پنجشنبه 23 اسفند 1386

اگر می‌خواستم در رای‌گيری ناعادلانه جمعه شرکت کنم، فرهاد جعفری


[email protected]
www.goftamgoft.com


مقدمه:
پيشتر هم نوشته ام و اکنون هم بر آن تاکيد می‌کنم که: در پی تشکيل نهاد مدنی «ک . د . آ» (کميته دفاع از انتخابات آزاد) و تا هر وقت که «انتخابات به مثابه انتخابات»ی در کشورم برگزار شود؛ به عنوان شهروندی منتقد وضع موجود اما مسالمت‌جو، در هنگام تصميم‌گيری‌های انتخاباتی خود از تصميمات و اظهارنظرهای «ک . د . آ» پيروی خواهم کرد.

بدين ترتيب و از پس اعلام نظر اخير «ک . د .آ» در مورد کيفيت کمپين ۲۴ اسفند؛ روشن است که در اين کمپين ناعادلانه شرکت نخواهم کرد. نه کسی از اطرافيان و دوستان خود را به شرکت در آن تشويق خواهم کرد و نه کسی را از مشارکت نهی خواهم نمود.

با اين حال و مطابق معمول هميشه؛ هستند از ميان «ما دموکراسی‌خواهان سکولار» تعداد معدودی که به رغم انتقاد و اعتراض به وضع موجود، مناسب می‌بينند تا در اين رای‌گيری شرکت کنند. اين نوشته، رو به چنين کسانی از «ما» دارد:


● اگر می‌خواستم در رای‌گيری ۲۴ اسفند شرکت کنم و اگر اين بخش از مصاحبه‌ی اخير محمدرضا خاتمی، «دبير کل پيشين شبه حزب مشارکت» را خوانده بودم:

[ساختار قدرت هم به اين شکل نيست که از حضور اصلاح‌طلبان در درون قدرت بی نياز باشد و اين حضور را به صورت ضعيف شده و هدايت شده می پسندند
خبرنگار می‌پرسد: واقعاً؟
او پاسخ می‌دهد:
بله. البته يک تجربه جديد از رقابت درونی را آغاز کرده اند که ممکن است در ادوار آينده نيازی به حضور اصلاح‌طلبان نداشته باشند. الان چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بين المللی، حضور شخصيتی مثل آقای خاتمی و اصلاح‌طلبان ديگر برای آنها مهم است. بنابراين ديدی که در آنجا وجود دارد مانع از آن می شود که بتوانند تمامی خشم و کينه خود را در انتخابات پياده کنند].

آنگاه با خود فکر می‌کردم:
همه‌ی آن چسبی که «اصلاح‌طلبان حکومتی» را همچنان و به رغم انتقادهای شان، به ساخت سياسی چسبانده است و «مانع تمايل آنان به ايجاد پيوندهای دموکرتيک واقعی با جنبش دموکراسی‌خواهی ايرانی»ست؛ «نياز متقابل دو جريان سياسی خودی به يکديگر در سطح حاکميت» است.

بدين ترتيب که:
«اصلاح‌طلبان حکومتی» در نتيجه‌ی «هراس از بيرون رانده شدن از ساختار سياسی خودی ها» (و غيرخودی شدن) کماکان پيوند ضعيف خود را با حاکمان حفظ کرده و از «پيوستن به منتقدان خارج از حاکميت» خودداری می‌کنند. متقابلا؛ ساخت سياسی در هويت کنونی اش، هر چند نه به نسبت سال های قبل؛ اما همچنان و کم و بيش به «قرار داشتن اصلاح‌طلبان حکومتی در ويترين سياسی حاکميت» نيازمندند.

اگر چنين اصلاعات و مقدماتی داشتم که:
۱) پايگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان‌ حکومتی در نتيجه‌ی عهدشکنی ها: به حداقل ممکن کاهش يافته (هشت و نيم درصد)...
۲) بارها و بارها پيمان شکنی و تخطی اصلاح‌طلبان حکومتی از عهد و قرارهای دموکراتيک مان را شاهد بوده ام و ديده ام که در وقت انتخاب نهايی: آنان همواره «مصالح حاکميت» را انتخاب کرده اند نه «مطالبات مردم» را...
۳) در نتيجه‌ی عدم تمايل اکثريت خاموش به مشارکت در اين رای گيری: «کمترين اميدی به غلبه‌ی مثلا تاثيرگذار اين جريان سياسی نيست»...
۴) حتی همين حالا «اصلاح‌طلبان حکومتی» کمترين برنامه ای ارائه نکرده و «هيچ تضمين و تعهد روشن و واضحی در زمينه‌ی تعقيب جدی مطالبات ايرانيان را ارائه نکرده و نپذيرفته اند»...
۵) قريب به اتفاق نامزدهای پيشنهادی آنان: «همان‌هايی هستند که پيش از اين هم در مجلس حضور داشته و کيفيت ويژه ای از خود نشان نداده اند که رای مجدد به آنان را توضيح دهد يا توجيه کند» ...

