به نام خدا
انتخابات هشتمين دوره مجلس شورای اسلامی يکی از مهمترين رخدادهای سياسی سالهای اخير بود که از ابعاد مختلف قابل تحليل و بررسی است. هدفگزاریهای جريان حاکم در اين انتخابات و نقش و تأثير حاکميت در روند برگزاری و اعلام نتايج اين انتخابات، صفبندی های نيروهای سياسی از جناحهای مختلف پيش و پس از برگزاری انتخابات، مداخلات قانونی و غيرقانونی نهادهای مختلف در روند رقابتهای انتخاباتی و برگزاری انتخابات، چالش هايی که پيرامون اعلام نتايج اين انتخابات خصوصاً در شهر تهران به وجود آمد ، ترکيب مجلس هشتم حاصل از نتايج انتخابات در دور اول و فضای رقابت در دور دوم انتخابات و نهايتاً چشمانداز فضای سياسی کشور با توجه به نتايج انتخابات مجلس.
جبهه مشارکت ايران اسلامی پيش از برگزاری انتخابات در بيانيه تحليلی نگاه کلی خود به شرايط سياسی کشور در آستانه انتخابات و ديدگاه اعتراضی خود در مورد اين انتخابات و چرايی حضور پيدا کردن در چنين انتخاباتی را به تفصيل بيان نمود و اکنون پس از روشن شدن نتايج لازم است بار ديگر مروری روی مسائل انتخابات داشته باشيم.
در حالی که در جهان پيرامون انتخابات آزاد به عنوان فصلالخطاب تداول قدرت جای خود را تثبيت کرده است و در اروپا، آمريکای لاتين، آسيا و در همسايگی ما در ترکيه و حتی عراق و افغانستان انتخاباتهای بالنسبه آزاد اخير معيار دست به دست شدن دولت و حاکميت بوده است، متأسفانه در جمهوری اسلامی ايران که همواره شعارش مردمسالاری و اعطای حق تعيين سرنوشت به آحاد مردم بوده است، يکی از پر مسألهترين انتخاباتهای دوران جمهوری اسلامی در هشتمين دوره مجلس شورای اسلامی از سوی جريان يکدست حاکم برگزار گرديد که از ابعاد مختلف مورد نقد و اعتراض است.
انتخاباتی که به سبب رد صلاحيت گسترده رقبای سياسی جريان حاکم در اکثر قريب به اتفاق حوزههای انتخابيه از سوی مجريان و ناظران انتخابات که گرايش سياسی يکدست و همسو با جريان حاکم و دولت نهم داشتند و حذف چهرههای مورد احترام و اقبال مردم در انتخابات و تعيين تکليف برای بيش از دو سوم کرسیهای نمايندگی پيش از انتخابات، در غير رقابتیترين و غير آزادترين وجه ممکن برگزار شد تا جايی که ائتلاف اصلاحطلبان به عنوان اصلیترين رقيب جريان حاکم عملاً از رقابت در حدود ۱۹۰ کرسی نمايندگی کنار گذاشته شد و در ۱۰۰ کرسی باقی مانده نيز کمترين تعداد از نيروهای طراز اول اين جريان امکان راهيابی به رقابتهای انتخاباتی را يافتند و عملاً تأثيرگزاری رأی مردم در تغيير شرايط به حداقل ممکن تقليل داده شد.
از سوی ديگر در اين انتخابات به طور آشکارا امکانات لشکری و کشوری و رسانههای عمومی و دولتی و نيز رسانه ملی از مدتها پيش به طور کامل در جهت تبليغ جريان حاکم و تخريب رقبای آن در گستردهترين صورت ممکن به کار گرفته شد تا فهرستی انتخاباتی خاصی را جا بيندازد و حتی در اين جهت با بهرهبرداری تبليغاتی گسترده از مواضع انتخاباتی مقام رهبری به سود حاميان دولت نهم از دو روز مانده به انتخابات و حتی در روز اخذ رأی با استفاده از شبکههای مختلف صدا و سيما و شبکه ارسال پيام کوتاه دولتی تلاش در جهت القای جهتگيری خاص به آراء عمومی پی گرفته شد.
