نوروز: «علیاصغر خداياری» عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در نامهای سرگشاده به دبير شورای نگهبان و اعضای هيات نظارت شورای نگهبان اعتراض خود را به روشهای غيرقانونی در ردصلاحيت خوداعلام کرده است.وی در نامه خود با مقايسه موارد ردصلاحيت خويش در دو انتخابات مجلس هفتم و هشتم، بیپايه بودن مستندات و دلايل ردصلاحيتکنندگان را افشا کرده است.
متن کامل نامه خطاب به دبير شورای نگهبان و رئيس هيات نظارت استان تهران به شرح زير است:
جناب آقای جنتی دبير شورای نگهبان!
آخر وقت ديروز (۱۶/۱۱/۸۶) نامه مورخ ۱۴/۱۱/۸۶ فرمانداری تهران را مبنی بر رد صلاحيت خود توسط هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات دريافت کردم. با توجه به اينکه به دليل دير رسيدن نامه امکان اعتراض به شورای نگهبان از بنده سلب شده است، بهنظرم رسيد طی نامهای سرگشاده به شما، که علیالقاعده پاسخگوی همه مسائل مربوط به ردصلاحيتها هستيد، نسبت به ظلمی که در حق من روا داشته شده است، اعتراض کنم.
جناب آقای جنتی!
منصوبان شورای نگهبان در هیأت مرکزی نظارت بنده را به استناد بند ۱ ماده ۲۸ (عدم اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ايران) و بند ۳ ماده ۲۸ (عدم ابراز وفاداری به قانون اساسی و اصل مترقی ولايت مطلقه فقيه) فاقد شرايط برای انتخاب شدن اعلام کردهاند.
آن هیأت ۴ سال قبل نيز من را به استناد بند ۱ ماده ۲۸ پيشگفته، بند ۱ ماده ۲۷ (عدم تابعيت کشور جمهوری اسلامی ايران)، بند ۳ ماده ۳۰ (وابسته تشکيلاتی و هواداری احزاب، سازمانها و گروههايی که غيرقانونی بودن آنها از طرف مقامات صالحه قضايی اعلام شده است) و بند ۵ ماده ۳۰ (محکوم به ارتداد به حکم محاکم صالحه قضايی) رد صلاحيت کرده بود.
به زبان سادهتر از نظر هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات بنده چهار سال پيش فردی بیدين، بیوطن، ضدانقلاب و مرتد، ولی وفادار به قانون اساسی و ولايت مطلقه فقيه بودهام، ولکن امروز از ارتداد خارج شدهام، ضدانقلاب نيستم، مليت ايرانی پيدا کردهام، ولی کماکان بیدين هستم، و البته وفاداری خود را نسبت به قانون اساسی و اصل مترقی ولايت مطلقه فقيه از دست دادهام. هرچند، خودم چنين تحول شگرفی را در خود احساس نمیکنم. من هنوز به مفاد نامه سرگشادهای که در آن سال خطاب به هیأت نظارت نوشتم، و پيوست اين نامه است، اعتقاد دارم.
جناب آقای جنتی!
بنده ۴ سال پيش رسماً نسبت به حکم صادره توسط هیأت مرکزی نظارت به شورای نگهبان شکايت کرده، ولی هيچ پاسخی دريافت نکردم. اگر عدم پاسخ به شکايت را دليل بر ابرام نظر آن هیأت توسط شورای نگهبان بدانيم، حداقل فايده مقايسه دو حکم پيشگفته اين است که از نظر فقهای شورای نگهبان بازگشت از ارتداد امکانپذير است، و بهخاطر اين حکم فقهی انقلابی بايد به شما تبريک گفت.
جناب آقای جنتی!
برخی از دوستان مشفق، با اين استدلال که با توجه به حکم پيشين صلاحيت بنده رد خواهد شد، مخالف ثبتنام من در انتخابات بودند و توصيه میکردند که فرصت ردصلاحيت مجدد خويش را به شما ندهم. راستش را بخواهيد تحليل خودم هم همين بود، ولی بعداً فکر کردم با ثبت نام خويش فرصتی به شما بدهم تا چنانچه خدا توفيق داد، با تأييد کردن صلاحيتم از تهمتهايی که در چهار سال پيش به من زدهايد، توبه کنيد. هرچند، بارها در ملاقات حضرت امام (ره) با جوانان شنيده بودم که آنان را در اين سن به ايمان و پاکدامنی سفارش کرده و می فرمودند توبه در سنين بالا بسيار مشکل، و چهبسا غيرممکن است. از اينکه نتوانستيد از فرصت توبه استفاده کنيد، و در محضر حضرت حق رد صلاحيت شديد، بسيار متأسفم.
جناب آقای جنتی!
