سه شنبه 29 مرداد 1387

خاتمی: نبايد طوری رفتار كرد كه دين مخالف آزادی و پيشرفت جلوه كند، ايسنا

سيدمحمد خاتمي با بيان اين كه « اين ملت عدالت و توسعه مي‌خواهد و جواب اين‌ها را بايد از دين بگيرد» افزود: اين‌ها مسائلي در حوزه فرهنگ است كه با كمك انديشمندان روشن‌بين حوزه و دانشگاه مي‌توان طرح و حل كرد.

به گزارش ايسنا، حجت‌الاسلام والمسلمين سيدمحمد خاتمي طي سخناني در ديدار با جمعي از مديران فرهنگي دانشگاه آزاد اسلامي با بيان اين مطلب يادآور شد: در مقطع آغاز انقلاب اسلامي مجموعه دانشگاه‌هاي ما150 هزار دانشجو داشتند. وقتي بنده در سال 76 افتخار خدمتگزاري پيدا كردم، اين عدد به حدود 700 هزار رسيد و هنگامي كه اين مسووليت را ترك مي‌كردم حدود دو ميليون و پانصدهزار دانشجو داشتيم. در اين ميان دانشگاه آزاد در توسعه آموزش عالي نقش درخور توجهي داشت و در حال حاضر شايد بيش از نيمي از دانشجويان ما در دانشگاه آزاد مشغول به تحصيل هستند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

وي ادامه داد: البته دانشگاه آزاد تقريباً از هيچ شروع كرد؛ گرچه مورد عنايت حضرت امام، مقام معظم رهبري ـ كه آن روز رييس‌جمهور بودندـ و جناب آقاي هاشمي رفسنجاني قرار داشت و همه علاقه‌مند به فعاليت اين دانشگاه بودند، اما درعين حال موسسان اين دانشگاه كار را از هيچ شروع كردند؛ كار دشواري كه همت بزرگي مي‌خواست و انصافاً اين همت به خرج داده شد.

خاتمي افزود: طبيعي است در آغاز كار نمي‌توان انتظار داشت به نقطه اوج رسيد؛ نقص و كمبود بود، ولي تحمل آن براي پيشرفت شجاعت و تدبير مي‌خواست و امروز دانشگاه آزاد هم به لحاظ كمي و هم به لحاظ كيفي در موقعيت خوب و قابل قبولي قرار دارد.

رييس‌جمهور سابق كشورمان هم‌چنين خاطرنشان كرد: در كل آموزش عالي ما نه تنها اين كميت را در جامعه‌مان مي‌بينيم، بلكه به لحاظ كيفي - هم در دانشگاه‌هاي دولتي و هم در دانشگاه آزاد و احياناً بعضي شاخه‌هاي غيرانتفاعي ـ خيلي رشد كرده‌ايم؛ چنان كه امروز در زمينه تحصيلات تكميلي، زمينه براي تحقيقات و بالابردن دانش، ايجاد ارتباطات ـ كه بايد با مجامع دنيا باشد ـ در موقعيت نسبتاً خوبي به سر مي‌بريم.

وي ادامه داد: اين‌كه مي‌گويم نسبتا،ً علتش اين است؛ ظرفيت ايران، به‌ويژه اهدافي كه انقلاب اسلامي دارد، خيلي والاتر از اين‌هاست، والا شايد در مقايسه با بسياري از كشورهاي هم‌تراز خودمان جلوتر هم باشيم.

خاتمي در عين حال با اشاره به برخي عقب‌ماندگي‌هاي احتمالي از بعضي كشورهاي همسايه يادآور شد: ما چشم‌انداز 20 ساله را داريم، اگر بايد در سال 1404 برترين كشورهاي منطقه باشيم از مهم‌ترين شاخص‌هاي اين برتربودن علوم عالي، تكنولوژي، پژوهش و... است كه محور آن‌ها دانشگاه‌ها هستند. متاسفم عرض كنم به هر دليلي ما نتوانسته‌ايم شتاب لازم را براي رسيدن به اهداف چشم‌انداز داشته باشيم، از جمله وضع دانشگاه‌هاي ماست كه مي‌تواند نگران‌كننده باشد. مهم نيست چه كسي چه تصوري داشته است، ممكن است كسي قصد خير داشته باشد، ولي اگر روند غلطي طي شود، نتيجه مطلوب نخواهد بود.

