پنجشنبه 5 اردیبهشت 1387

شوروی آمريکا را در طبس شکست داد، کنت پولاک، برگردان از عرفان قانعی فرد

مأموريت‌ استثنايی و فوق‌العاده‌ مشکل‌ بود و احتمالاً در همه‌حال‌ بايد به‌ عنوان‌ خطر و ريسک‌ بسيار بزرگی نگريسته‌ شود. اين‌ طرح‌ جديد را نيروی جديد ارتش‌، گروه‌ دلتا، طراحی کرده‌ بود که‌ شبانه‌ ـ توسط‌ هلی‌کوپترهای دريايی ـ نيرو به‌ داخل‌ ايران‌ منتقل‌ شود

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

http://www.persianpuzzle.blogfa.com/

عمليات‌ پنجه‌ عقاب‌
در ماه‌ آوريل‌، پريزيدنت‌ کارتر کم‌کم‌ طاقتش‌ طاق‌ شد و بی‌تابی می‌کرد.محدوديت‌ تحريم‌ اقتصادی‌، تأثير چندان‌ آشکاری بر تهران‌ نداشت‌. جامعه‌بين‌المللی‌، اقداماتی آرام‌ و ملايم‌ انجام‌ دادند، اما با اکراه‌ قدمی در راستای‌فشار واقعی نهادت‌ بر سر ايران‌ بود.علاوه‌ بر اين‌، تلاش‌های ونس‌ برای مذاکره‌، راه‌ به‌ ناکجاآباد برده‌ بود وکسی در تهران‌ به‌ نظر نمی‌رسيد که‌ مايل‌ يا قادر به‌ گفت‌وگو و مذاکره‌ باشد.در ۷ آوريل‌، واشنگتن‌، سرانجام‌ روابط‌ ديپلماتيک‌ خود را با ايران‌ قطع‌کرد (علی‌رغم‌ اعتراض‌های ونس‌)، همچنين‌ دولت‌ کارتر، ارتباطات‌ و امورباقی‌مانده‌ نسبت‌ به‌ ايرانيان‌ را نيز به‌ کلی قطع‌ کرد و حتی برای ايرانيان‌ ويزايی‌صادر نمی‌شد.و سپس‌ واشنگتن‌ از اروپاييان‌ و ژاپنی‌ها درخواست‌ کرد که‌ به‌ طريق‌ مشابه‌آمريکا اقدام‌ و عمل‌ کنند اما آن‌ها دوباره‌ از انجام‌ کار عُذر خواستند. تنها باتهديد و آغاز بمب‌گذاری بندرهای ايران‌ دولت‌ می‌تواند هم‌پيمانان‌ را قانع‌ به‌پذيرش‌ اين‌ مسأله‌ کند، که‌ شديدترين‌ تحريم‌ها را عليه‌ ايران‌ اعمال‌ کنند.علاوه‌ بر اين‌، ايرانيان‌ کاملاً در مشاجره‌ سياسی داخلی خود سخنانی‌مبهم‌ بيان‌ می‌کردند.در ماه‌ مارس‌، ايران‌ اولين‌ انتخابات‌ مجلس‌ را با ٢۷٠ کرسی برگزار کرد.مجلس‌ شورای اسلامی‌، جملگی با کتک‌ و تنبيه‌ کانديداهای رقيب‌ و تهديدمردم‌ که‌ در رأی‌گيری نامزدها شرکت‌ نمی‌کردند، به‌ تثبيت‌ رأی و تقلب‌پرداختند.دوباره‌ بسياری از گروه‌های سکولار، انتخابات‌ را تحريم‌ و بايکوت‌ کردند، که‌ سودی نداشت‌ جز اين‌ که‌ اکثر کرسی‌های مجلس‌ شورا از دست‌بدهند. برادر خمينی‌، مرتضی خمينی‌، نسبت‌ به‌ مجلس‌ اعتراض‌ کرد که‌ حتی‌در شهر زادگاه‌ خمينی هم‌، در رأی‌گيری دستکاری و تقلب‌ شده‌ است‌. اين‌انتخابات‌ دو مرحله‌ای بود و در انتهای دور اول‌، مجاهدين‌ خلق‌، جبهه‌ ملی وديگر احزاب‌ سکولار همگی اعلام‌ کردند که‌ انتخابات‌ بايد به‌ خاطر تقلب‌گسترده‌ توسط‌ اسلامی‌ها، ابطال‌ شود.