در اين انتخابات علاوه بر دستگاههای دولتی و نهادهای عمومی وابسته به حاکميت، فرماندهان و نيروهای نظامی به طور عريان و آشکار به سود جريان حاکم و حاميان دولت نهم به صحنه آمدند و اگر نبود اعتراضات گسترده بر مبنای وصايای حضرت امام(ره) خصوصاً از سوی يادگار آن عزيز جناب حجت الاسلام حاج سيد حسن خمينی و مرحوم حضرت آيت الله توسلی و رخدادهايی که پيرامون فوت آن مرحوم پيشآمد، احتمالا دايره مداخلات نظامی در انتخابات آشکارتر و عريانتر و اثرگزارتر پیگرفته میشد.
از اين جهت بايد اذعان کرد انتخابات هشتمين دوره مجلس شورای اسلامی در غيرعادلانهترين وجه ممکن برگزار شد و عملاً تبعيضات و تضييقات گسترده امکان فعاليت انتخاباتی و رقابت سالم و تأثيرگذار را از جريانهای رقيب جناح حاکم سلب نمود.
مسأله سلامت انتخابات نيز در روز برگزاری و روند شمارش و اعلام نتايج و تأييد انتخابات مورد خدشه جدی است. در تهران حذف بيش از دو سوم ناظران نامزدهای جريان رقيب از امر نظارت بر صندوق ها، کنار گذاشتن بسياری از باقی مانده آنان در روند شمارش آراء، عدم اعلام نتايج صندوقها و اعلام پر مسأله و پر ابهام سر جمع نهايی آراء بدون آنکه معياری برای راستیآزمايی آن ارائه، بی توجهی به اعتراضات و شکايات نامزدهای انتخابات و گروهها و شخصيتهای سياسی و کنارگذاشتن تقاضاهای مکرر بازشماری و ارائه نتايج تکتک صندوق های رأی و تأييد عجولانه نتايج انتخابات از سوی شورای نگهبان، نشانههای روشنی از ايجاد ابهام و سؤال ودغدغه در مورد سلامت انتخابات و زير سؤال رفتن صحت نتايج خصوصا در شهر تهران از سوی اکثر جريانهای سياسی حتی رقبای درون جناحی حاميان دولت نهم شد.
همه اين عوامل دست به دست هم داد تا به طور بینظيری در اين انتخابات شاهد کاهش مشارکت مردم در انتخابات باشيم تا جايی که از ۴۹ ميليون واجد شرايط بالای ۱۸ سال اعلام شده از شوی مرکز آمار ايران چيزی حدود ۲۳ ميليون نفر يعنی حدود ۴۷ درصد در انتخابات شرکت کردند که اين ميزان مشارکت کمترين حد مشارکت در انتخابات مجلس در هشت دوره گذشته است. اين رقم در شهرهای بزرگ و مراکز استان به چيزی حدود ۳۰ درصد تقليل میيابد و در تهران به عنوان مرکز سياست کشور که همواره سياسی ترين رفتارها را از سوی شهروندان آن شاهد بودهايم به رقم ۲۷ درصد میرسد. اين کاهش تأسفانگيز مشارکت مردم عليرغم حضور همه گروههای سياسی مؤثر نشان از دلزدگی مردم از غير رقابتی کردن انتخابات بوسيله دست اندرکاران آن و نااميدی مردم از اثربخشی رأی آنها و اعتراض شديد به وضعيت موجود در دولت نهم و مجلس هفتم دارد.
