خمينی درست بعد از قدرت گيری در ايران شعار صدور انقلاب اسلامی به سراسر جهان را بعنوان دومين مرحله اهداف استراژيک انقلاب خويش اعلام نمود.خمينی در اولين قدم خواستار پيوستن کشور عراق به قلمرو خود شد وبطور شبانه و روزی عليه حکومت بعث عراق تبليغات سختی مينمود تا اينکه صدام را وادار نمود تا به ايران تجاوز نمايد واين همان دامی بود که خمينی برای صدام گسترده بود وبسرعت شعار "جنگ نعمت الهی است" را مطرح نمود. در تمام دورانی که صدام خود را برای يک لشگر کشی به ايران آماده می نمود نيروهای رکن دوم ارتش از مرز های عراق طی گزارشهائی به تهران آغاز جنگ از جانب عراق را هشدار می دادند اما خمينی به هيچ يک از اين گزارشها وقعی نمی گذاشت چرا که اين کشور از جمعيت شيعه فراوانی برخوردار بود وتمام پايه های مذهبی مذهب شيعه وامامان ومراجع اين مذهب در شهر های عراق واقع شده بودند وبرابر پيش بينی های خمينی شيعيان اين کشور هر لحظه آماده بودند در سايه يک جنگ احتمالی به زير فرمامين مذهبی او بروند.خمينی که با همکاری معمر قذافی امام موسی صدر را از سر راه قدرت گيری خود برداشته بود ومقام امامت او را به خود اختصاص داده بود وضعيتی بوجود آورده بود تا همه روحانيون از او تبعيت نمايند وآن روحانی که از فتواهای او سرپيچی می نمود می بايستی بسرعت حذف می گرديد. تمام دخالت های خمينی در امور عراق که مردم اين کشور را به قيام عليه صدام تشويق می نمود به جنگ هشت ساله پر منفعتی برای کشور های غربی فراهم آورد.صدور انقلاب اسلامی به همه کشور های منطقه در آغاز همه آرزوهای امپرياليست ها را عليه کمونيست جهانی بر آورده می ساخت چرا که از سالها پيش خود امريکا نيز در صدد بر آمده بود تا ديوار سبز اسلامی پيرامون اتحاد جماهير شوروی کمونيستی که شامل جمهوريهای مسلمان نشين می شد ايجاد نمايد اما رفته رفته صدور انقلاب اسلامی به منافع عمومی امريکا در منطقه صدمه وارد کرد و کم کم انقلاب اسلامی آغاز به تعرض مافع حياتی امريکا نمود که در نقطه تضادها واصحکاک های بيشماری بين حکومت اسلامی وامپرياليسم امريکا بوجود آمد که تا کنون همچنان ادامه دارد!درواقع جمهوری اسلامی پس از فتح خرمشهر عزم تسخير شهر بصره را نمود که اگر به اين پيروزی دست می يافت جاده اصلی بصره به بغداد و بندرمرکزی انتقال نفت عراق به جهان بدست نيروهای تحت فرمان خمينی می افتاد اما عراقی ها در تمام دوران جنگ هشت ساله نشان دادند ،عليرغم شيعه بودن اما اکثر عراقی ها پيوندهای ناسيوناليستی قوی با کشورشان دارند و در سايه تبليغات تاريخی حزب بعث آن کشور ،عراقی ها همواره ايران را بعنوان دشمنی ديرينه نگريسته اند که طمع به تماميت ارضی عراق دارد لذا در تمام جنگ هشت ساله، سربازان عراقی جانانه از مرزهای خود دفاع نمودند.
جمهوری اسلامی با مطرح نمودن شعار استراژيکی فتح بيت المقدس از راه کربلا می گذرد که عملا آرزوی فتح عراق را در مخيله خودمی پروراندند که هيچگاه در دوره صدام به وقوع نپيوست امااينک با حضور امريکائيها در عراق وضعف عمومی حکومت اين کشور در اداره امور سياسی وامنيتی عراق، اگر القاعده سعی می نمايد تا بخش سنی نشين عراق را به زير سيطره خود در آورد اما بارديگر رهبران حکومت اسلامی به اين هوس افتاده اند که تنها عراق شيعه نشين را به قلمرو خويش بيفزايند!با اين حساب می توان اذعان نمود که جمهوری اسلامی متجاوزيست که هنوز به آرزوهايش نرسيده است. تمام سيه بختی مردم عراق در طی ۳۰ ساله گذشته زير سر رهبران حکومت اسلامی خوابيده است.اينک نيز رهبران جمهوری اسلامی در صدد بر آمده اند تا لبنان را به حمام خونی ديگر تبديل نمايند. احمدی نژاد همچنان بی صبرانه نابودی اسرائيل را در ذهن بيمار خويش انتظار می کشد اما اميداوريم اين انتظار به نابودی ايران ما نيانجامد؟