البته‌، همه‌ اين‌ تلاش‌ها بی‌نتيجه‌ و ناموفق‌ ماند. سرانجام‌، مجلس‌ وهم‌پيمانانش‌ به‌ ١٣٠ کرسی رسيد، هرچند بزرگترين‌ جبهه‌، اما با شکست‌ ورسوايی‌، برای تقلب‌ انتخابات‌، تقلا کردند.عاملی که‌ به‌ آنان‌ کمک‌ کرد، اين‌ بود که‌ اکثر نمايندگان‌ غيرمستقل‌ يا عفواحزاب‌ کوچک‌ و غيروابسته‌ بودند.علاوه‌ بر اين‌، مجلس‌ از کنترل‌ شورای نگهبان‌ استفاده‌ کرد ـ کميته‌ای با ١٢عضو که‌ صلاحيت‌ اسلامی و مذهبی کانديداها را برای مشاغل‌ انتخاباتی ياانتصابی بررسی می‌کنند و نيز قوانين‌ مصوب‌ مجلس‌ را تصويب‌ يا مردودمی‌کنند ـ برای مردود کردن‌ تعدادی از چهره‌های سياسی شاخص‌ از ديگراحزاب‌، که‌ علی‌رغم‌ تلاش‌های مجلس‌، انتخاب‌ شده‌ بودند. بدين‌ نحو، دکترعبدالرحمن‌ قاسملو، رهبر شاخص‌ و اصلی کردها، کريم‌ سنجابی‌، رييس‌جبهه‌ ملی‌، دريادار احمد مدنی‌، که‌ در انتخابات‌ رياست‌ جمهوری‌، رقيب‌اصلی بنی‌صدر بود، رهبر قبلی قشقايی‌ها، و ابوالفضل‌ قاسمی‌، رهبر حزب‌ايران‌، همگی به‌ طور شتاب‌زده‌ و بدون‌ تأمل‌ با عدم‌ صلاحيت‌ روبه‌روشدند.در ماه‌ آوريل‌، انتخابات‌ ننگين‌ و شرم‌آور مجلس‌ موجب‌ ناآرامی بسياری‌از ايرانيان‌ در واحدهای دانشگاهی شد، که‌ خمينی اظهار داشت‌ «غربی‌ها درآن‌ جا نفوذ کرده‌اند». در ظرف‌ چند روز، حزب‌الله، کميته‌ها، پاسدارها و ديگرالوات‌ انقلابی‌، مثل‌ اجل‌ معلق‌ وارد دانشگاه‌ تهران‌ و ديگر کالج‌ها شدند و به‌آن‌ هجوم‌ بردند.دانشجويان‌ و اعضای هیأت‌ علمی را به‌ باد کتک‌ گرفتند و يا دستگيرکردند. حتی‌، خمينی به‌ سادگی اشاره‌ کرد که‌ همه‌ دانشگاه‌ها به‌ مدت‌ سه‌سال‌ تعطيل‌ شوند، تا زمانی که‌ بدنة‌ هیأت‌ علمی و دانشجويان‌ پاکسازی شودو در تبعيت‌ از ذهنيت‌ تک‌ بعدی او به‌ جهان‌، برنامه آموزشی و کتاب‌های‌درسی کاملاً تعويض‌ و از نو تهيه‌ شوند.به‌ طور همزمان‌، نزاعی در بين‌ ساختار سياسی ايرانيان‌ به‌ وجود آمد.مجلس‌ به‌ طور مداوم‌ گزينه‌هايی که‌ بنی‌صدر برای نخست‌وزير انتخاب‌می‌کرد، را نمی‌پذيرفتند و به‌ جای آنها بر نخست‌ وزيری محمد علی رجايی‌اصرار و ابرام‌ داشتند.سفارش‌ مجلس‌، شخصی بود که‌ بنی‌صدر از او متنفر و منزجر بود. گفتة‌بنی‌صدر مشهور است‌، در ديداری که‌ چشم‌ در چشم‌ رجايی دوخت‌ و گفت‌:«شما يک‌ ساعت‌ است‌ که‌ صحبت‌ می‌کنيد و ١٢ بار دروغ‌ گفته‌ايد!»اما ماجرا به‌ آنجا ختم‌ نشد، همانگونه‌ که‌ رجايی می‌خواست‌ که‌ اعضای‌کابينه‌ براساس‌ صلاحيت‌ انقلاب‌ و اسلام‌ انتخاب‌ شوند. در حالی که‌بنی‌صدر اصرار و ابرام‌ بر آن‌ داشت‌ که‌ براساس‌ مهارت‌ و دانش‌ و تجربه‌، وزيران‌ برگزيده‌ شوند. و اين‌ اختلاف‌ها به‌ جنگی طولانی برسر کابينه‌ مبدل‌شد و حتی راه‌حل‌ مبنی بر توافق‌ و سازش‌ و مصالحه‌ها توسط‌ خمينی از بين‌رفت‌. حتی از زمانی که‌ آنها نمی‌توانستند با کانديدها موافق‌ باشند، بسياری ازجاهای خالی وزارت‌خانه‌های کليدی‌، همچنان‌ خالی باقی ماند.در نتيجه‌، کارتر تصميم‌ گرفت‌ تا که‌ راه‌حل‌ نظامی يک‌ جانبه‌ را برای حل‌مشکل‌ در پيش‌ بگيرد.