اينروزها در ايام مبارک دهه فجر و روزهای پيروزی انقلاب اسلامی به سر میبريم. سيمای جمهوری اسلامی مرتب فيلمهايی را از تظاهرات و فداکاریهای مردم در آن روزها نشان میدهد. تماشای اين فيلمها را به شما توصيه میکنم، بهخصوص به چهرههای رنجديده، مصمم و در عين حال اميدوار مردم حاضر در صحنههای فداکاری دقت کنيد. فکر میکنيد اگر آن مردم میدانستند ده سال پس از پيروزی انقلاب تعيين تکليف همه مقدرات مردم به دست ۶ نفر انسان جايزالخطا خواهد افتاد، و پس از کمتر از سی سال کار بهجايی خواهد رسيد که فرزندان انقلاب حتی اجازه ارايه خود برای جلب اعتماد مردم جهت نمايندگی آنان را نيز نخواهند داشت، حاضر بودند همه هستی خود را در طبق اخلاص تقديم انقلاب اسلامی کنند؟
جناب آقای جنتی!
من اگرچه از عمق جان و بن دندان به آخرت و دنيای بازپسين و صحنهها و حوادث آن روز که در منابع دينی معتبر ذکر شده، و بسياری از آنها را از شماها در بالای منابر شنيدهام يقين دارم، ولی آرزو میکنم حداقل برخی از مواردی را که درباره قيامت گفتهايد و شنيدهايم راست نباشد. يکی از صحنههای قيامت صحنهای است که حضرت امام در يکی از سخنرانیهای خود به تفصيل تصوير میکردند، که مو بر تن انسان بيدار راست میکند. ايشان میفرمودند (نقل به مضمون):
“طبق نقل در روز قيامت همه انسانها، حتی اصحاب فردوس از دوزخ عبور میکنند. چهبسا برخی از ماها به واسطه کارهايی که در اينجا انجام میدهيم جهنمی باشيم و افرادی به واسطه مواعظ ما هدايت يافته و اهل بهشت شوند. چيزی که بيشتر از عذاب آتش مرا رنج میدهد اين است که در آن دنيا اگر اين افراد در حال عبور به بهشت از بالای جهنم، ما را در زير پای خود در درون آتش ببينند، ما با اين خجلت و شرمندگی چهکار کنيم؟”
آيا شماها که با آبروی افراد سروکار داريد، و بهراحتی و بدون هيچ ترسی در ايراد افترای بیدينی، ضدانقلاب بودن، ارتداد، اشتهار به فساد، تجاهر به فسق، و مواردی از اين قبيل به مؤمنين از يکديگر پيشی میگيريد، هرگز به چنين صحنههايی که قطعاً پيش خواهد آمد، انديشيدهايد؟ راستی اگر در آن روز افراد ردصلاحيت شده توسط خود را در بالای سرتان در حال عبور به جنت مشاهده کنيد، چه حالی به شما دست خواهد داد؟
جناب آقای جنتی!
چندی پيش از قول يکی از خطبا در سيمای جمهوری اسلامی شنيدم که يکی از آخرين وصايای حضرت ابیعبدالله به امام سجاد قبل از عزيمت به ميدان اين بود که (نقل به مضمون): “از ظلم به بندگان خدا، بهخصوص بندگانی که پناهگاهی غير از خدا ندارند، اجتناب کن!” هنوز زمان زيادی از ايام عاشورا نمیگذرد، اسرای کربلا هنوز در مسير شام، و احتمالاً در آستانه ورود به اين شهر هستند. من اين وصيت مولايم را به شما يادآوری میکنم، و بهعنوان يکی از بندگان خدا که پناهی جز او ندارد، از ظلمی که بر من و امثال من رفته است و میرود، و از کسانی که اين ظلم را در حق ما رواداشتهاند، و کسانی که امر به اين ظلم کردهاند، و کسانی که با سکوت خود زمينه آن را فراهم کردهاند، و کسانی که خبر اين ظلم را شنيده و به آن رضايت دادهاند، به درگاه حضرت حق جلوعلا شکايت میبرم.
جناب آقای جنتی!
شماها را به مباهله در روزی دعوت میکنم که زبانها از سخن گفتن باز ايستند، تبليغات چشم پرکن صداوسيما اثری نبخشد، هياهوی کيهانها به گوش کسی نرسد، عوامفريبیهای خطيبان و مداحان زنجيرهای شنيده نشود، جوارح و جوانح و نيات و اعمال به سخن درآمده حقايق باز گويند، و شاهد ناظر آگاه به اسرار درون خود حاکم باشد! روزی که خبر آن قطعیترين خبری است که به ما رسيده است، و وقوع آن را بسيار نزديک میبينيم، ولو اينکه بسياری آن را دور میپندارند.
پيوست: متن نامه سرگشاده به هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات در بهمن ۱۳۸۲
به نام خدا
لکم دينکم و لی دين
اعضای محترم هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات!