وي با تاكيد بر اين‌ كه " در محيط‌هاي دانشگاهي حرمت و عزت اهل علم از جمله در اين است كه خود آن‌ها متصدي كار شوند" تحولات صورت گرفته در دوران مسووليتش را در اين زمينه بااهميت دانست و يادآور شد: نقشي كه ما در دانشگاه‌ها به هيات امناها داديم نقش معلمي بود. آن‌ها خود تصميم‌گيرنده بودند. هم‌چنين در زمينه مديريت نيز برنامه‌ريزي كرديم تا هيات‌هاي علمي خودشان مديران را انتخاب كنند، به اين شكل كه دو ـ سه نفر از ميان خود انتخاب و به وزير علوم و تحقيقات پيشنهاد مي‌كردند، او اسامي را به شوراي عالي انقلاب فرهنگي مي‌داد تا يك نفر از آن‌ها انتخاب مي‌شدند. اين‌هاست كه علم را توسعه مي‌دهد و دانش را پيش مي‌برد.

خاتمي افزود: به هر حال تحولات بزرگي ايجاد شده است؛ گرچه كافي نيست اما خدا را شكر مي‌كنم كه امروز در بخش فرهنگ و فعاليت‌هاي فرهنگي ـ به خصوص با رويكرد پژوهش ـ در دانشگاه آزاد كارهاي خوبي صورت گرفته است.

وي براي نتيجه‌گيري از سخنان خود به نقل دو موضوع پرداخت و اظهار كرد: امروز در دانشگاه‌هاي اروپا لباس‌هايي را كه استادان و فارغ‌التحصيلان در مراسم دارند مي‌بينيد. اين لباس از كجا آمده است؟ اين لباس دقيقاً اقتباس از پوشش عالمان دنياي اسلام است، به خصوص از سبكي كه علما و وزراء ‌در حوزه تمدن اسلامي اندولس و شمال آفريقا داشتند. به هرحال اين نماد را از دنياي اسلام گرفته‌اند و بدين معني است كه دنياي اسلام روزي كانون علم و تحقيق و معرفت و صاحب تمدني بزرگ بود و غرب از آن خيلي بهره گرفته است.

بر اساس گزارش روابط عمومي بنياد باران خاتمي ادامه داد: قضيه ديگر داستان رنسانس يا نوزايش است؛ غرب مي‌گويد من متوجه منبع و سرچشمه معرفت و هويت خود ـ كه در يونان و رم بود ـ كه قرون وسطي بين من و آن فاصله انداخته بود، شدم. سرچشمه اين تحول آشنايي غرب با دنياي اسلام بود. بعد از فروپاشي يونان، مشكلات ايجاد شده در رم منجر به اين شد كه فلسفه و انديشه يوناني با اسنكدريه به مصر آمد و مكتب اسكندراني ايجاد شد. از آن‌جا كه اين جريان به دنياي اسلام آمد و مكتب‌هاي بزرگ فلسفي مشاعر، اشراق و حكمت متعاليه پديد آمد. فلسفه‌اي كه از يونان آمد خيلي نحيف‌تر از آن چيزي بود كه در دنياي اسلام شكل گرفت. تعداد مسائل فلسفي يونان محدود بود، علما و فيلسوفان اسلام مسائل تازه‌اي را مطرح كردند، ولي فلسفه كه ذاتاً به معني حاضر آن يونان است، از دنياي اسلام آمد و دنياي غرب از اين طريق با آن آشنا شد و اين آشنايي يك نوع نوزايش علمي است.

رييس موسسه بين‌المللي گفت‌وگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها گفت: نكته ديگر در رياضيات عدد مجهول است كه به x معروف است. در سفر اخيري كه به اسپانيا رفته بودم شنيدم كه وقتي مسلمانان از اسپانيا رفتند و امير كاتالينا كه آدم با فرهنگي بوده است، يك نفر را موظف كرد تمام آثار ادبي علما و بزرگان اسلامي را ـ يكي از غني‌ترين ترجمه‌هاي اين آثار به زبان كاتلانيايي اسپانيا( با زبان اسپانيايي متفاوت است)اثر خوارزمي است كه عدد مجهول را ((شئي) مي‌گويدـ ترجمه كند.