در سراسر پاييز و زمستان‌، سرويس‌های اطلاعاتی و نظامی زمينه‌ را برای‌عمليات‌ نجات‌ گروگان‌ها فراهم‌ کردند و در ٢۵ آوريل‌، آن‌ را به‌ مرحله‌ اجراگذاشتند. هرکس‌، حتی وفادارترين‌ حاميان‌، تشخيص‌ دادند که‌ اين‌ چندان‌ مسأله‌ای‌قطعی و به‌ هيچ‌وجه‌ مطمئن‌ نيست‌.اصولاً برژنسکی به‌ اين‌ مسأله‌ پرخطر و نمای دور آن‌ هم‌ توجه‌ داشت‌، که‌بيشتر ترجيح‌ می‌داد جزيره‌ خارک‌ تصرف‌ شود تا به‌ جای آن‌ حتی محاصره‌ وتحريم‌ شديد اعمال‌ شود، که‌ حمله‌ روسيه‌ به‌ افغانستان‌ موجب‌ شد تا اوتصميم‌ بگيرد که‌ آن‌ گزينه‌ها به‌ مراتب‌ خطرناک‌ترند.و آنگاه‌، او اصرار داشت‌ که‌ يک‌ حمله‌ هوايی سنگين‌ در رابطه‌ با عمليات‌نجات‌ اجرا بکند، به‌طوری که‌ «اگر عمليات‌ نجات‌ موفق‌ شد، آنگاه‌ بهترين‌ کارانجام‌ شده‌ است‌ و اگر با شکست‌ روبرو شد، دولت‌ آمريکا می‌تواند اعلام‌ کندکه‌ مأموريت‌ سنگينی عليه‌ ايران‌ به‌ عدم‌ اکراه‌ و عدم‌ تمايل‌ به‌ آزادسازی‌گروگان‌های آمريکايی‌ها، به‌ اجرا در می‌آورد و متأسفانه‌، در جريان‌ آن‌مأموريت‌ تلاشی بود برای آزادی گروگان‌ها که‌ با موفقيت‌ همراه‌ نشد».با وجود اين‌، زمان‌ مأموريت‌ که‌ آغاز شد، بسياری افراد در دولت‌ جمع‌شدند و به‌ اين‌ باور بودند ـ يا به‌ سادگی خود را قانع‌ کرده‌ بودند که‌ بنا به‌ دلايل‌منطقی و موجه‌، اين‌ شانس‌ خوبی برای موفقيت‌ خواهد بود.در حقيقت‌، مأموريت‌ استثنايی و فوق‌العاده‌ مشکل‌ بود و احتمالاً در همه‌حال‌ بايد به‌ عنوان‌ خطر و ريسک‌ بسيار بزرگی نگريسته‌ شود. اين‌ طرح‌ جديدرا نيروی جديد ارتش‌، گروه‌ دلتا، طراحی کرده‌ بود که‌ شبانه‌ ـ توسط‌هلی‌کوپترهای دريايی ـ نيرو به‌ داخل‌ ايران‌ منتقل‌ شود. چون‌ هلی‌کوپترها ازناوگان‌ در شمال‌ دريای عربی به‌ تهران‌، برد مسافتی چندانی ندارد، آن‌ها در٢٠٠ مايلی جنوب‌ تهران‌، در موقعيت‌ دور افتاده‌ای توقف‌ خواهند کرد ـ که‌نام‌ رمزی آن‌ صحرای اول‌ بود ـ که‌ در آنجا می‌توانند توسط‌ هواپيماهای‌ترابری C-١٣٠ تأمين‌ سوخت‌ شوند.