نتيجه برگزاری چنين انتخاباتی علاوه بر کاهش مشارکت مردمی آنست که بجای قرار گرفتن مجلس در راس امور که مورد تاکيد بنيان گذار جمهوری اسلامی بود مجلسی ضعيف و ناکارآمد شکل خواهد گرقت که هرگز قادر به حل مشکلات ملی نخواهد بود و حتی منتخبان آن اميد چندانی به ايجاد بهبود در شرايط بغرنج کشورنمی توانند داشته باشند.
در عين حال با برگزاری چنين انتخاباتی بهترين بهانه به مخالفين جمهوری اسلامی داده شد تا اصل باور جمهوری اسلامی به انتخابات و تکيه به آراء مردم را زير سؤال ببرند و حملات و مواضع خود عليه ايران و جمهوری اسلامی را جدیتر از گذشته پی بگيرند.
اما چرا جبهه مشارکت ايران اسلامی در چنين انتخاباتی حضور پيدا کرد؟
ما همواره بر اهميت اصل آزادی و عادلانه بودن و سلامت انتخابات پایفشردهايم و انتخاباتی که از اين سه اصل فاصله داشته باشد را شايسته نظام مردمسالاری و جمهوری اسلامی نمیدانيم و برگزاری انتخابات صوری را اهانت به شعور ملی و نقض حقوق اساسی و حق حاکميت ملی قلمداد میکنيم و اين را بارها در بيانيهها و اعلام مواضع خود مورد تأکيد قرار دادهايم و تاکيد کرده ايم که مجلسی که بر اساس انتخابات آزاد شکل نگيرد نمی تواند مظهر اراده ملت باشد.
در عين حال ما بارها تأکيد کردهايم که برای برون رفت از وضعيت و شرايط سخت موجود و طی مسير پرسنگلاخ کنونی عرصه سياسی ايران راهبرد سياستورزی اصلاحطلبانه را پيشروی خود قرار دادهايم و تلاش میکنيم که تنگناها را با مسالمتآميزترين روشها درنورديم و از همه ظرفيتها برای تداوم فرايند اصلاحات و جلوگيری از تک صدائی شدن جامعه و محو جمهوريت نظام در کشور بهره ببريم.
در شرايطی که جريان حاکم يکدست و يکپارچه اقتدارگرايی و تماميتخواهی را پيشه کرده است و درصدد است تمام روزنهها را برای نقشآفرينی و قدرتگرفتن منتقدان خود ببندد و يکصدايی را در کشور حاکم گرداند، ما تنها راه ممکن را تجميع نيروهای منتقد در قالب ائتلاف منتقدان وضع موجود میدانيم و تلاش کرديم که در اين مرحله در قالب ائتلاف اصلاحطلبان و حول اندک رقابتهای ممکن در انتخابات مجلس تدارک لازم را در جهت صورت بخشيدن به ائتلاف جريان منتقد وضع موجود ببينيم. روشن است که در شرايطی که رقيب با بهرهگيری از تمامی ابزارهای قانونی و غيرقانونی تکليف اکثر کرسیهای مجلس را از پيش تعيين کرده است انديشيدن صرف به تعداد کرسیهای کسب شده در مجلس شورای اسلامی چندان وافی مقصود نبوده و نخواهد بود. با توجه به تجربهآموزی از حرکتهای سياسی پيشين و عدم توفيقاتی که از پراکندگی نيروهای اصلاحطلب حاصل شده بود، آنچه برای ما در اين مرحله از گذار سياست در ايران اهميت و اولويت داشته و دارد حفظ و تداوم و گسترش ائتلاف ميان نيروهای سياسی منتقد به ويژه اصلاحطلبان بوده است و در اين مسير برای ما توفيقات قابل قبولی حاصل آمده است.
