در سه سال گذشته دانشجويان ايران در وضعيت دشوارى قرار گرفته اند. بعد از گذشت دو دهه بازى در ساختار سياسى و مانوس شدن با قواعد آن تصميم به عوض كردن نقش خود از «شريك قدرت» به «نقاد قدرت» دارند. اما طبيعى است كه اين دگرديسى مانند تمام دگرديسى ها با خطا و اشتباه و درد و رنج هايى همراه است. به هر تقدير گذر از يك نقش به نقش ديگر مقاومت هاى درونى و بيرونى بسيارى را سبب مى شود. همانطور كه عده اى را خوشحال مى كند گروهى را نيز ناراحت خواهد كرد. از طرف ديگر با توجه به مبهم بودن نقش جديد وقوع اشتباه در بين دانشجويان در عرصه نظر و عمل سياسى بيش از هر زمان ديگرى احتمال دارد.
انتخابات پيش رو يكى از معدود انتخابات مهم و سرنوشت ساز ربع قرن گذشته است. هر كسى چه در موقعيت پوزيسيون چه اپوزيسيون بايد توجه ويژه به اين انتخابات مبذول دارد. جنبش دانشجويى نيز چه با «چشم اندازى ملى» و چه «منافع جنبشى» اين انتخابات را مهم ارزيابى مى كند فرداى روز انتخابات بر روى هيچ جريانى بى تاثير نخواهد بود و «منافع ملى و گروهى» توامان دچار دگرگونى خواهد شد. «جنبش دانشجويى» به عنوان «چشمان نگران جامعه» فرصتى در اختيار دارد تا در زمان طى شدن فرايند انتخابات دغدغه هاى هم نسلان خود را در جامعه طنين انداز كند و متناسب با وضعيت جامعه ايران تصميم مناسب را اتخاذ كند. براى اتخاذ اين تصميم و رسيدن به الگوى عمل مشخص و مدون بايد سه مسئله مورد توجه قرار گيرد.
• ۱- «جنبش دانشجويى قدرتمند»
هر جنبش اجتماعى _ سياسى براى تاثير گذارى و حضور مداوم و پايدار در عرصه اجتماع و سياست متناسب با ماهيت جنبش بايد از توانمندى هاى ويژه اى برخوردار باشد. در غير اين صورت مباحث و طرح هاى آن در محيط هاى بسته گروهى و محافل محدود باقى مى ماند و هرگز به سطح اجتماع و مخاطبان مورد نظر نمى رسد. عواملى كه مى توانند به تقويت يا تضعيف اين جنبش ها منجر شود هم منشا درونى و هم بيرونى دارد. «جنبش دانشجويى» نيز با توجه به كاركرد آن در عرصه روشنفكرى و مرجعيت اجتماعى در ميان مردم براى حضور پايدار و موثر بايد فاكتور هاى «قدرتمند شدن» را لحاظ كند. ذيلاً عواملى كه در قدرتمند شدن جنبش دانشجويى موثر است فهرست وار بيان مى شود. (نمودار شماره ۱)
• ۱-۱- تشكيلات منسجم
وجود تشكيلات منسجم براى همه جنبش ها ضرورى است اما انسجام و هماهنگى براى فعاليت هاى دانشجويى از ضرورتى دوچندان برخوردار است زيرا موقت بودن دوران دانشجويى و سياليت جنبش به شدت آن را آسيب پذير مى كند. همين آسيب پذيرى زمينه مناسبى براى مخاطبان اين جنبش جهت جلوگيرى از تاثير گذارى و رشد آن بوده است. به ويژه درباره مجموعه اى مانند «دفتر تحكيم وحدت» كه كاركرد خود را فعاليت در درون دانشگاه تعريف كرده اين مشكل به وضوح بروز كرده است. طى سه سال گذشته تعداد نشست هاى اين تشكل از عدد انگشتان دست تجاوز نمى كند و اگر نبود تلاش و كوشش بى دريغ فعالان دانشجويى امروز بايد با پديده اى بيرونى به نام دفتر تحكيم وحدت روبه رو نمى بوديم. اما انتقادى جدى نيز در كنار آن تلاش و كوشش وجود دارد و آن هم عدم توانايى در تطبيق تشكيلات با شرايط جديد و انديشيدن راهكار هاى مناسب براى حفظ ارتباطات تشكيلاتى و انسجام بهتر آن است. بازتعريف «تشكيلات منسجم» در شرايط فعلى از ضروريات ادامه حضور در عرصه اجتماع و سياست است در غير اين صورت اثر گذارى اين جنبش روز به روز كمتر خواهد شد.