هلی‌کوپترها، در آنجا تجديد سوخت‌ خواهند کرد و آنگاه‌ به‌ موقعيت‌ دوم‌در خارج‌ از تهران‌ ـ صحرای دوم‌ ـ منتقل‌ خواهند شد، جايی که‌ آنان‌ می‌توانندقبل‌ از غروب‌ برسند و در طی روز خود را استتار کنند. از آنجا، سربازان‌نيروی دلتا توسط‌ وسايل‌ نقليه‌ای که‌ قبلاً مأموران‌ مخفی Cia تهيه‌ کرده‌اند، به‌تهران‌ اعزام‌ خواهند شد. آنان‌ به‌ سفارت‌ حمله‌ خواهند کرد، گروگان‌ها را آزادمی‌کنند و آن‌ها را به‌ استاديوم‌ ورزشی نزديک‌ سفارت‌ می‌برند که‌هلی‌کوپترها بتوانند به‌ زمين‌ بنشينند و آن‌ها را حمل‌ کنند.آنگاه‌ هلی‌کوپترها همه‌ گروه‌ را به‌ فرودگاه‌ نظامی نزديک‌ منتقل‌ می‌کنند،که‌ در آنجا با هواپيماهای باربری C-١۴١، مراحل‌ پايانی فرار تحت‌ پوشش‌جنگنده‌های دريايی آمريکا را طی می‌کنند.

طرح‌ توسط‌ دشمن‌ لو رفت‌
يکی از مشکل‌ترين‌ قسمت‌های اين‌ مأموريت‌ سنگين‌ و سخت‌، پرواز ٨هلی‌کوپتر بود (هرچند که‌ حداقل‌ نياز به‌ شش‌ هلی‌کوپتر بود و دو هلی‌کوپترديگر جداگانه‌ حساب‌ شد) که‌ ـ بدون‌ چراغ‌، در ارتفاع‌ پايين‌، با بی‌سيم‌خاموش‌ ـ ۶٠٠ مايل‌ در شب‌ به‌ سوی تهران‌ پرواز کند. هرچند که‌ تيم‌، بارهامأموريت‌ را تحت‌ شرايط‌ صحرايی تمرين‌ کرده‌ بودند، اما توجه‌ نداشتند که‌در ايران‌، در آن‌ موقع‌ سال‌، شرايط‌ اقليمی ابرهای غبارآلودی را پديد می‌آوردکه‌ امکان‌ ديد را از بين‌ می‌برد و حتی موجب‌ بروز مشکلات‌ فنی هم‌ خواهدشد. در طی پرواز به‌ سوی صحرای اول‌، سه‌ هلی‌کوپتر با مشکل‌ فنی و يااخطار بروز مشکل‌ فنی روبرو شدند.پنج‌ هلی‌کوپتر باقی‌مانده‌ و کماندوهای در محل‌، با اکراه‌ تصميم‌ گرفتند که‌آن‌ها ديگر نمی‌توانند مأموريت‌ را انجام‌ بدهند. آن‌ هم‌ بدون‌ شش‌ هلی‌کوپترکه‌ قبلاً تمرين‌ کرده‌ بودند و حداقل‌ مورد نياز در موفقيت‌ بود. وضع‌ وقتی‌روبه‌ وخامت‌ گراييد، که‌ يک‌ هلی‌کوپتر با هواپيمای C-١٣٠ در مقصد حرکت‌،در صحرای اول‌، برخورد کرد و هشت‌ آمريکايی کشته‌ شدند. بدين‌ ترتيب‌،گزينه‌ نظامی شکست‌ خورد.