اطلاعیه اخیر جبهه ملی ایران زیر عنوان بیانیه «هشدار مهم جبهه ملی ایران» و مصاحبات و مقالات واظهار نظرهای اعضای جبهه ملی در هفته ی گذشته این سئوال را برانگیخته است که چرا "اسب تروا" ی داخل جبهه ملی معرفی نمی شود تا همه تکلیف خود را بدانند.
در بیانیه ی «هشدار مهم جبهه ملی ایران» که همه ۱۲ نفر اعضای هیات رهبری و هیات اجرائیه جبهه ملی ایران آن را امضاء کرده اند، از جمله چنین آمده است:
"در این یکسا ل بویژه در یکماه اخیر افرادی بدون مسئولیت روشن تشکیلاتی و حتا بدون وابستگی به جبهه ملی ایران در باره جبهه ملی و بنام جبهه ملی در رسانه ها سخن میگویند که غالبا با ناآگاهی و نارسائی اطلاعات خود اذهان را مغشوش میکنند و به عبث میکوشند تا حیثیت این سازمان را مخدوش نمایند. شخصی بنام جبهه ملی در صدای امریکا سخن میگوید که حتا در پاسخ دادن به سئوالی در مورد چگونگی رهبری جبهه ملی ناتوان است و اظهار میدارد که فعلا جبهه ملی ایران رهبر ندارد و در آینده رهبر خود را معرفی خواهد کرد. در حالیکه جبهه ملی ایران یک شورای مرکزی ۳۵ نفری را برای هدایت این سازمان برگزیده است و دارای یک هیئت رهبری پنج نفره انتخاب شده از طرف همان شورای مرکزی میباشد و این هیئت تعیین کننده استراتژی جبهه ملی ایران است."
پس از انتشار هشدار مهم هیات رهبری جبهه ملی ایران درباره ی سو ء استفاده از نام جبهه ملی ایران و اظهارات افرادی غیر مسئول و بعضأ مشکوک که یکی از آنان بنام بهرام بهرامیان در برنامه ی غیر معقولی در یک رسانه ی خارجی خود را « مشاور حبهه ملی ایران در آمریکا» معرفی کرده بود (باید یادآور شد که در جبهه ی ملی ایران هرگز مسئولیتی با عنوان مشاور وجود نداشته است)، تارنمای ایرانویچ، طی گزارشی درباره ی این اطلاعیه، از جمله چنین اظهار نظر می کند:
«اما آنچه كه مايه شگفتي است وجود نام مهندس كورش زعيم به عنوان يكي از امضاء كنندگان اين اطلاعيه است كه گفته مي شود وي يكي از حاميان اصلي مصاحبه شوندگان در داخل و خارج از كشور بوده و هواداران كورش زعيم با نوشتن مقالات گوناگون و انتشار آن در تارنماي خبرگزاري جبهه ملي ايران به شدت از مواضع مصاحبه شوندگان جانبداري نموده و اين خبرگزاري در ۲۱ خرداد نيز با انتشار متني http://jminews.com/news/fa/?mi=9&ni=465 * اعلام مي دارد كه انتخاب اين شخص به عنوان مشاور عالي جبهه ملي ايران در امريكا با تاييد استاد اديب برومند به عنوان رئيس هيئت رهبري جبهه ملي بوده است.»
«شايان ذكر است كه در چنين مواردي نيز با توجه به وجود شوراي مركزي و هيئت رهبري آقاي اديب برومند نيز از اختيارات كافي براي تاييد و يا رد شخصي برخوردار نبوده و ساز و كار اين مهم در اساسنامه جبهه ملي ايران به صراحت مشخص شده است. با توجه به شرايط موجود، مديران خبرگزاري ايرانويچ با اظهار تاسف از مسائل پيش آمده نسبت به ادامه اين روند هشدار [می دهند]، چون باور به اين است كه بروز مسائل اينچنيني در سازمان سياسي و ميهن پرستي به نام جبهه ملي ايران در نهايت به سود عناصر رژيم حاكم بر ايران و سلطنت طلبان خواهد بود.»
