با نگاهی به همه مجالس ۳۰ ساله پس از پيروزی انقلاب، علی لاريجانی اولين رييس مجلسی خواهد بود که برگزيده مردم پايتخت نيست و اين خود نکتهايست گواه بر آغاز پروژه "قممحوری".
آفتاب- سميه عظيمی: از ميان روحانیزادگان لاريجانی که هر يک به گونهای عاقبت به خير شدهاند، شايد علی لاريجانی بيش و پيش از ديگر آنها، اين راه را پيش رفته است؛ موضوعی که هم میتوان سراغ آن را در زندگی شخصی علی لاريجانی گرفت و هم در زندگی و فعاليتهای سياسیاش.
او که پس از گذر از راههای مختلف و فراز و فرودهايی در ميزان گرايشات مردمی به خود، مسير قم به ميدان بهارستان تهران را به راحتی و با پشتوانهای محکم پيموده است، درست همانگونه که در مراسم توديع پورمحمدی به روی سن جهش کرد، در آستانه گامی بلند در زندگی سياسی و مديريتی خود قرار دارد.
علی لاريجانی دانشآموخته رشته رياضی دانشگاه صنعتی شريف در مقطع کارشناسی و دانشآموختهٔ دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری در رشتهٔ فلسفه غرب است که در سال ۱۳۵۸ رتبهٔ اول رشته رياضيات و علوم کامپيوتر دانشگاه صنعتی شريف را کسب کرد.
اگر نمودار يا نقشهای از مسير گامبرداری علی لاريجانی رسم کنيم، نقطه آغاز آن در جامجم و مديريت بخش برونمرزی و واحد مرکزی خبر صداوسيما قرار خواهد داشت که پس از آن با پيمودن مسير معاونت وزارتخانههايی همچون وزارت کار و پست و تلگراف و تلفن به سوی سپاه پاسداران رفت و جانشين ستاد کل سپاه شد.
او که فرزندی حاج ميرزا هاشم آملی و دامادی شهيد مطهری را نيز در زندگی شخصی خود به عنوان يک امتياز مهم و قابل توجه برای نهادهای مذهبی داراست، هم راهی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته و پس از استعفای سيد محمد خاتمی از کابينه هاشمی رفسنجانی، وزير ارشاد بوده و هم حضور در صدر سازمان صداوسيما را برای مدت ۱۰ سال تجربه کرده است.
«آقای شبکهگستر» برنامههای طنز صداوسيما، رياست را بر اين تنها رسانه عريض و طويل کشور، با سر و ظاهری جديد به معاونش عزتالله ضرغامی تحويل داد: "رسانهای با ۷ شبکه تلويزيونی، ۸ شبکه راديويی ملی و سراسری، ۳۰ شبکه راديويی استانی، ۴ شبکه تلويزيونی استانی، و ۷ شبکه جهانی".
اگر روزنامه جام جم و شرکت توليد فيلم سيما فيلم را به آن اضافه کنيم، عمق و گستره نفوذ رسانه ملی در دوران رياست علی لاريجانی به خوبی روشن میشود.
هرچند که پروژه ساخت سريالهای تاريخی و توجه رسانه ملی به شخصيتهای بزرگ ادبی، فرهنگی، سياسی و مذهبی کشورمان و همچنين طرح برگزاری همايش پر سروصدا و در عين حال پر حاشيه چهرههای ماندگار در دوران رياست او بر سازمان صداوسيما کليد خورد، اما شايد به جرأت بتوان گفت که علی لاريجانی در طول عمر فعاليت سياسی و فرهنگی خود از آغاز تا به امروز هيچ زمانی به اندازه دوران رياست بر تصويری که به ديد مردم میرسد و صدايی که به گوششان، مورد انتقاد جدی کارشناسان، احزاب و گروههای سياسی و به ويژه مردم نبوده است.
توليد و پخش مستندهايی همچون "کارناوال عاشورا" ،"هويت"، "برلين" و" چراغ" در دوران رياست او بر اين رسانه فراگير مهمترين بخشهای اين انتقادات را تشکيل میدهند و بر اين نکات بايد عملکرد مورد سوال و کاملا جانبدارانه او را در مهمترين انتخابات سالهای پس از جنگ يعنی انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ افزود؛ چرا که اين امر اصلیترين بخش عدم گرايش مردمی را به لاريجانی در برمیگيرد.
با اين همه شايد بتوان گفت که لاريجانی با پايان يافتن دوران رياستش بر صداوسيما، مسيری در افزايش محبوبيت را پيمود.
او که در اين سالها همچنان عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی بود، در خردادماه سال ۸۳ با حکمی از سوی رهبر معظم انقلاب، نماينده ايشان در شورای عالی امنيت ملی شد و همين راه او را برای جایگيری هر چند کوتاه مدت اما مفيد برای عمر مديريتی او در صدر اين شورا هموار کرد.
سمتی که پس از تجربه تلخ يک انتخابات عجيب و شگفتآور برای همه ناظران بيرونی، برای او نتايج خوبی در بر داشت.
علی لاريجانی که در خردادماه ۸۴ با شعار هوای تازه، با جديتی تمام به سوی رياست جمهوری پيش میرفت، شايد باور نمیکرد که در هشت ضلعی نامنتظم انتخاب نهم، در يکی از پايينترين اضلاع قرار گيرد و تنها چيزی قريب به يک و نيم ميليون رأی را به خود اختصاص دهد.