عکس‌العمل‌ها در آمريکا، متفاوت‌ و جورواجور بود. از يک‌ طرف‌،بسياری از مردم‌ خشمگين‌ بودند و مأيوس‌ از اينکه‌ مأموريت‌ با شکست‌روبرو شد و دولت‌ را سرزنش‌ می‌کردند که‌ کاری نامطمئن‌ و احمقانه‌ و بدون‌برنامه‌ انجام‌ داده‌ است‌. مثلاً، نقدها به‌ سرعت‌ با اين‌ پرسش‌ همراه‌ بود که‌ چرافقط‌ چند هلی‌کوپتر در اين‌ مأموريت‌ خطير به‌ کار گرفته‌ شده‌اند. از طرف‌ديگر، بسياری از مردم‌ معتقد بودند که‌ عمليات‌ نجات‌، يک‌ شکست‌تحسين‌آميز بوده‌ است‌؛ ارزش‌ اقدام‌ داشت‌ اما به‌ خاطر پيچيدگی و مشکلات‌و سرنوشت‌ و تقدير موفق‌ نشد.اما جالب‌ترين‌ عکس‌العمل‌ در داخل‌ دولت‌ کارتر بود. در آنجا، احساس‌گروهی غلبه‌ کرده‌ بود؛ حسی که‌ حق‌ با ونس‌ بود که‌ از ابتدا از گزينه‌ نظامی‌اجتناب‌ کنند، حس‌ برجسته‌ اين‌ بود که‌ اقدام‌ به‌ گزينه‌ نظامی‌، نيازها رامشخص‌ کرد که‌ دوباره‌ تکرار نشود و واقعيت‌ وجود اينکه‌ اکنون‌ راه‌های‌کمتری برای تحت‌ فشار گذاشتن‌ ايران‌ برای آزادی سريعتر گروگان‌ها وجودداشت‌، نيازی که‌ اولويت‌ بود.و در واقع‌، پس‌ از شکست‌ عمليات‌ نجات‌، توجه‌ اندکی به‌ پيامدهای آن‌ وپيگيری نتيجه‌ اصلی‌، موجب‌ شد که‌ چندان‌ طولانی نماند و ديگر به‌گزينه‌های نظامی توجهی نشود و به‌ کلی اين‌ طرح‌ برداشته‌ شود.

نه‌ با ضربه‌ شديد، بلکه‌ با ناله‌ و شکايت‌
پس‌ از شکست‌ عمليات‌ نجات‌، نُه‌ روز ديگر به‌ طول‌ انجاميد تا که‌ بحران‌گروگان‌گيری پايان‌ يافت‌. پس‌ از عمليات‌ نجات‌، اروپايی‌ها سرانجام‌ ـ که‌ ديری‌انتظارش‌ می‌رفت‌ ـ تحريم‌هايشان‌ عليه‌ ايران‌ را اعلام‌ کردند. هرچند در اينکه‌نوعی عايق‌ آمريکا باشند، بسيار بی‌معنی بود. هرچند آن‌ها به‌ طور آشکارتحريم‌ اقتصادی کالاهايی که‌ در حوزه‌ قراردادهايشان‌ بود ـ را عليه‌ ايران‌ اعلام‌کردند، اما جريان‌ گروگان‌گيری در ۴ نوامبر رخ‌ داد.قراردادهايی که‌ قبل‌ از ۴ نوامبر عقد شده‌ بود، نه‌ تنها تأثيری نگذاشت‌،بلکه‌ می‌توانست‌ عطف‌ به‌ ماسبق‌ هم‌ گسترش‌ يابد و حتی ايرانيان‌ با امضاقرارداد جديد، هر شرکتی را از دور خارج‌ کنند.