وي با اشاره به اين‌كه " در زبان كاتالينا x را شئي تلفظ مي‌كنند" ادامه داد: عيناً نوشته مي‌شود xia- شئي. لابد به مرور زمان I وAافتاده و X مانده است. باز هم اين از نشانه‌هاي قوت علمي دنياي اسلام در گذشته و ديني است كه غرب جديد به آن دارد. ولي امروز ما از دنيا عقبيم. انصاف اين است؛ عقبيم. در كجا؟ در آن چيزي كه مربوط به تمدن است. مربوط به رويه زندگي است. در شهرسازي، در ابزار توليد، در نحوه زندگي كردن‌مان.

وي خاطرنشان كرد: ببينيد! دنيا تحت تاثير تمدن غرب است. بايد ميان تمدن و فرهنگ تفاوت قائل باشيم. نمي‌خواهيم اين‌جا بحث كنيم، گفت‌وگوي تمدن‌ها بيش از تمدن‌ها، گفت‌وگوي فرهنگ‌هاست. آن‌چه غالب است تمدن غرب است. برق، خانه، ساختمان، شهرسازي، نحوه سلوك‌مان، رفت‌وآمد،ارتباطات‌مان همه متاثر از غرب است. نمي‌تواند هم نباشد، اين تمدن جنبه سخت‌افزاري زندگي است، اما جنبه نرم‌افزاري زندگي كه فرهنگ است، ديرپاتر از جنبه تمدني است. تمدن ممكن است عوض شود، ولي چون فرهنگ در متن ما جان و ذهن انسان‌هاست به اين سادگي عوض نمي‌شود. چه بسا تمدني تولد پيدا كند؛ چنانچه شيوه زندگي ما ابداً شباهتي با شيوه زندگي پدران‌مان ندارد. از لباس پوشيدن و غذا خوردن‌مان گرفته يا نحوه توليد و ارتباطات‌مان، نحوه سكونت، رفت ‌و آمد، امرار معاش‌مان، همه اين مسائل ـ كه تمدن است ـ فرق كرده است. عمدتاً تحت تاثير تمدن فراگير غرب است، اما ما يك تمدن داشتيم كه فرهنگ متناسب با خودش داشته است. آن فرهنگ در ذهن ما مانده و امروز يك نوع تعارض آشفتگي در ما پديد آمده است.

خاتمي خاطرنشان كرد: علاوه بر اين‌كه چون زندگي‌مان تحت تاثير غرب است، بحران فعلي تمدن و فرهنگ غرب به ما هم سرايت مي‌كند، يك بحران ديگر هم داريم؛ در عمق جان‌مان متعلق به فرهنگي هستيم كه با فرهنگ و تمدن و رويه زندگي غرب سازگار نيست. اما آيا بايد از اين فرهنگ دست برداريم؟ بياييم بگوييم كهنه شده است، همان‌طور كه غرب‌پرستان همين را گفتند؟ عده‌اي هم مي‌گفتند اصلاً هيچ چيز غرب نبايد به اينجا بيايد، بايد جلو غرب را ببنديد. خيال مي‌كردند با دستور، بخشنامه، فرمان و فتوا جلوي غرب گرفته مي‌شود. ولي واقعيت چيز ديگري است؛ ما نه مي‌توانيم دست از سنت‌مان و مبناي سنت‌مان برداريم و نه مي‌توانيم تحولات موجود در زندگي را ناديده بگيريم.

