نجات داد و کيست که نداند در آن زمان اگر به جای اصلاح طلبان ، تفکر حاکم کنونی به پيروزی میرسيد و به جای خط مشی تنش زدايی و صلح طلبی، شعارهای ستيزهجويانه و تحريکآميز در دستور قرار میگرفت، اشغال عراق به بعد از پروژة ايران موکول میشد و امروز کشور وضعی ديگر داشت. به گمان ما استفاده کنندگان از اين حربة ، منطقی دوگانه دارند. آنجا که اقدام يا عمل بيگانگان به تثبيت موقعيت ايشان بينجامد حتی اگر گزارش سازمانهای اطلاعاتی آمريکا باشد، آن را بزرگترين پيروزی تاريخ معاصرو موفقيتی به بزرگی خدا تعبير میکنند و آنجا که يک اظهار نظر ولو غير مستقيم به نفع رقبای ايشان باشد، آن را دليلی بر وابستگی و مزدوری رقبا تبليغ میکنند. اين شيوه استدلال و نتيجه گيری را بيش و پيش از هرکس قرآن کريم مردود شمرده است، آنجا که میفرمايد: «يا أَیُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمينَ»(حجرات: ۶). بنابراين ما شکوه به پيشگاه قرآن میبريم و اميد داريم که قرآن کريم ميان ما و ايشان داوری کند
حضرتعالی مستحضر هستيد که حربة استناد به اظهارات بيگانگان برای بدنام کردن رقيب، حربهای دو دم است. اگر اظهارنظر اخير بوش را که دستمایة حمله به اصلاحطلبان شده، اين گونه تحليل کنيم که جنگ طلبان آمريکايی برای توجيه سياستهای خود به وجود يک رقيب افراطی و تند رو نياز دارند، از اين رو در آستانة انتخابات با چنين اظهار نظرهايی ، شرايط مناسبی برای افراطيون به منظور تحت فشار قرار دادن و از ميدان به درکردن اصلاح طلبان فراهم میآورند، آنگاه تصوير کاملاً وارونه خواهد شد. نيازی به تمسک به تئوری توطئه نيست، افراطيون در هرکجا و از هرمليتی که باشند به يکديگر احتياج دارند و وجود هريک توجيهگر وجود ديگری است. فراموش نکردهايم که بن لادن درست در آستانة برگزاری انتخابات رياست جمهوری گذشته آمريکا طی بيانيهای مردم آن کشور را تهديد به حملاتی جديد کرد. همين بيانيه کافی بود تا سياستهای جنگ طلبانه بوش وجمهوری خواهان در افغانستان و عراق در نظر جامعة آمريکا موجه جلوه کرده و بوش برای دور دوم به رياست جمهوری انتخاب شود.
با توجه به آنچه عرض شد مشکل، اعتبار و مصداقيت اين تهمت ها و افتراها نيست، زيرا چنان که معروض داشتيم اتهامات و اهانتهايی از اين دست، بيش از هرچيز بيانگر آن است که تمسک کنندگان به آن از کارنامهای قابل دفاع و مواضعی مبتنی بر منطقی استوار محرومند. يا مسئله اين است که اين بد اخلاقی اولاً نه از سوی احزاب و تشکلهای سياسی بلکه از سوی نهادهای وابسته به حاکميت و به ويژه روزنامة تحت مديريت نمايندة حضرتعالی صورت میگيرد و محدود به يکی دو مورد هم نيست و ثانياً با نزديک شدن به انتخابات به نفع احزاب متحد و حامی دولت و عليه احزاب اصلاحطلب ،راديکال تر و خصمانهتر میشود.
به عنوان نمونهای ديگر ، به پيوست تصوير خبر روزنامه کيهان مورخ (۱۵ دی ۸۶ ) دربارة بيانیة انتخاباتی اخير سازمان را به همراه اصل بيانيه خدمتتان تقديم میکنيم. چنان که ملاحظه میفرماييد صرفنظر از نحوة تنظيم خبر و تحريفهای لفظی و معنوی موجود در آن که در حرفة روزنامهنگاری خود پديدهای قابل مطالعه بوده و در هيچ رسانه و نشریة وزين و دارای هويتی نمیتوان برای آن نظيری يافت، تهمتها و اهانتهای آشکاری که مسئولان کيهان درتنظيم خبر متوجه سازمان کردهاند، يکی از بارزترين مصاديق بی رسمی و بی اخلاقی است. چنان که ملاحظه میفرماييد تيترها و محتوای مطالب اين صفحه جملگی مشحون از اهانت و افترا و زشت گويی عليه اصلاح طلبان است. با قاطعيت میتوان گفت که اين حد از بداخلاقی و زشتخويی را در نشريات وابسته به هيچيک از احزاب شناسنامهدار و ريشهدار در اين کشور نمیتوان سراغ گرفت.
تأسفبارتر اين که اين همه در شرايطی است که در آستانه رقابتهای انتخاباتی، برخی از مهمترين تشکلهای سياسی شناختهشده و با سابقه اصلاحطلب برخلاف قانون از داشتن نشريهای برای انعکاس ديدگاهها و مواضع خود محرومند و جامعه محکوم است تا از مواضع آنها به روايت کيهان و به شرحی که گذشت مطلع شود. با توجه به اين شرايط نابرابر و ناعادلانه، احتمالاً به ما حق خواهيد داد که نتوانيم انتخابات آينده را عادلانه و به دور از شبهات بدانيم.
در پايان صادقانه عرض میکنيم که فعاليت و پرچمداری منابر جمعه و رسانة ملی و به ويژه روزنامة کيهان که به وسيله نماينده حضرتعالی اداره میشود در تخريب اصلاح طلبان، تحمل حقايق تلخ سابق الذکر را بر ما دشوارتر میسازد. بدون شک اين روش و منش جز وهن رهبری و دامن زدن به شائبهها و بدبينیها در جامعه نتيجه ديگری ندارد. به گمان ما نهادها و مؤسساتی نظير روزنامة کيهان که در جامعه به انعکاس مواضع بيت رهبری مشهورند، بايد رفتار و عملکردی به مراتب مسئولانهتر از اين داشته باشند و حرمت و احترام اين نهاد با فخامت را بيش از ديگران پاس بدارند.
با پوزش از تصديع
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی ايران
۲۷/۱۰/۸۶