نوروز: سيدمصطفی تاجزاده عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ايران اسلامی در هفتههای گذشته مهمان پايگاه اطلاع رسانی نوروز بوده اند که کاربران سئوالاتی را از ايشان پرسيده اند. آنچه در پی میآيد پاسخهای ايشان است به کاربران نوروز که به ترتيب منتشر خواهد شد.
سوال ۲ - پدرام :
سلام و درود
به اعتقاد من دليل اصلی پيروزی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس ششم، حمايت شديد روزنامه های دوم خردادی و فقيد در آن روزگاران بود و با اين تحليل تا حدودی می توان شکستهای بعدی اصلاح طلبان رو توجيه کرد.
چرا بعد از بستن فله ای اين روزنامه ها با يک قانون مربوط به دهه سی ، اصلاح طلبان با در دست داشتن دو قوه عکس العمل اصلاح طلبانه ای نداشتند. آيا به نظر شما اگر در آن مقطع اصلاح طلبان کوتاه نمی آمدند و مثلا دولت تهديد به تحصن ميکرد معجزه هزاره سوم رخ ميداد؟
با تشکر
سيدمصطفی تاجزاده:
۱. ۱. در ايران يک فرد يا يک حزب و جناح می تواند بدون رسانه به قدرت برسد چون عملکرد حزب حاکم بهترين رسانه منتقدين است. اما بدون رسانه نمی تواند کشور را با رضايت مردم اداره کند.
۱. ۲. احتمالاً به دليل فوق بود که مهندس موسوی يکی از دو شرط خود را برای کانديدا شدن در انتخابات رياست جمهوری سال ۸۴ داشتن يک کانال تلويزيونی در صورت رئيس جمهور شدن خواند . به اعتقاد او در ساختار کنونی قدرت رئيس جمهور اصلاح طلب با صدا و سيما مشکلات فراوانی خواهد داشت. بنابراين اگر چه می تواند به رغم مخالفت صدا و سيما رئيس جمهور شود اما برای حفظ ارتباط خود با مردم پس از انتخاب شدن نياز به يک شبکه تلويزيونی مستقل دارد.
۲. ۱. انتقاد شما را وارد می دانم و معتقدم بعد از توقيف فله ای روزنامه ها، اصلاح طلبان بايد بلافاصله يک شبکه ماهواره ای راه میانداختند، حتی اگر با مخالفت های جدی و کارشکنی های گوناگون اقتدارگراها مواجه می شدند. آنان میبايست از قيچی شدن يکی از دو بال اصلاحات يعنی مطبوعات و گردش آزاد اطلاعات توسط اقتدارگراها جلوگيری میکردند.
۲. ۲. تاثير مطبوعات اصلاح طلب بر افکار عمومی چنان بود که صدا و سيمای آقای لاريجانی و رسانه های خارجی فارسی زبان را پشت سر گذاشتند و نقش تعيين کننده ای در حفظ شادابی و اميدواری مردم و پويايی اصلاحات ايفا کردند. توقيف فله ای انها نيز برای مايوس کردن شهروندان و در نتيجه ناکام کردن جنبش اصلاحی بود. به همين دليل لازم بود بلافاصله پس از سلاخی غير قانونی مطبوعات، اصلاحطلبان رسانه ديگری راه می انداختند تا رابطهشان با مردم قطع يا ضعيف نشود.
۳. بزرگترين انتقاد وارد به مجلس ششم را آن میدانم که نمايندگان يا نبايد طرح اصلاح قانون مطبوعات را به صحن مجلس می بردند يا برای تصويب آن قاطعانه می ايستادند. البته به دولت اصلاحات هم انتقاد وارد است که می توانست در برابر توقيف فله ای مطبوعات قاطع تر عمل کند ولی موافق تحصن دولت نيستم . راههای ديگری برای حفظ آزادی مطبوعات وجود داشت که مهمترين آن تاسيس شبکه ماهوارهای بود.
سوال ۳ شهاب :
سلام و عرض ادب
به نظر شما چرا اصلاح طلبان در انتخابات دور نهم رياست جمهوری به يک اتفاق نظر در مورد معرفی يک نفر دست پيدا نکردند و مجبور شدند بيش از يک کانديدا را معرفی کنند.
آيا به نظر شما بهتر نيست برای انتخابات دور دهم از هم اکنون يک نفر معرفی شود.
پيشنهاد شما چيست ؟
با سپاس
سيدمصطفی تاجزاده:
۱. ۱. ما به نوبه خود کوشيديم بين اصلاح طلبان اجماع شود تا نامزد واحدی در انتخابات رياست جمهوری نهم معرفی کنند.طبق پيشنهاد ما لازم بود اصلاح طلبان در زمانی معين نظرسنجی کنند تا هر نامزد رای بيشتری کسب کرد، بقيه به نفع او کنار بروند. دوستان ضمن رد پيشنهاد فوق، خود نيز راه حلی ارائه نکردند که بر آن اساس با يک نامزد در انتخابات شرکت کنيم.
۱. ۲. تکثر نامزدهای رقيب در انتخابات رياست جمهوری گذشته نيز دليل ديگر کمتوجهی اصلاح طلبان به اجماع بود.هر دو طرف با نامزدهای متعدد وارد رقابت های انتخاباتی شدند .همين مسئله امکان تاثيرگذاری حزب پادگانی را به ويژه در مرحله اول انتخابات افزايش داد.
۲. يکی از دلايل ما برای کانديداتوری آقای خاتمی آن است که با حضور وی اصلاح طلبان با يک نامزد در انتخابات شرکت خواهند کرد و مشکل انتخابات دوره نهم تکرار نمیشود . عکس مساله نيز صادق است. چنانچه ايشان کانديداتوری را نپذيرند به احتمال زياد اصلاح طلبان نخواهند توانست به نامزد واحدی برسند کما اينکه هم اکنون عده ای (بعضی اعضای کارگزارن) معتقد به ائتلاف با آقای ناطق نوری و جمعی (ادوار تحکيم وحدت) در پی نامزدی آقای عبدالله نوری هستند. آقای خاتمی بين دو نوری (بين النورين) قرار دارد و قادر به جلب آرای اکثريت ملت و خارج کردن کشوراز وضعيت ناگوار کنونی است.
۳. اگر آقای خاتمی در انتخابات کانديدا نشود ابتدا بايد دلايل و مواضع اين امر را بررسی کرد. چه بسا بسياری از گروههای اصلاحطلب به اين نتيجه برسند که شرکت در انتخابات رياست جمهوری دهم موجه نيست چرا که اگر شرايط مساعد بود ،ولو در شکل حداقلی آن ،آقای خاتمی مردم را تنها نمی گذاشت.
۴.در صورت عدم نامزدی آقای خاتمی شايد تنها راه پيروزی اصلاح طلبان آن باشد که با نظرسنجی در ۳۰ شهر مرکز استان چهره ای را که دارای بيشترين اقبال مردمی است به عنوان تنها نامزد خود معرفی کنند و تاييد صلاحيت او را از کانون قدرت بخواهند و همگی اعلام کنند در صورت رد صلاحيت او ، صحنه انتخابات را ترک خواهند کرد.