• ۲-۱- دانشجويان آماده عمل
عمده قدرت مانور جنبش دانشجويى براى رساندن پيام خود به جامعه و متصديان و مسئولان در ساختار سياسى، سازماندهى دانشجويان جهت حمايت از ايده ها و برنامه هايش است. يكى از مهم ترين برنامه هاى جنبش دانشجويى برقرارى ارتباط با بدنه دانشجويى و ايجاد آمادگى براى پرداخت هزينه هاى مبارزه سياسى در راستاى اهداف جنبش است. با توجه به تركيب جمعيتى فعلى دانشجويان ايران و ساختار ناكارآمد كنكور و حاكميت سرمايه در بالا بردن احتمال ورود به دانشگاه و نهايتاً بدبينى جامعه ايران به حركت هاى راديكال و پمپاژ نوعى محافظه كارى از سوى خانواده نسبت به فرزندان خود ضرورت توجه بيشتر به آمادگى دانشجويان براى فعاليت را باعث مى شود. در صورت فقدان چنين نيرويى ارائه طرح هاى معطوف به حداكثر آرمان ها نه تنها نتيجه بخش نيست بلكه پيامد هاى منفى اى نيز در برخواهد داشت.
• ۳-۱- تئورى و برنامه عمل مدون
همانطور كه گفته شد، «دفتر تحكيم وحدت» در حال گذار از «شريك قدرت» به «نقاد قدرت» است. در اين دوران گذار احتمال خطا و اشتباه به شدت افزايش مى يابد، زيرا بسيارى از امور از طريق آزمون و خطا پيش مى رود. براى كاهش اشتباهات و زيان هاى ناشى از آن وجود «برنامه عمل مدون» با تمام جزئيات و ريزه كارى ها به شدت احساس مى شود. «جنبش دانشجويى» بدون تئورى در عمل دچار تشويش خواهد شد و در نهايت به بى عملى سياسى و اجتماعى مى رسد. اكنون شعار هاى كليدى و اصلى دفتر تحكيم وحدت در حال تثبيت و نهادمند شدن است اما همين ها نيز بايد هر چه بيشتر در عرصه عمومى به چالش كشيده شود تا اين تشكيلات با قدرت و چشم انداز مشخص و پيش بينى پذير فعاليت خود را ادامه دهد.
• ۴-۱- ارتباط ارگانيك با جامعه
هر جنبش حاوى يك «پيام» است و به فراخور ماهيتش مخاطبان ويژه خود را مى طلبد.
اگر بين «پيام» و «دريافت كنندگان» آن ارتباط مشخص و تعريف شده اى وجود داشته باشد، جنبش از پويايى و رونق دور مى شود و رفته رفته به يك فرقه (Sect) تبديل مى شود. جنبش دانشجويى نيز بايد راه هاى حضور خود در ميان مردم را جست وجو كند و آنان كه گيرنده پيام هستند، كوشندگان جنبش را در ميان خود ببينند. دفتر تحكيم وحدت براى هر چه قدرتمند شدن بايد در ميان كسانى باشد كه در دفاع از حقوق آنان شعار مى دهد. براى حضور صرفاً رسانه هاى نوشتارى كفايت نمى كند. زندگى در كنار مردم با درد ها و رنج هايشان و شادى ها و خوشى هايشان گام نخست است. تجربه اى كه در گذشته آزموده شده است. حضور در كنار زلزله زدگان، سيل زدگان و محرومان براى كمك به ايشان و همچنين بيان مطالبات و خواسته هاى ملى در بزنگاه هاى سياسى مانند اعتصابات يا انتخابات. به عبارت ديگر از اين موقعيت ها به عنوان رسانه جهت برقرارى ارتباط بيشتر با جامعه و مخاطبان استفاده كند.