به‌ طور آشکار، هيچ‌ رشدی در فشار محسوس‌ اقتصادی يا سياسی عليه‌ايران‌ ديده‌ نمی‌شد. از آن‌ نگاه‌، و حتی بدون‌ حضور وزارت‌ خارجه‌ و ونس‌،که‌ به‌ خاطر مخالفت‌ با عمليات‌ نجات‌ گروگان‌ استعفا داد، دولت‌ کارتر به‌ اين‌نتيجه‌ رسيد که‌ تنها چيزی که‌ می‌تواند انجام‌ دهد، آن‌ است‌ که‌ به‌ انتظارشرايط‌ سياسی در تهران‌ بنشيند تا که‌ موضع‌ را مشخص‌ کند که‌ در چه‌ زمان‌ وموقعيت‌ مناسبی‌، ايرانيان‌ آماده‌ انجام‌ آن‌ کار هستند. و بعد، قدرتمندترين‌ملت‌ روی کره‌ زمين‌ به‌ انتظار نشست‌. در ماه‌ سپتامبر، ايرانيان‌ سرانجام‌تصميم‌ گرفتند که‌ آنان‌ آماده‌اند. صادق‌ طباطبايی‌، وابسته‌ و از نزديکان‌خمينی‌، روشن‌ ساخت‌ که‌ ايران‌ می‌خواهد هرچه‌ سريعتر گروگان‌ها را آزادکند و تحت‌ شرايطی کاملاً منطقی و مطبوع‌ برای آمريکا، حتی بهتر از آنچه‌ که‌واشنگتن‌ پيشنهاد کرد، اين‌ امر را انجام‌ دهد.هنوز نمی‌دانيم‌، چرا خمينی تصميم‌ گرفت‌ که‌ آن‌ هنگام‌، زمان‌ آزادسازی‌گروگان‌هاست‌.بدون‌ شک‌ در سياست‌ داخلی ايران‌ مسأله‌ای وجود داشته‌ است‌. درسپتامبر، کنترل‌ خمينی بر حکومت‌ ايران‌، تا حد زيادی پيشرفت‌ کرده‌ بود ـگرچه‌ هنوز کامل‌ نشده‌ بود ـ مريد او، بنی‌صدر رئيس‌جمهور بود و حزب‌جمهوری‌، مجلس‌ را تحت‌ نفوذ و سلطه‌ خود درآورده‌ بود و وقتی که‌ آن‌هابلواگر و غوغا برانگيز شدند، آنان‌ پيروان‌شان‌ بودند و کابينة‌ جديد دولت‌ هم‌اينگونه‌ به‌ نظر می‌آمد که‌ توسط‌ حزب‌ جمهوری معين‌ شده‌اند و سکولارهاهم‌ از قرار معلوم‌، عقب‌نشينی کرده‌ به‌ گوشه‌ای خلوت‌ پناه‌ برده‌ بودند. باوجود اين‌، همه‌ چيز خوب‌ به‌ نظر می‌آمد. هرچند به‌ سرعت‌، تندروهای‌حزب‌ جمهوری در مجلس‌ شروع‌ کردند به‌ بيان‌ يک‌ سری عبارات‌ تحقيرآميزو گفتارهای شرم‌آور در آمريکا و روند را کمی متوقف‌ کردند.

همان‌ مسأله‌ فقط‌ کافی بود تا دو مشکل‌ اساسی ديگری پديد آيد. مشکل‌اول‌ در ٢٢ سپتامبر بود، که‌ عراق‌ به‌ ايران‌ حمله‌ کرد، جنگ‌ ايران‌ و عراق‌ به‌مدت‌ ٨ سال‌ شروع‌ شد. (که‌ در فصل‌های ۷ و ٨ بيشتر به‌ آن‌ خواهم‌پرداخت‌). اين‌ مسأله‌، تقسيم‌ تهران‌ را پيچيده‌تر کرد، با اغتشاش‌ و هرج‌ و مرج‌روبرو شد و دوباره‌ هر حرکتی به‌ سمت‌ حل‌ ماجرا را غيرممکن‌ می‌ساخت‌.