وي ادامه داد: بحراني كه ما داريم اينجاست؛ چه كار بايد بكنيم؟ آيا بايد بگوييم هرچه از گذشته به ما رسيده است اصيل است و بايد آن را بچشيم؟ يا بايد همه آن‌ها را رها كنيم؟ خير. ما دين خودمان را داريم، ولي متضمن حقيقيت است، معيارهايي وجود دارد، چاره‌اي نداريم جز اين‌كه با تكيه بر معيارهاي اصلي و نه صورت‌ها و شكل‌ها بر آن مايه و پايه تكيه كنيم و نوآوري و خلاقيت داشته باشيم. ببينيم آن جنبه‌هاي بشري فرهنگ كه ما را پايبند و متعلق به قبل مي‌كند و قابل تحول است، چيست ؟ خودمان نوآوري كنيم؛ فرهنگي كه هم اصول و معيارهاي اصلي ما را داشته باشد و هم بتواند جوابگوي مسائل امروز ما باشد. البته بخشنامه‌اي نيست؛ بلكه روندي است كه بايد طي شود. خواستم توجه داده باشم به يكي از ام‌المسائلي كه در زمينه فرهنگ وجود دارد.

وي در بخش ديگري از سخنان خود با اشاره به اين‌كه " از وحدت حوزه و دانشگاه خيلي صحبت مي‌شود " خاطرنشان كرد:البته حوزه كار خود و دانشگاه هم كار خود را مي‌كند؛ اما به نكته‌اي رسيده‌ايم كه اختصاص به انقلاب اسلامي و تحول دارد و در سايه آن در زندگي ما تحول پديده آمده است. انقلاب حاكي از اين بود كه دين در زندگي مردم دخالت مي‌كند و حكومت مي‌سازد. شكل حكومتي هم كه ما داريم، جمهوري اسلامي است. اين جمهوري اسلامي بايد بتواند الگويي ارائه دهد كه هم جوابگوي نيازهاي امروز باشد ـ كه در متن آن به سر مي‌بريم ـ و هم جوابگوي كساني باشد كه مي‌گويند دين جوابگوي زندگي نيست.

رييس‌جمهور سابق كشورمان تاكيد كرد: حكومت بايد متكي به مردم باشد و مشكلات را رفع كند. نقد از جمله راه‌هاي حل مشكلات است؛ اگر مشكل را نشناخت يا جوابي داد كه بدرد امروز نخورد، اشكال پيش مي‌آيد و اين ناشي از نارسايي ابزاري است كه ما به كار گرفته‌ايم. آيا در اين زمينه‌ها به عنوان كساني كه مي‌خواهيم جامعه را ـ با پيشرفت و در عين حال طبق موازين ديني ـ اداره كنند، مي‌پذيريم كه متفكران ديني و دانشگاهي بنشينند و چاره‌جويي كنند. در اين زمينه‌ها حوزه و دانشگاه مي‌توانند همفكري و همكاري داشته باشند.

وي خاطرنشان كرد: ما حكومت داريم، مي‌خواهيم جوابگوي انسان امروز باشيم، انسان امروز مي‌خواهد آزاد باشد؛ منظورم ولنگاري اخلاقي نيست، انسان آزادي مي‌خواهد. بالاخره انسان در تبيين هر نظامي مي‌خواهد حرمت و حقوق اساسي داشته باشد. در متن نظام ديني هم بايد اين نياز زمانه تامين شود. ما بايد بدانيم كه مي‌توانيم از دين در اين زمينه مدد بگيريم، نه اين‌كه خداي ناخواسته جوري رفتار كنيم كه گويي دين با اين‌ها مخالف است و مانع برخورداري جامعه از آزادي و پيشرفت مي‌شود.

خاتمي گفت: اين ملت عدالت و توسعه مي‌خواهد؛ جواب اين‌ها را بايد از دين بگيرد. اين‌ها مسائلي است كه در حوزه فرهنگ و با كمك انديشمندان روشن‌بين حوزه و دانشگاه مي‌توان طرح و حل كرد.

سيدمحمد خاتمي در پايان سخنانش نيز اظهار كرد: به هرحال براي شما استادان و بزرگواران كه كار فرهنگي در عرصه دانشگاهي را تقبل و انصافاً كارهاي خوبي كرده‌ايد آروزي موفقيت‌هاي بيشتر مي‌كنم.

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'خاتمی: نبايد طوری رفتار كرد كه دين مخالف آزادی و پيشرفت جلوه كند، ايسنا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016