• ۵-۱- رشد طبقه متوسط و گسترش آگاهى
در تدوين استراتژى براى جنبش هاى اجتماعى توجه به وضعيت فرهنگى، اقتصادى و رشد دانش و آگاهى جامعه اى كه قصد برنامه ريزى براى آن وجود دارد، از اهميت ويژه اى برخوردار است. هرگز نمى توان در جامعه اى كه اكثريت آن بى سواد و فاقد فرهنگ نخستين شهرنشينى هستند از قواعد و نظم خودجوش مدنى سخن گفت. هر راهبردى بايد با توجه به توانمندى هاى اجتماع هدف طراحى شود. جنبش دانشجويى نيز در ربط با اين فاكتور مى تواند ارزيابى دقيقى از توان و جايگاه خود به دست آورد. هر چه طبقه متوسط رشد داشته باشد و آگاهى بيشتر شود، جنبش دانشجويى از قدرت برترى برخوردار است و مى تواند گام هاى بلندتر و آرمانى ترى بردارد. در غير اين صورت بايد به گسترش و تقويت اين فاكتور ها بيش از تكيه بر وجود ضعيف آنها بپردازد.
• ۶-۱- ارتباط با اتحاديه هاى بين المللى
با توجه به گسترش روزافزون اطلاعات و ارتباطات امروز اتحاديه هاى بين المللى صنفى در دفاع از حقوق تشكل هاى هم نوع در ساير كشور ها از جايگاهى ويژه برخوردار است. جنبش دانشجويى ايران در گذشته ارتباطات خوبى با اتحاديه هاى بين المللى دانشجويى داشت، اما دفتر تحكيم وحدت به دليل وابستگى به قدرت در گذشته به چنين احساس نيازى نرسيده بود و در حال حاضر نيز متناسب با شرايط جديد نتوانسته جايگاهى براى خود در اتحاديه هاى بين المللى دانشجويان به دست آورد. در حالى كه يكى از منابع قدرت جنبش دانشجويى حمايتى است كه نهاد هاى صنفى مى توانند در شرايط بروز محدوديت انجام دهند يا پيام آنها را به شكل گسترده پخش كنند.
• ۷-۱- حمايت روشنفكران
جنبش دانشجويى خصلتى روشنفكرانه دارد. به همين دليل هرگز نمى تواند بدون توجه به نظرات و حمايت روشنفكران ادامه مسير دهد. تمام تحولات مهم و وقايع تاثير گذار در جنبش دانشجويى در ربط با روشنفكران عصر و زمانه پديد آمده است. گسستن از جريانات روشنفكرانه و موضع گيرى در برابر آنها از موضعى على الظاهر پيشرو به انزوا و تنها ماندن مجموعه منجر مى شود. از اين منظر دفتر تحكيم وحدت نيز براى هر چه قدرتمند تر شدن بايد تعامل و ديالكتيك مثبت نسبت به جريانات روشنفكرى داشته باشد و در تعامل با آنها مواضع و راهبرد هاى خود را اتخاذ كند.