مشکل‌ دوم‌ آن‌ بود که‌ از چند لحاظ‌ در ماه‌ سپتامبر ـ اکتبر، خمينی چندين‌بار تصميم‌ و نظرش‌ را عوض‌ کرد. گاهی نيازهای عملی سياسی خمينی‌معطوف‌ به‌ گروگان‌ها شد، اما در پاييز سال‌ ١۹٨٠ که‌ حس‌ انتقام‌جويی اوهنوز اشباع‌ و ارضاء نشده‌ بود، به‌طور آشکار تصميم‌ گرفت‌ که‌ مدت‌ بيشتری‌گروگان‌ها را نگاه‌ دارد و سعی کند که‌ جيمی کارتر را به‌ عنوان‌ رئيس‌جمهور ازقدرت‌ ساقط‌ کند و بيشتر به‌ او فشار بياورد ـ و خصوصاً به‌طور مشابه‌ ـ و نيز به‌نحوی کودتای ١۹۵٣ را تلافی کرده‌ باشد. ابراهيم‌ يزدی‌، در مصاحبه‌ای دردهة‌ ١۹۹٠، اقرار کرد که‌ به‌ خمينی معتقد بوده‌ است‌ که‌ آزادی گروگان‌ها قبل‌از انتخابات‌ نوامبر ممکن‌ است‌ که‌ نتيجه‌ انتخابات‌ را به‌ نفع‌ کارتر، تغيير بدهدو نگه‌ داشتن‌ گروگان‌ها احتمالاً شکست‌ کارتر را تضمين‌ می‌کند.يزدی گفت‌ که‌ انتخاب‌ خمينی برای نگه‌ داشتن‌ گروگان‌ها تا روزی که‌کارتر به‌ خارج‌ از حکومت‌ رفته‌ باشد، واژگون‌ کردن‌ رهبر آمريکايی راخاطرنشان‌ می‌سازد، همان‌گونه‌ که‌ آمريکا، مصدق‌ را واژگون‌ کرد.دو نفر ديگر از پيشينيان‌ من‌ به‌ عنوان‌ مدير امور خليج‌فارس‌ در شورای‌امنيت‌ ملی‌، هوارد تای‌چر، که‌ در دولت‌ ريگان‌ فعاليت‌ داشت‌، از اين‌ نظر واستدلال‌ حمايت‌ کرد، با بيان‌ اين‌ مطلب‌ که‌ در اوايل‌ دهه‌ ١۹٨٠، تعداد قابل‌توجهی از اسناد اطلاعاتی طبقه‌بندی شده‌ وجود داشت‌ که‌ نشانگر آن‌ بود که‌خمينی تصميم‌ به‌ تحقير کردن‌ و تضعيف‌ کردن‌ شانس‌ کارتر برای انتخاب‌دوباره‌ به‌ عنوان‌ رئيس‌جمهور آمريکا را دارد».و حتی او با قصد و هدف‌ قبلی‌، بحران‌ گروگان‌گيری را طول‌ داد زيرامی‌دانست‌ که‌ رابطه‌ شخصی کارتر با اين‌ حجم‌ شکست‌ و نارضايی و یأس‌موجود به‌ وجهه‌ او در افکار عمومی آمريکا، خدشه‌ وارد می‌سازد.و اين‌ مسأله‌ ارزشی ندارد، اگر واقعی باشد ـ و هيچ‌ دليل‌ منطقی‌، در اين‌باره‌، برای شک‌ ورزيدن‌ به‌ يزدی‌، تای‌چر يا رايدل‌ وجود ندارد و خصوصاًاز زمانی که‌ خمينی نفرت‌ خود را نسبت‌ به‌ کارتر آشکار ساخت‌ ـ و اين‌ يک‌نوع‌ دخالت‌ آشکار ايران‌ در امور داخلی آمريکا را به‌ وجود می‌آورد که‌ايرانيان‌ پيوسته‌ ـ حتی در آن‌ زمان‌ از دخالت‌ آمريکا در ايران‌ ـ از وجود آن‌مسأله‌ شکايت‌ و اعتراض‌ داشتند.