.... و در حالی که سخنان دبير کل پيشين يک شبه حزب اصلاح‌طلب حکومتی را می‌خوانم که به وضوح از «بی معنا شدن اصلاح‌طلبان حکومتی در آرايش درون حکومتی» عميقا نگران است؛ از خود می‌پرسيدم: [چرا در حالی که در کوتاه مدت احتمال بردی برای آنان متصور نيست، به انتظار سودی ميان‌مدت، کمی‌پيچيده تر بازی نکنم؟!].


● کاملا پيداست که «جنبش دموکراسی‌خواهی اصيل ايرانی» وقتی تقويت خواهد شد که «عناصر هر چه بيشتری از حاکميت سياسی» را از راهبردهای خود متاثر و آنان را به سمت خود جلب نمايد. به هر طريق ممکن و مقدور؛ فاصله‌ی آنان با حاکميت سياسی را افزايش دهد و از فاصله‌ی ميان خود و آنان بکاهد و بدين ترتيب: «آنان را نيز در همان نقطه ای از محور مختصات سياسی بنشاند و مستقر سازد که خود (جنبش دموکراسی‌خواهی و برابری‌طلبی) ايستاده است».


● برای آن عده ای از «ما» که به هر دليل تصميم دارند تا در «رای‌گيری ۲۴ اسفند» شرکت کنند؛ فرصت بسيار مناسبی پديد آمده است تا در بهترين فرصت و موقعيت ممکن؛ بخش مهمی ‌از پيکره‌ی ساخت سياسی را از آن جدا ساخته و در ذيل راهبردهايی که خود مديريت آن را بر عهده دارند «از نو تعريف کنند». يعنی که به منظور تقويت موضع غيرخودی‌ها: «سرعت غيرخودی شدن برخی از خودی‌ها» را به نحوی قابل ملاحظه و از طريق «فاقد موضوعيت کردن بودن يا نبودن آنان در ويترين ساخت سياسی» افزايش دهند.

به اين منظور لازم است تا در هنگام مراجعه به شعب رای گيری: «از رای دادن به نامزدهای اصلاح طلب حکومتی خودداری شود».

روشن است که در نتيجه‌ی چنين رفتاری، «اصلاح‌طلبان حکومتی» به آسانی و به سرعت (و از همين شنبه ۲۷ اسفند!) در همان نقطه ای که «ما» ايستاده ايم مستقر نخواهند شد. اما تصميم هوشيارانه‌ی «برخی از ما» (آن بخش معدودی که مايل به مشارکت هستند) کمک خواهد کرد تا آخرين رشته های ضعيفِ «رابطه‌ و سود رسانی متقابل جريان‌های درون حکومتی» از اين که هست، باز هم ضعيف‌تر شود.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

● از همين حالا هم روشن است که رای دادن به نامزدهای اصلاح‌طلبان حکومتی (در حالی که از همه‌ی آن «اطلاعات و مقدمات ذکر شده در بندهای قبل» مطلع هستيم) کمترين سودی به نفع «جنبش اصلاح‌طلبی اصيل ايرانی» در بر نخواهد داشت. اما «رای ندان به نامزدهای اصلاح طلب حکومتی» واجد منفعتی هست که وجدان «برخی از ما» را در هنگام مراجعه به شعب اخذ رای تا اندازه ای آسوده خواهد کرد. اگر چه که در نگاه نخست، مخالف «قواعد ساده و تک خطی بازی سياسی» به نظر می‌رسد.

«مردی با عبای شکلاتی» از شما خواسته است با رای خود بازی را به هم بزنيد؟!
بسيار خوب. به هم بزنيد. اما نه آنچنان که سودش متوجه «ما» (دموکراسی‌خواهان سکولار) نشود!

هميشه؛ به دورترين پيامدهای اقدام و رفتار سياسی خود فکر کنيد؛ نه نزديکترين پيامدهايش. تا دريابيد بر اساس محدوديت هايی که داريد، آنگاه «بهترين تصميم» چيست.

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'اگر می‌خواستم در رای‌گيری ناعادلانه جمعه شرکت کنم، فرهاد جعفری' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016