نامه ردصلاحيت من، که آن را همواره به عنوان کارنامه افتخار خود حفظ خواهم کرد، و بدين خاطر هميشه ممنون شما خواهم بود، روز دوشنبه ظهر به دستم رسيد. طبق نظر شما که در آن نامه آمده است، بنده متهم هستم به:
۱- عدم اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ايران.
۲- عدم تابعيت کشور جمهوری اسلامی ايران.
۳- وابسته تشکيلاتی و هواداری احزاب، سازمانها و گروههايی که غيرقانونی بودن آنها از طرف مقامات صالحه قضايی اعلام شده است.
۴- محکوم به ارتداد به حکم محاکم صالحه قضايی.
به زبان سادهتر از نظر آن هیأت بنده فردی بیدين، بیوطن، ضدانقلاب و مرتد هستم.
اعضای محترم هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات!
دين من دينی است که خدای آن وقتی ابراهيم (ع) از پاکيزه کردن مسجدالحرام فراغت حاصل کرد و دست به دعا برداشت که: “خدايا اين خانه را ديار امن قرار بده و مؤمنين اهل مکه را روزی عطا فرما!” سخن خليل خود را قطع کرده برآشفت که: “من کافران را نيز بهرهمند خواهم گرداند.” امنيت، روزی، آزادی و ساير حقوق انسانی دنيوی اختصاص به مؤمنين ندارد. در آخرت هم الحمدلله مالک يومالدين خود اوست!
خدای دين من خدای رحمانِ لطيفِ رئوف است که رحمتش همواره پيشاپيش غضبش فرامیرسد، و اين رحمت فراگير همه چيز را دربر گرفته است و هيچکس اجازه ندارد خود را در مقام تقسيمکننده رحمت و نعمت او قرار دهد.اين خدای دين من است و اين خدايی است که من او را میپرستم. اگر شما خدای ديگری را پرستش میکنيد: “لکم ربکم و لی رب!”
اعضای محترم هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات!
پيامبر دين من رحمة للعالمين است. هرچه بر قدرت پيامبر دين من افزوده میشد، خضوع، خشوع، عفو، گذشت و تسامح او فزونتر میگشت. پيامبر دين من برای تتميم مکارم اخلاق مبعوث شده است. من پيرو راه چنين پيامبری هستم، اگر شما پيامبر ديگری را پيروی میکنيد: “لکم سبيلکم و لی سبيل!”
اعضای محترم هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات!
دين من دين قلم و علم و برهان است، نه دين شمشير و جهل و اجبار! دينی که من پذيرفتهام کارخانه مرتدسازی نيست. اگر دين شما دين ديگری است ما باهم نقطه اشتراکی نداريم: “لکم دينکم و لی دين!”
اعضای محترم هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات!
حکومتی که امام من تعريف کرده است، حاکميتی است که مردم پايه اصلی آن و تنها معيار تعيين صلاحيت و حقانيت حکومتگران میباشند. آن طوری که امام من گفته است برای حفظ اين نظام ممکن است بتوان برخی احکام اوليه دين را، حتی در سطح نماز، موقتاً تعطيل کرد، ولی هرگز نمیتوان آزادی مردم را محدود نمود، و ولو بهطور موقت ديکتاتوری برقرار کرد. امام من ميزان را رأی ملت میداند، اگر در قاموس امام شما ۶ نفر انسان جايزالخطا حق دارند جمع کثيری از بندگان مؤمن خدا را به بیدينی و ارتداد رمی کنند: “لکم امامکم و لی امام!”
اعضای محترم هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات!
ايران من کشوری است که بنيانگزار آرمان پندار نيک، گفتار نيک، کردار نيک در جهان بوده است. ميهن من سرزمين عشق، عرفان، ادب، انسانيت، رواداری، فرهيختگی و اشراق است. خاستگاه مولوی، حافظ، ... و سعدی است. فرياد انسانی:
بنیآدم اعضای يکديگرند که در آفرينش ز يک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت ديگران بیغمی نشايد که نامت نهند آدمی
از اين سرزمين برخاسته است.چه بسيار اقوام مهاجمی که به اين سرزمين يورش آوردهاند و پس از اندک زمانی در عمق فرزانگی اين ملت استحاله شدهاند.اگر کشور شما مشخصات و تعريف ديگری دارد، من از تابعيت آن برائت میجويم!
اعضای محترم هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات!
شما مرا مرتد خواندهايد، يعنی که زمانی از نظر شما مسلمان بودهام. کاش میدانستم در گذشته چه شباهتی بين اسلام من و اسلام خودتان ديدهايد که اين گمان را بردهايد. شايد لازم باشد از آن تشابهها استغفار کنم!