محمدرضا رحيمی در يک خوش رقصی بی سابقه در برابر محمود احمدی نژاد برای آنکه پست وزارت کشور را بدست آورد و فعلا به سرپرستی وزارت کشور منصوب شده است؛ در يک اظهار نظر کاملا چاپلوسانه از جانب يک شهروند سوری چنين نقل قول می نمايد که مطمئنا وجود خارجی ندارد بلکه نيت قلبی خودش را بنام يک شهروند سوريه نقل قول می نمايد تا وزير کشور دولت احمدی نژاد شود اخيرا گفته است:
تا کنون به احمدی نژاد اوصاف و القاب گوناگونی اعطاء کرده اند که از جمله مدير جهانی،هاله ائی از نور، معجزه هزاره سوم، رئيس مهرورز از آن جمله می باشد.
احمدی نژاد که ادعای مديريت و رهبری اقتصاد جهانی را دارند تا کنون اقتصاد داخل ايران را به آنچنان بحرانی روبرو ساخته است که وزير اقتصاد کابينه وی فرار از هيئت دولت احمدی نژاد را بر قرار ترجيح دادند.احمدی نژاد که همه قطعنامه های شورای امنيت را عليه جمهوری اسلامی بی اثر اعلام کرده بود اينک قطعنامه ها اثرات خود را مانند داروی بی هوشی تاثيرات خود رابر پيکر فرتوت ونحيف اقتصاد وجامعه ايران می گذارد.گرانی وتوم وقحطی با هم هم پيمان شده اند تا جمهوری اسلامی را از پای در بياورند اما ماداميکه همه اين فشارهای به ضمائر آگاهی وانسانی که در راستای روشنگری توده های معترض و پراکنده مورد هدف قرار نگيرد هيچگونه اثر جدی سياسی بدنبال نخواهد داشت وتنها جامعه وکشور را وادار به سوختن همچون شمعی خواهد کرد که سوختن محتوم وذوب شدن واز بين رفتن همه شيرازه کشور خواهد بود!
(در سوريه به من گفته شد که اگر بنا باشد که بعد از حضرت محمد (ص) پيغمبری برای مردم جهان بيايد، آن پيامبر محمود احمدینژاد خواهد بود!)
يکم:ابتدا آقای رحيمی اگر يک مسلمان معتقد باشند اينرا بخوبی بايد بدانند که حضرت محمد خود را خاتم الا انبياء پيامبران اعلام کرده است و طبق اعتقادات اسلامی از جانب الله ديگر پيامبرانی فرستاده نخواهد شد!
دوم:اگر آن عرب سوری که علاقمند است برای جانشينی محمد ،محمود احمدی نژاد را آرزو کرده باشد، اگر برای مثال شيعه بوده باشد نمی تواند چنين آرزوئی را نمايد چراکه شيعيان پس از فوت محمد در اختلاف با سنی ها در عيد غدير خم و به لحاظ تاريخی با علی بجای جانشينی محمد بيعت کرده اند و نامبرده چنين آرزوئی را ديگر نمی تواند بکند ، مگر اينکه ايشان بعنوان مسلمان شيعه،حداکثر می تواند آرزو نمايد که احمدی نژاد همان امام زمان هست که بالاخره بايد اراده الهی از نوع شريعت شبعه بنمايد و ظهور خود را اعلام رسمی نمايد!
سوم:اگر آن عرب سوری که علاقمند است برای جانشينی محمد ،محمود احمدی نژاد را آرزو کرده باشد،اگر اهل سنت بوده باشد قاعدا ايشان نيز بايد به جانشينی خلفای راشدين به جای محمد اعتقاد داشته باشند وديگر جائی برای آرزو کردن تازه باقی نمی ماند .برای گذشته تاريخ اسلامی ديگر جائی برای آرزو کردن باقی نمانده است و به اندازه کافی حديث و روايات وکتاب و امام ومفتی وغيره بوجود آمده است!
همه اينها تنها نشانگر اين هست که در حکومت اسلامی حتی از دين اسلام به مثابه ابزار بهره داری ميشود تا سياست های فريبکارانه خويش را پيش ببرند و همه اينها نشان می دهد که رژيم اسلامی به هيچ اصول شناخته شده ائی حتی اسلامی پايبند نيست!
پايوران رژيم اسلامی يکبار مانند ناطق نوری و قاليباف آرزوی رضاخان را می کنند ودر جای ديگر ملی گرائی مصدق را که نگذاشتند که حتی نام يک خيابان به خواست مردم بنام او باقی بماند اما از محبوبيت ملی مصدق برای رسيدن به اهداف اتمی بهره برداری می گردد! ودر جای ديگر محمد خاتمی از شعارهای مدنی برای قدرت گيری خود استفاده می کند.در يک کلام بايد گفت که رژيم اسلامی يک رژيم سارق شعارهای ديگر نيروهای سياسی برای رسيدن به نيات خويش است.اين رزيم همچنان با مصادره شعار ها وبه خدمت گرفتن آنها وفريب توده ها وبخش نازلی از روشنفکران تلاش می نمايد تا برعمر ننگين خود بی افزايد!
رژيم اسلامی به مثابه يک رژيم بناپارتيسم شيعه وتقوی معتقد به شريعت به رهبری خمينی از همان موقعيکه در پاريس به مردم وعده های شيرين داد تا قدرت سياسی را در ايران تسخير نمايد اما بسرعت پس از قدرت گيری همه آن وعدهای شيرين را خدعه ناميد تا قوانين اسلام عزيز را آنهم به قرائت خودش در ايران پياده نمايد. رژيم اسلامی تا کنون همه اسلام گرايانی را که از اسلام قرائت ديگری را دارا می باشند به زندانها واعدام محکوم نموده است.سنی های ايران از آزادی برگزاری مراسم خود محروم می باشند.سنی های مقيم تهران از داشتن يک مسجد محروم می باشند اما همين رژيم اسلامی در تمام کشورهای اسلامی غيره شيعه پايگاه ودفتر ايجاد نموده است. رژيم اسلامی در ۳۰ ساله گذشته ثابت نمود ه است که از اسلام وهمه چيز برای پيروزی های هرچند موقت وکوتاه مدت از اصل "تقيه" بخوبی بهره می برد و به هر ذلالت و بی پرنسيبی تن می دهد!