اينکه روزنامه فخيمه کيهان با وجودی که خاتمی تصميمی برای ورود به عرصه انتخابات رياست جمهوری نگرفته، چنين آشفته خاطر و دست به دامن «اخبار موثق» شده ناشی از همان بيماری «خاتمی هراسی» است.
آفتاب: بنياد آزادی، رشد و آبادنی ايران (باران) با انتشار يادداشتی روی سايت اينترنتی خود به سرمقاله اخير روزنامه کيهان اعتراض کرد و آن را ناشی از «خاتمی هراسی» دانست.
به گزارش سرويس سياسی آفتاب در يادداشت بنياد باران آمده است؛ روزنامه کيهان در «يادداشت روز» شماره روز هفتم مرداد به قلم مدير مسوولش به نقل از اخبار موثق مدعی نگرانی سيد محمد خاتمی از ردصلاحيت از سوی شورای نگهبان در صورت کانديداتوری در انتخابات رياست جمهوری شده و استدلال کرده: «اين نگرانی از آنجا ناشی می شود که متأسفانه برخی از عملکردها و مواضع آقای خاتمی مخصوصاً بعد از پايان دوره رياست جمهوری ايشان و در سفر به آمريکا و چند کشور اروپايی، با مبانی تعريف شده انقلاب و نظام و در پاره ای از موارد با آموزه های صريح اسلام مغايرت آشکار داشته است و اين موارد از نگاه قانون می تواند رد صلاحيت ايشان برای نشستن بر کرسی رياست جمهوری را درپی داشته باشد و گفتنی است که مطابق قوانين جاری افراد زيادی با کمتر از اين موارد رد صلاحيت شده و می شوند».
در ادامه اين يادداشت آمده است؛ اينکه روزنامه فخيمه کيهان با وجودی که خاتمی تصميمی برای ورود به عرصه انتخابات رياست جمهوری نگرفته، چنين آشفته خاطر و دست به دامن «اخبار موثق» شده ناشی از همان بيماری «خاتمی هراسی» است که به هر ترفندی می خواهد خاتمی را از ورود به عرصه انتخابات رياست جمهوری بازدارد و اين بار هم رئيس جمهور پيشين را تهديد به رد صلاحيت کرده است.و در واقع از هول «خاتمی هراسی» به چنين جوسازی هايی روی آورده اند.
اما بر اين منطق سست بنياد، يادآوری نکاتی بايد و آن اينکه در دورهای که چراغ سبز امريکا به اصولگرايان چنين اهالی کيهان را ذوق زده کرده و امريکاستيزی پرآوازه شان چنين رنگ باخته، بايد هم خاتمی را به خاطر عملکردها و مواضعش در سفر به امريکا و چند کشور اروپايی مستحق رد صلاحيت بدانند.
اين خاتمی بود که درخواست «جيمی کارتر» رئيس جمهور اسبق امريکا را برای ديدار در ايالات متحده بی پاسخ گذاشت، وگرنه اگر چنين درخواستی به هم مسلکان اصولگرای کيهان داده می شد، چرا که نبايد ملاقات می کردند؟، شاهدش درخواست های مکرر رئيس جمهور محبوب کيهان برای مناظره تلويزيونی(بخوانيد مفاهمه) با جرج بوش همتای امريکايیاش است که پس از مکاتبه بی پاسخ با وی بی جواب مانده و حال روی درخواستشان را به نامزدهای رياست جمهوری امريکا گرداندهاند و آقای احمدی نژاد خبر از ديدار با يکی از کانديداهای امريکايی داده است.
حال اگر چنين حرفی را خاتمی میزد و همزمان اظهارات معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری مبنی بر «دوستی با مردم اسرائيل» منتشر می شد، مسلم است که کيهان چهها می نوشت که ننوشت،البته آنان اين گونه می پسندند که دولتی سرکار آيد که بدون ايستادگی منطقی بر مواضع خود، با هر چراغ سبزی به حرکت درآيد و هيچ نينديشد که چرا غرب و امريکا با دولت خاتمی بر سر سازش نيامد؛ که کنار آمدن با دولت های مردم گرا و منطق مدار به مراتب سخت تر است و دولت خاتمی بحق که لايق چنين سازشی نبود، اين به معنی نفی گام های مثبت صورت گرفته برای رفع تنش با امريکا نيست که قاطبه اصلاح طلبان با نظرداشت به منافع ملی خواهان آنند، اما قطعاً نشان می دهد که کدام طيف و جريان سياسی برای سازش مناسب تر است،از ياد نرفته خبرسازی ها و جوسازی ها در بهار سال ۱۳۷۶ و وقتی نام خاتمی بر تارک انتخابات رياست جمهوری نشست و گرچه برخی پيشاپيش سرخوش از پيروزی رقيب خاتمی بودند، اما از هيچ مرحمتی دريغ نکردند که با بزرگنمايی و معرفی بلندبالای ضدانقلابيون، آنان را بر نام خاتمی بچسبانند که البته وصله ناجور بود و مردم در دوم خرداد پاسخ اين رفتار را دادند که در جای خود قابل بازخوانی است.