اين شکست، هرچند تلخ اما راهی تازه را برای او که چهره و ظاهری نسبتا ديپلماتيک دارد، گشود.
لاريجانی در لحظه ورود به شورای عالی امنيت ملی به عنوان دبير اين شورا، با نقد عملکرد دولت سيد محمد خاتمی در عرصه سياست خارجی و به ويژه در موضوع پرونده هستهای گفت: «در غلتان داديم و آب نبات گرفتيم»، حال آنکه در ۲۸ مهرماه ۸۶ در حالی پس از بارها درخواست استعفا، با ساختمان شورای عالی امنيت ملی خداحافظی میکرد که ديدار با حسن روحانی را در کارنامه دبيری بر شورای عالی امنيت ملی برای خود به ثبت رساند و پس از اين مسئوليت ۲۶ ماهه، در بسياری از دانشگاههای مهم کشور حضور يافت و بارها اعلام کرد که نتوانسته با احمدینژاد کنار بيايد.
لاريجانی شايد آن روز که با سعيد جليلی، دبير جديد شورای عالی امنيت ملی به ديدار سولانا رفت، ميزانی نسبتا بالا از محبوبيت را در سطح افکار عمومی برای نخستين بار و پس از حدود ۱۰ تا ۱۲ سال تجربه کرد و باز شايد برای اولين بار در صدر اخبار بسياری از رسانههای جهان قرار گرفت.
اين استعفای مبهم و سوالبرانگيز که پس از ديدار رييسجمهور روسيه از ايران رخ داد، گوشهای تيز و چشمان نکتهبين اغلب ناظران را به سمت پارلمان ايران برد و خواب لاريجانی را برای حضور در کرسیهای سبز پارلمان برای مردم تعريف کرد؛ خوابی که به سرعت و آسانی تعبير شد و همزمان با آغاز فعاليتهای مربوط به انتخابات مجلس هشتم شورای اسلامی، کلنگ پروژه "لاريجانی میآيد، نمیآيد" از سوی جريان اصولگرا بر زمين خورد.
طرح موضوع آمدن يا نيامدن لاريجانی از آنجا که بسياری از نمايندگان مجلس و همچنين بسياری از گروههای خارج از آن، بر نوع ارتباطات و تعاملات مجلس هفتم به رياست حدادعادل با دولت نهم به رياست احمدینژاد انتقاداتی جدی داشتند، مورد توجه همه رسانهها، مطبوعات و افکار عمومی قرار گرفت و تا لحظات پايانی منتهی به ثبتنام کانديداها همچنان اين تعليق باقی ماند تا اينکه... .
تا اينکه نام "علی لاريجانی" در فهرست کانديداهای نمايندگی مجلس هشتم ثبت شد؛ ثبتنامی که از تهران آغاز شد و در قم به ثمر رسيد.
ديدار او با علما و مراجع تقليد در قم، آنجا که مورد سوال قرار گرفت با اين پاسخ لاريجانی مواجه شد که به درخواست و اصرار علما و مراجع وارد انتخابات می شوم و خودم ميل چندانی برای حضور در انتخابات نداشتم.
لاريجانی پس از ثبتنام در حوزه تهران و پس از انتقال خود به حوزه انتخابيه قم، به راحتی از انتخابات دو مرحلهای تهران رهايی يافت و يکسره راه قم تا بهارستان را پيمود.
رقابت ميان لاريجانی و حدادعادل برای رياست مجلس هشتم هرچند که از نگاه برخی گروهها و فعالان سياسی و حتی برخی اصلاحطلبان به دقت و با رضايت دنبال میشد و بسياری پيروز اين ميدان را لاريجانی می دانستند اما برخی تلاشهای حدادعادل در هفتهها و روزهای پايانی مجلس هفتم برای گريز از موج شديد انتقادات به نحوه رياستش بر مجلس هفتم گمانههايی ديگر را در اذهان شکل داد.
در اين ميان، ديدار شايد غيرمنتظره و شايد قابل پيشبينی لاريجانی با احمدی نژاد در عين تمامی آنچه اختلافات ميان لاريجانی و احمدینژاد خوانده میشد، در کنار نگاه مثبت حوزه به لاريجانی و ضعفهای جدی حدادعادل در رياست مجلس نشان داد که لاريجانی از پشتوانهای قویتر برای رياست مجلس هشتم برخوردار است؛ و اين مقبوليت آنجا آشکارتر شد که لاريجانی به عنوان رييس هيات مديره موقت فراکسيون اصولگرايان مجلس هشتم انتخاب شد.
به هر تقدير، شب گذشته (يکشنبه شب) و پس از چندين هفته کشوقوس و بازی با افکار عمومی، در يک انتخابات درون فراکسيونی، علی لاريجانی با کسب ۱۶۱ رأی کانديدای قعطی فراکسيون اصولگرايان برای رياست مجلس هشتم شد و پروژهای ديگر با عنوان مرکزيتبخشی به قم کليد خورد.
با نگاهی به همه مجالس ۳۰ ساله پس از پيروزی انقلاب، علی لاريجانی اولين رييس مجلسی خواهد بود که برگزيده مردم پايتخت نيست و اين خود نکتهايست گواه بر آغاز پروژه "قممحوری".
اين را شايد به سادگی بتوان در مسير تشکيل کارگروه توسعه و عمران قم از سوی رييسجمهور تفسير کرد که علی لاريجانی نيز در آن حضور داشته و از احمدینژاد در اين راستا حکم دريافته کرده است.