آقای دکتر حسین موسویان، رئیس هیات اجرائیه جبهه ملی ایران در مصاحبه ای با سایت ملیون ایران اظهار می دارد:
"این را میدانم که در درون جبهه ملی یک « اسب تروا » نفوذ یافته است که یک پای آن در ایران و پاهای دیگرش در اروپا و آمریکاست و پنهان شدگان در دل این « اسب تروا » میکوشند یا جبهه ملی را در اختیار بگیرند و یا با تحرکات منفی و اظهارات غیر صحیح آن را بی اعتبار نموده و از بین ببرند ولی نیروهای باورمند و اصیل جبهه ملی ایران هرگز چنین فرصتی را به آنها نخواهند داد. جبهه ملی متعلق به ملت ایران و نسلﻫﺎی جوان و آینده این کشور است و همچنان به راه خود ادامه خواهد داد"
اظهارات آقای خسرو سیف دبیر کل حزب ملت ایران پیرامون گفتار بی اساس و دروغ مدعی " مشاور" جبهه ملی ایران چنین است:
"...افراد ناشناس و ابن الوقتي چون"بهرام بهراميان"به دروغ مدعي مشاور عالي جبهه ملي شوند و يا عنوان نمايند كه واسطه مذاكرات شاه با جبهه ملي ايران بوده اند. بنده به هيچ عنوان در طول پنجاه و پنج سال مبارزه در جبهه ملي با چنين نام و فردي مواجهه نشده ام و مطالب ايشان را كلا تكذيب مي نمايم"
پس ازآن آقای کوروش زعیم به میدان آمده، در یک گفتگوی اختصاصی! با آژانس خبری کوروش، به شرح جزئیات یکی از جلسات داخلی جبهه ملی ایران، به روایت شخصی خود می پردازد؛ از یکی دو نفر از اعضاء اجلاس مشترک ارگان های رهبری جبهه ملی ایران، درست یا غلط، بعنوان مخالفان اطلاعیه، و از یک تن بعنوان کسی که گویا آن را ضروری ندانسته، نام می برد. این شخص برخلاف تمام موازین سازمان های سیاسی، که حتی در کشور های دموکراتیک که نیرو های مخالف حکومت در خطر یورش عمال قدرت نیستند، رعایت می شود، و با نقض کلیه مقررات و آئین نامه های داخلی جبهه ملی ایران، در مصاحبه ی خود به نشر موضوعاتی مبادرت می کند که اعم از اینکه صحیح باشد یا تحریف واقعیت، جزو اطلاعات داخلی سازمان محسوب می شود. ادعا می کند که "نام آقای مهندس امیرانتظام، با وجود اینکه در آن نشست حضور نداشتند، درج شده است." و بعبارت دیگر تلویحأ مدعی می شود که هیئت اجرائی و هیئت رهبری امضاء آقای امیر انتظام در ذیل اعلامیه را جعل کرده اند! سپس، بدون اینکه با شهامت بگوید که در جلسه شخصأ نسبت به آن اطلاعیه مخالفت کرده است یا سکوت؛ بگوید که آیا بدان رأی مخالف داده است یا نه، برای لوث کردن این سئوال ِ مقدر، و بجای پاسخ به آن، خود را در میان نام های دیگری پنهان می کند و می گوید «شخصیت هایی مانند دکتر باوند، دکتر رشیدی و بانو دکتر اردلان همچون خود من بایستی که تسلیم رای اکثریت می شدند.» بدون اینکه بگوید این اکثریت چه کسانی بودند و آیا واقعأ اقلیت مخالفی هم وجود داشته است یا افراد نام برده با سکوت خود به اصطلاح ایشان « تسلیم رأی اکثریت » شده اند!
اما، البته یک عضو اصیل و دلسوز یک سازمان سیاسی، آنهم در کشوری که رهبران سازمان های سیاسی مخالف حاکمیت زیر تیغ تهدید دائمی یورش قداره بندان حکومتی قرار دارند، هرگز حاضر نیست با ادعای درست یا غلط فاش کردن مذاکرات داخلی یک ارگان رهبری در تخریب آن ارگان و خنثی کردن اقدام آن بکوشد.