طُرفه‌ اينکه‌، چرخش‌ دو مسأله‌ به‌ سوی ايران‌ بود و مهم‌ترين‌ انگيزه‌ ومحرک‌ در پايان‌ بحران‌ شد. به‌ محض‌ اينکه‌ جنگ‌ با عراق‌ بدتر و حادتر شد،تهران‌ دريافت‌ که‌ انزوای سياسی هزينه‌های زيادی را بر ايران‌ تحميل‌ خواهدکرد، بنا به‌ ناتوانی در خريد اسلحه‌ و تسليحات‌ و مهمات‌ برای کارخانه‌های‌اسلحه‌سازی‌اش‌ که‌ دست‌ساز آمريکا بودند. از اين‌رو اين‌ مسأله‌ای به‌ نظرمی‌آمد که‌ در ابتدا سعی داشتند در شکست‌ جيمی کارتر نقش‌ داشته‌ باشند وبعد ايرانيان‌ به‌ اين‌ مسأله‌ پرداختند که‌ دولت‌ جديد ريگان‌ چگونه‌ با آنان‌برخورد خواهد کرد و در طی دوران‌ جنگ‌، دربارة‌ آن‌ مسأله‌ تفکر و گفتگومی‌کردند و کاملاً آشکار بود که‌ موجب‌ تحريک‌ ايرانيان‌ به‌ فيصله‌ دادن‌ امورخواهد شد، قبل‌ از آنکه‌ رئيس‌جمهور جديد، اختيار کاخ‌ سفيد را در دست‌بگيرد.و در تهران‌ حسی وجود داشت‌ که‌ گروگان‌گيری به‌ رويای خمينی مبنی بر«صدور انقلاب‌» به‌ ديگر رژيم‌های اسلامی صدمه‌ زده‌ است‌ تا که‌ بتواند درآن‌ کشورها، حکومت‌ مذهبی پديد آيد، ديگر مسلمانان‌ از اين‌ تجاوز وبی‌مسؤليتی رژيم‌ جديد ايران‌، شگفت‌زده‌ و ناراحت‌ بودند.هرچند که‌ بنا به‌ اين‌ دلايل‌، رفتن‌ گروگان‌ها چندان‌ اعتباری هم‌ برای ايران‌نخواهد داشت‌، و اين‌ موجب‌ شد تا که‌ در اوايل‌ پاييز، وقتی که‌ بهزاد نبوی‌،سرپرست‌ گروه‌ مذاکره‌ و معامله‌ ايرانی‌، گفت‌ که‌ «گروگان‌ها مانند ميوه‌ای ازميان‌ ميوه‌هايی که‌ برای گرفتن‌ آب‌، چلانده‌ شده‌اند، هستند» تعهد جديدی رابرای رژيم‌ پديد آورد.در يک‌ سری همکاری که‌ با معادن‌ وزارت‌ خارجه‌ وارن‌ کريستوفر وصادق‌ طباطبايی در الجزيره‌ انجام‌ شد، آمريکا و ايران‌ سرانجام‌ به‌ توافق‌رسيدند. در واقع‌، دولت‌ آمريکا به‌ رضايت‌ دست‌ يافت‌.آمريکا تعهد داد که‌ در امورات‌ داخلی ايران‌ دخالت‌ نکند و توافق‌ کرد که‌دارايی‌های راکد شده‌ ايران‌ را که‌ در ١٢ نوامبر در بانک‌ها بلوکه‌ کرده‌ برد،آزاد بکند و حتی ۹۵/۷ ميليون‌ دلار وجه‌الضمان‌ برای تضمين‌ ادعاهای‌امريکا نسبت‌ به‌ ايران‌ به‌ حساب‌ گذاشته‌ شد.و روی هم‌رفته‌ ايرانيان‌، ٣/٢ بيليون‌ دلار از پول‌هايشان‌ را برگرداندند.()البته‌، ايرانيان‌ بحران‌ گروگان‌گيری را به‌ مدت‌ ۴۴۴ روز ادامه‌ دادند و ارزش‌ارضای روانی آنان‌ ـ که‌ اشتياق‌ و عطش‌ خاصی به‌ آن‌ داشتند ـ برای اسلامی‌افراطی‌، سلاح‌ و ابزار کارآمدی برای استحکام‌ و تقويت‌ و تثبيت‌ قدرتشان‌ درکنترل‌ حکومت‌ جديد بود.در پايان‌، عمل‌ تنگ‌نظرانه‌ و بيهودة‌ انتقام‌جويی تهران‌ موجب‌ شد تا که‌گروگان‌ها تا آن‌ زمان‌ که‌ رونالد ريگان‌ به‌ عنوان‌ رئيس‌جمهور انتخاب‌ وشکست‌ جيمی کارتر محرز شد، آزاد نشوند. ايرانيان‌ مراسم‌ شروع‌ رسمی‌کار را در تلويزيون‌ تماشا می‌کردند و درست‌ در لحظه‌ای سوگند رسمی‌رونالد ريگان‌ پايان‌ گرفت‌، به‌ هواپيمای حامل‌ گروگان‌ها اجازه‌ داده‌ شد که‌ اززمين‌ بلند شود و در ٢١ ژانويه‌ ١۹٨١، سرانجام‌ آزاد شدند.


[ادامه مطلب را با کليک اين جا دنبال کنيد]

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'شوروی آمريکا را در طبس شکست داد، کنت پولاک، برگردان از عرفان قانعی فرد' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016