رژيم ايران تا کنون بارها تهديد خود مبنی بر بستن تنگه هرمز را تکرار کرده و هر بار جهان با بیاعتنايی با آن برخورد کرده است چرا که عملی شدن اين تهديد به معنای قطع يکی از شاهرگهای خود ايران است، آن هم در حالی که اعراب از سالها پيش با بنای تأسيساتی در سواحل خليج فارس، خود را برای چنين حالتی آماده میکنند. روزنامه سوييسی نويه زورشر تسايتونگ روز يکشنبه ۶ ژوييه در تحليل خود چنين مینويسد:
تهران تهديد میکند اگر جنگی در گيرد، راه عبور از خليج فارس را خواهد بست. اما مؤسسات بيمه و کشتيرانیها خيلی خونسردانه به اين تهديد واکنش نشان میدهند زيرا معتقدند اين اقدام در وهله نخست عليه خود ايران است.
تهران از دست اعراب واقعا عصبانی است. بس نيست که همه سلاطين و حکام از کويت و عربستان سعودی تا دوبی، با آمريکا، اين دشمن خونی، به سود هر دو طرف همکاری میکنند، حالا کارشان به جايی رسيده که روی نقشه جغرافيا هم «خليج عربی» مینويسند در حالی که هر بچه دبستانی میداند که اين خليج نامش «خليج فارس» است.
اينکه ايران تهديد میکند در صورت حمله اسراييل يا آمريکا، تنگه هرمز را خواهد بست، منظورش نه تنها تهديد غرب، بلکه هم چنين همسايگان عربی نيز هست. واقعا هم نمیتواند برای کسی بی تفاوت باشد که چهل درصد از نفت خام جهان نتواند توسط کشتی از تنگه هرمز عبور کند. تنگهای که خليج فارس را به خليج عمان و اقيانوس هند وصل میکند. اما اگر نتوان کشتیهای حامل گوشت گاو از استراليا و بازیهای کامپيوتری از ژاپن و توپ گلف از چين را به دوبی و دوحه حرکت داد، آن وقت است که منطقه خليج واقعا با بنبست روبرو میشود.
يکی از مديران يک مؤسسه کشتيرانی مربوط به اروپای شمالی میگويد: «تهران در عمل دست به بستن تنگه هرمز نخواهد زد. بلکه با تهديداتی مانند غرق کردن کشتیها يا حمله موشکی به آنها، سعی میکند حرکت کشتیها را با اختلال روبرو کند». رژيم ايران اخيرا موشکهای زمين به زمين و هم چنين راکتهای زيردريايی از روسيه و چين خريده است.
تهديد بستن تنگه هرمز کسی را در مؤسسات عظيم کشتيرانی، از کشتيرانی مرسک با پانصد کشتی حمل بار تا هاپاگ لويد با صد و سی و پنج کشتی، نگران نساخته است. نگرانی بزرگ آنجاست که اظهاراتی که خطر بسته شدن تنگه هرمز را دست کم میگيرند، سبب آن گردد که سياست غرب در مورد ايران به زيان خود غرب تمام شود.
از زمان انقلاب اسلامی در ۲۹ سال پيش به اين سو، دولت ايران همواره تهديدهای مشابهی را مانند اکنون مطرح کرده است. اما تاکنون پيش نيامده و يا کمتر پيش آمده که بتوان مؤسسات کشتيرانی را متقاعد کرد که برنامههايی برای وضعيت بحرانی طراحی کنند و به دنبال راههای بديل باشند. در صورت بسته شدن تنگه هرمز، نفت را میتوان از طريق هزار و دويست کيلومتر لوله نفت شرقی- غربی عربستان سعودی به دريای سرخ حمل کرد. رنه پيل پدرسون، مسئول سياسی انجمن کشتيرانان دانمارک میگويد: «برای کشتیهای باری [به سوی منطقه] میتوانيم از بندر عقبه در اردن و هم چنين اگر از نظر سياسی امکان داشته باشد، از بنادر اسراييل استفاده کنيم». به اين ترتيب از اين بنادر میتوان بار را از طريق کاميون و از راه عراق و يا صحرای عربستان به کشورهای خليج رساند. برعکس آنچه يکی از مؤسسات کشتيرانی در هامبورگ ادعا میکند، مسئله کشتيرانی در خليج فارس بر سر «راه آبی بزرگ به بنادر بزرگ» نيست. بلکه مسئله مهم بر سر کشتيرانی در مسير کشورهايی مانند چين و سنگاپور است.
از سالها پيش در شرق شبه جزيره عربستان بر روی پروژهای در صورت بسته شدن تنگه هرمز کار میشود. در صلالله در سلطاننشين عمان يک بندر بسيار مدرن البته فقط به عنوان بارانداز کشتیهای حمل بار ساخته شده است. در بندر ظٌهار در عمان میتوان نفت و گاز را بار زد. در بخش شرقی اين شبه جزيره، در نقطه مقابل سواحل ايران، امارات متحده عربی در حال ساختن بندر فجيره است. اگر اين بارانداز که شانزده کشتی بزرگ میتوانند در آن لنگر بيندازند، آماده شود، آنگاه امارات و قطر و بحرين میتوانند از طريق بندر فجيره تأمين شوند.
مسئول سياسی انجمن کشتيرانی دانمارک تأکيد میکند: «وضعيت تهران بايد خيلی خراب باشد اگر با يک تصميمگيری ابلهانه اقدام به بستن تنگه هرمز کند» چرا که رفت و آمد کشتیهای خود ايران هم که از طريق بندرعباس صورت میگيرد، فلج خواهند شد.
يک نشانه مهم در تشخيص خطر واقعی بسته شدن تنگه هرمز و احتمال يک جنگ را میتوان در رفتار مؤسسات بيمه کشتيرانی ديد. يک سخنگوی يکی از مؤسسات معتبر بيمه کشتيرانی در لندن میگويد: «ما [به دليل اين تهديدات] مبلغ بيمه کشتیها و لنجهای باربری را بالا نمیبريم ولی اين را اعلام هم نمیکنيم».