از طرف دیگر کسی که با نقض اصل راز داری در امور داخلی سازمان و عادی جلوه دادن انتشار مسائل درونی آن، به پخش و نشر اخبار مربوط به بحث ها، مذاکرات و تصمیم گیری های سازمانی در یک محیط غیر خودی و حتی در خارج سازمان بپردازد عدم رعایت این اصل را به یک قاعده ی جدید تبدیل می کند و می توان او را نوعی اسب تروا بشمار آورد که در افسانه های یونان قدیم موضوع داستان بزرگی بوده و امروز از آن بعنوان استعاره ای استفاده می شود که به معنی عامل نفوذی برای شکستن حصار محافظت حیات داخلی هر مجموعه ی متشکل انسانی است.
پس حال آیا این سئوال بیش از پیش مطرح نمی شود که اسب تروا در جبهه ملی ایران کیست؟
شما هم لابد قصه قديمى "اسب تروا" را شنیده اید.
امروزه نه فقط در سازمانهای سیاسی بل در کامپیوتر نیز اسب تروا می تواند با یک برنامه هک! (با هکرهای نفوذی Trojan Horse اسب تروا) در DC وارد شود.
در ۱۲ قرن پيش از ميلاد مسيح يونانى ها و تروايى ها درگير جنگى طولانى و طاقت فرسا شدند.
به اين دليل كه تروايى ها صاحب قلعه اى نفوذ ناپذير بودند كه شهر تروا را در بر گرفته بود. (اين قلعه را كامپيوتر خودتان فرض كنيد!). يونانى ها (كه هكرهاى قصه ما هستند!) پس از عدم موفقيت در نفوذ به قلعه، فكرى به ذهنشان خطور كرد. آنها به فكر ساختن يك اسب چوبى بزرگ به ظاهر آرام و بى ضرر (يعنى نوشتن يك برنامه هك !) افتادند. پس از ساختن آن، تعدادى از سربازان يونانى داخل اسب چوبين پنهان شدند وبقيه سربازان شب هنگام اسب را جلوى دروازه بزرگ شهر تروا قرار دادند . روز بعد تروايى ها مطمئن از قلعه مستحكم خود ، هنگامى كه اسب چوبى را ديدند، به خيال آنكه اين هديه اى از طرف يونانى ها و نشانه صلح است اين اسب را به داخل شهر آوردند و دروازه ها را مجددا بستند. (يعنى وارد DC شدند!) و تمام آن روز را به جشن و پايكوبى پرداختند. وقتى كه شب فرا رسيد و تروايى ها خوابيدند ، سربازان يونانى از اسب بيرون آمدند و دروازه هاى شهر را به روى سربازان يونانى گشودند و بعد: تروايى ها هك شدند!
اسب تروا يك برنامه حیله گر ميباشد كه ظاهرا" وانمود ميكند كه برنامه بيخطري است. در حاليكه شما فایل مخرب را وارد سیستمتان می کنید، کدهای مخرب مانند سربازان یونانی عمل می کنند و زمانی که شما با خیال آسوده با کامپیوتر کار می کنید کل اطلاعات ریز و درشت کامپیوترتان را به ایمیل یا کامپیوتر نفوذگر (سازمانهای جاسوسی)ارسال می نمایند و بعبارتی شما تحت چنگال خون آشام نفوذگر خود هستید. اگر اسب تروا با مکر و حیله و بدون اراده شما می تواند داخل کمپیوترتان شود، ورود اسب تروا در سازمان های سیاسی منوط به مواظبت و پاسداری مسئولان آن است، بعبارت دیگر این مسئولان سازمان هستند که نباید اجازه دهند مار در آستینشان پرورش یابد.
دکتر پرویز داورپناه ـ ۹ تير ۱٣٨۷ - ۲۹ ژوئن ۲۰۰٨