طبيعی است حضور در صحنه انتخابات با رويکردی معترضانه علاوه بر ايجاد فرصت برای بلوغ يافتن ائتلاف اصلاحطلبان مانع از افزايش هزينه فعاليت سياسی و تسهيل فرايند حذف نيروهای اصلاحطلب از صحنه توسط جريان حاکم و ممانعت از قطبی و قهرآميز شدن امور بوده و فرصت ارائه تحليلها و نقدها از وضع موجود، عرضه ناکارآمدیها و بیتدبيریهای جريان حاکم در قوای مجريه و مقننه و افشای انحرافات در انتخابات و نقد عملکرد غيرکارشناسانه جريان محافظهکار را به وجود آورد و مواجهه مستقيم با مطالبات و خواستههای جامعه را که به طور معمول در شرايط سياسی انتخابات روشنتر و شفافتر خودنمايی میکند سبب شد.
ساماندهی و تقويت تشکيلاتی و جبران برخی کاستیها وضعفهای سازماندهی نيروها و آماده نگاه داشتن نيروها برای تداوم فعاليتهای سياسی بعد که در فرصت انتخابات زمينه برای آن فراهم میشود از ديگر دستاوردهای ما در اين انتخابات بود.
در عين حال همين رويکرد حضور معترضانه در انتخابات و استفاده از فرصتهای حداقلی رقابتی نه فقط در حوزههايی که اصلاحطلبان به هر شکل حضور داشتند بلکه حتی در حوزههايی که جريان حاکم از پيش تکليف آن را برای خود روشن کرده بود آثار جدی به جا گذارد تا جايی که حتی بنا بر برآوردها و ارزيابیهای اصولگرايان نه تنها مجلس هشتم تکصدايی نشد بلکه میتوان اکنون که هنوز نتايج دور دوم انتخابات در ۸۱ کرسی نمايندگی مشخص نشده است از پيش مدعی بود که هيچ يک از جريانهای موجود نتوانستهاند اکثريت مطلق را در مجلس به دست آورند و به رغم تدارکی که جبهه متحد اصولگرايان برای تشکيل فراکسيونی با بيش از ۲۰۰ نماينده تشکيلاتی و از پيش تعيين شده برای خود ديده بودند واکنون در ۲۰۹ کرسی تعيين شده در مرحله اول بدين صورت تقسيم شده است که تعداد راه يافتگان اصولگرا به مجلس از گرايش های مختلف آنها ۱۰۵ تفر بوده که تعداد قابل توجهی از آنها از منتقدين و مخالفين جدی دولت فعلی می باشند و بقيه منتخبين از نيروهای اصلاح طلب يا از نامزدهای منفرد وخارج از گرايشهای شناخته شده سياسی هستند و اين جز شکست طراحیها و برنامهريزیهای جناح حاکم برای مجلس هشتم معنايی نخواهد داشت و اين همه در شرايطی به دست آمده است که اصلاحطلبان دست و پا بسته وارد ميدان انتخابات شده بودند و اکثريت مردم نيز به دلايل مختلف از جمله دلزدگی از ناکارآمدیها در عين حال تماميتطلبی جريان حاکم و بی نتيجه دانستن رأی خود در تغيير شرايط موجود عليرغم دعوت همه گروهای سياسی به شرکت انتخابات حاضر به شرکت در انتخابات نشدند.
جبهه مشارکت ايران اسلامی در مرحله دوم انتخابات همانند مرحله اول با تصميمات ستاد ائتلاف اصلاح طلبان همراهی خواهد کرد و اميدوار است که حرکت جمعی اصلاحطلبان کماکان ادامه يابد و در مرحله دوم انتخابات به ويژه در شهرستانهايی که اصلاحطلبان يک پای انتخابات هستند با اين حضور دستاوردهای مرحله اول برای اصلاحطلبان تکميل گردد.
جبهه مشارکت ايران اسلامی مسئولانه در عرصه سياست حضور جدی خواهد داشت و به فرداهای بهتر برای ايران میانديشد و در اين مسير در شرايط کنونی بهترين راهبرد را سياستورزی مداوم اصلاحطلبانه با بهرهجستن از حرکتهای ائتلافی و جمعی میداند و در اين مسير سختیها و تنگناها را به واسطه تعهدی که به ملک و ملت و آيين دارد به جان خواهد خريد.