• ۸-۱- رابطه با احزاب و گروه هاى سياسى
جنبش دانشجويى به تنهايى هرگز نمى تواند بار هاى «ملى» و «فراملى» را كه بر دوش خود گذاشته به سر منزل مقصود برساند، به همين دليل نيازمند ياران و همراهانى در ميان ساير نهاد هاى مدنى اجتماعى است. احزاب و گروه ها چه در قامت پوزيسيون و چه اپوزيسيون يكى از اين نهادها است كه بنا به ماهيت خود منبع خوبى براى انباشت تجربه و بسيج مردم است. تعامل و همراهى دوجانبه با احزاب بدون وابستگى به آنها مى تواند راه هاى رسيدن به آرمان ها را هموارتر و آسان تر كند.
• ۲- سپهر سياست در ايران
نكته دومى كه در تدوين استراتژى براى «جنبش دانشجويى» مى تواند موثر و مفيد باشد توجه به سپهر سياست و شناخت جريان ها و نيروهاى فعال در اين سپهر است. همانطور كه قبلاً آمد تعامل با سپهر سياسى و اجتماعى جامعه يكى از كارويژه هاى جنبش هاى اجتماعى است. هيچ جنبشى در خلأ و بدون لحاظ كردن نيروهايى كه در اطراف آن در تكاپو و جنب وجوش هستند برنامه هاى راهبردى خود را تنظيم نمى كند. هيچ جنبشى به ويژه آنان كه ادعاى فراگيرى دارند، نمى تواند بدون همكارى مشترك با ساير نيروها برنامه هاى خود را به پيش ببرد. حذف ساير نيروها از معادلات و محاسبات جنبش، آن را منزوى و نهايتاً به حركتى در خود تبديل مى كند. دفتر تحكيم وحدت نيز از اين قاعده مستثنى نيست. متاسفانه در سال هاى اخير برخى افراد به دليل عدم عمق استراتژيك نسبت به تحولات جامعه ايران و عدم شناخت دقيق از سپهر سياست به نوعى از تمام جريانات موجود چه پوزيسيون و چه اپوزيسيون عبور كرده و صد البته ناتوان تر از آن بوده اند كه بتوانند حركتى جديد و تاثيرگذار را سازمان دهى كنند.
فعالان دانشجويى در دفتر تحكيم وحدت نيز در پاره اى مواقع گرايشاتى به سوى اين گريز از تمامى بازيگران عرصه سياست ايران داشته اند و همين آفت مهمى در روند روبه رشد و تاثيرگذار اين مجموعه بوده است. در اين مجال كوتاه نمى توان تمام جريانات موجود و نسبت جنبش دانشجويى با آنها را بررسى كرد. زيرا خود نوشتارى جدا و البته مفصل را مى طلبد، اما به طور خلاصه مى توان از هشت جريان در عرصه سياست داخل با توجه به تاثيرات بين المللى حوادث و قدرت ها ياد كرد. به نظر مى رسد هر نوع تدوين استراتژى براى جنبش دانشجويى بايد به طور شفاف نسبت خود با اين هشت گانه را تبيين و توجيه كند تا از «كلى گويى» و صرف شعار دادن خارج شود. اين هشت گانه در قالب نمودار شماره ۲ تصوير شده است. با اين توضيح كه به دليل احتمال دخالت پيش فرض ها و هشت جريان در نمودار به تساوى تقسيم شده اند. در حالى كه مى شود با توجه به ميزان اثرگذارى هر جريان و پايگاه اجتماعى آن، نمودار را تقسيم بندى كرد.
• ۳- عوامل موثر در تدوين استراتژى
اگر دو مسئله پيش گفته را لحاظ كنيم با تركيب آن با ساير فاكتورها و در فرايندى بين الاذهانى به يك سلسله از عوامل مى رسيم كه نقش مهمى در تدوين استراتژى در عرصه سياست و جنبش هاى سياسى اجتماعى دارد. البته ساز و كار رسيدن به اين عوامل و چگونگى ادغام مسائل پيش گفته نيز قابل بررسى و بيان است، كه پنج عامل موثر به اجمال بيان مى شود.
• ۱-۳- وضعيت جامعه و دانشگاه
همانطور كه گفته شد تدوين استراتژى در جنبش دانشجويى معطوف به تحول در جامعه به كمك دانشگاه است. هر طرحى بايد ميزان «قدرتمندى» جنبش دانشجويى در اين شرايط و همچنين آمادگى جامعه براى شنيدن و پذيرش آن را درنظر بگيرد. استراتژى به حل مسائل فعلى و آماده شدن براى ورود به آينده است نه ثبت در تاريخ و كارنامه افتخارات بدون درنظر گرفتن پيچيدگى ها و سختى هاى كار سياسى. به عبارت ديگر استراتژى گره گشايى است نه عوام فريبى.
• ۲-۳- ساختار حقوقى و حقيقى قدرت
بى ترديد هر ساختار سياسى تا اندازه و حدود مشخصى قابليت انعطاف دارد و از يك مرحله به بعد تغييرات را در درون خود هضم نمى كند. در چنين شرايطى ورود نيروهاى جديد و اعمال فشار بر ساختار مى تواند آن را دچار دگرگونى و تغيير كند. به عبارت ديگر مقدمه تغيير در ساختار حقوقى قدرت تغيير در ساختار حقيقى آن است. در اينجا اگر «ساختار حقوقى» به بن بست برسد بايد به ساختار حقيقى توجه كرد. نمى توان در خلأ منتظر تغيير ساختار حقوقى قدرت شد. به همين دليل ساختار حقيقى قدرت خلق كردنى است نه كشف كردنى.
• ۳-۳- انتخاب روش مبارزه سياسى
براى خلق ساختار حقيقى قدرت يا هر حركت سياسى ديگرى بايد از همان ابتدا روش مبارزه را مشخص كرد، نمى توان توامان محافظه كار و انقلابى بود. نمى توان از تغييرات ساختارشكن سخن گفت. آنگاه از زندان و مبارزه خشن هراسيد. ابهام در مشخص كردن ابزار و روش مبارزه صرفاً براى پوشاندن ضعف ها و كاستى هاى شخصى و شخصيتى است.
• ۴-۳- آرايش نيروهاى سياسى
همانطور كه آمد ارائه تحليل مشخص از شرايط آرايش نيروهاى سياسى و مشخص كردن نسبت خود با آنها از ضرورت ها است.
• ۵-۳- فضاى بين المللى
در عصر جهانى شدن و از ميان رفتن برخى نقش هاى سنتى دولت- ملت، تاثيرات فضاى بين المللى بر تحولات داخلى امرى گريزناپذير است. اما چگونه رويارويى و وارد كردن آن در معادلات سياسى مى تواند به تقسيم بندى جبهه هاى سياسى منجر شود.
• ۴- جمع بندى و نتيجه گيرى
اگر بخواهيم آنچه را كه گفته شد درباره انتخابات رياست جمهورى پيش رو جمع بندى و نتيجه گيرى كنيم لازم است تا نظر خود را پيرامون حالت هاى پيش گفته بيان كرده و دفتر تحكيم وحدت را نسبت با آنها ارزيابى كنيم. اين نوشتار درصدد نيست تا بهترين روش براى جنبش دانشجويى دفتر تحكيم وحدت را شرح دهد اما مى توان با استفاده از چارچوب روش شناسانه فراهم آمده راهكار مورد نظر خود را مدلل و توجيه كرد. ولى اجمالاً مى توان گفت انتخاب استراتژى از چهار گزينه تحريم توخالى، تحريم فعال، مبارزه براى انتخابات آزاد و انفعال بيرون نيست. هر يك از اين چهار گزينه نيز بايد در چهار بخش انگيزه، روش، ابزار و هدف مورد بررسى قرار گيرد. به نظر مى رسد اگر با توجه به آنچه در اين نوشتار آمد، حالت هاى چهارگانه پيش روى دفتر تحكيم وحدت را مى توان در «نمودار ش ۴» خلاصه كرد.