متن کنفرانس آموزشي سردار قاليباف در جمع فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي (1):
برادران عزيز ِ ستاد فرماندهي،
اکنون که به حول و قوه ي الهي موفق شديم خود را کانديداي رياست جمهوري کنيم، بر شماست تا با حمايت همه جانبه از ما، راه را براي اجراي منويات فرمانده کل قوا حضرت آيت الله العظمي خامنه اي فراهم آوريد.
برادران،
عالم سياست، همانند عالم پرواز است. اگر چه من خودم خلبان هواپيماي ارباس هستم اما پست رياست جمهوري براي من مانند يک فروند هواپيماي جنگي است که براي مقاصد مختلف به پرواز در مي آيد. مهمترين هدف از پرواز البته نابودي دشمن است. هدف بعدي، سالم رسيدن به مقصد است. باد هايي که از سمت هاي مختلف مي وزد و سعي در تغيير جهت پرواز دارد همانند عملکرد نيروهاي مخالف درون نظام است. کساني امثال برادر ولايتي يا برادر لاريجاني، بادهاي ملايمي هستند که با زاويه ي خيلي کمي نسبت به خط سير پرواز، به سمت ما مي وزند و سعي در تغيير مسير ما دارند (برادرمان احمدي نژاد هم از همان نوع بادها هستند منتها از عقب مي وزند). کساني امثال ابطحي ِ آشوب آفرين و تاج زاده ي زبان دراز، بادهاي شديدي هستند که درست از پهلو به طرف هواپيماي ما مي وزند و سعي در نرسيدن ما به هدف دارند. آن ها دل شان مي خواهد ما را مثل بويينگ کيش از باند مهرآباد به بيرون پرتاب کنند يا مثل ارباس تبريز يکي از اين ور و يکي از آن ور ما را "قيچي باد" کنند و محکم به کف باند بکوبند. ملي مذهبي ها هم مشابه توربولنس (2) هايي هستند که ما در بعداز ظهرهاي گرم تابستاني با آن ها رو به رو مي شويم و سحرگاهان از آنها خبري نيست. ضدانقلاب خارج از کشور هم که مثل جبهه ي هواي گرمي است که هزار کيلومتر با ما فاصله دارد و خطر بالفعل محسوب نمي شود. قدرت رعد و برق ِ بي خطر ِ اين جبهه به مراتب بيش از طوفان و "دان درافت" (3)ها و "آپ درافت"(4) هاي آن است.
آمريکايي ها، تارگت (5)هاي دشمن هستند که ما بايد آن ها را با "تام کَت" هايي مثل حضرت آيت الله جنتي و حضرت آيت الله مصباح ره گيري کنيم و با بمب افکن هايي مانند سرتيپ الله کرم بر پايگاه هاي شان گازهاي خفه کننده ي شيميائي بريزيم. هدف گيري ليزري مان هم توسط کساني مانند برادر ده نمکي انجام مي شود. اما بحث امروز ما چون فقط در باره ي سياست داخلي است با اين تم کاري نداريم و آن را به جلسات بعد موکول مي کنيم.
برادران،
رهبر عظيم الشان ما، در داخل برج مراقبت نشسته اند و براي رسيدن ما به هدف، تعيين "آزيموث" و سرعت مي کنند. ايشان وقتي به اينجانب به عنوان رئيس جمهور منتخب شوراي نگهبان مي فرمايند:
Echo Papa Ghaalibaaf, Turn right heading zero niner zero
من بلافاصله و بي فوت وقت به سمت راست جهت نود درجه مي پيچم. کاري ندارم که طرف ِ راست، به بازار قالي فروش ها و انجمن اسلامي بازار و هيئت موتلفه و انجمن حجتيه ختم مي شود. اگر ايشان حتي يک دقيقه ي بعد تصميم شان عوض شود و فرمان بدهند:
EP Ghaalibaaf, Turn left heading two seven zero
بنده بلافاصله و بي معطلي و سوال اضافي به طرف چپ، جهت دويست و هفتاد درجه تغيير سمت مي دهم. آنجا هم اگر اقتصاد متمرکز دولتي و کنترل قيمت ها و برنج و روغن و بنزين کوپني است به من مربوط نيست. من همان جايي مي روم که ايشان امر مي کنند. من نمي توانم به آنچه TACAN و VORTAC هواپيمايم به من نشان مي دهد اطمينان کنم و خودسر عمل نمايم. ممکن است فرستنده ي تکن، سيگنال اشتباه بفرستد و مرا گمراه کند. من در هر حال به راه نشان دادن هاي خردمندانه رهبر فرزانه ام نياز دارم. در گوش به فرماني من همين بس که اگر ايشان اراده فرمايند و دستور دهند:
EP Ghaalibaaf, climb and maintain 350
استيک را عقب مي کشم و به ارتفاع سي و پنج هزار پايي صعود مي کنم حتي اگر جلوي رويم يک هواپيماي مسافربري را در حال پرواز ببينم. اگر بفرمايند با "ماکسيمم ريت آو ديسنت" به طرف زمين شيرجه بروم اين کار را مي کنم حتي اگر "جي سوت" به تن نداشته باشم و مغزم از کار بيفتد. دستگيره ي "ايجکت" من هم که اصلا انگار دست خود ايشان است. بگويند بکش مي کشم حتي اگر از زمين ده پا بيشتر فاصله نداشته باشم. البته من نظامي نيستم و خدا به قول برادرمان آقاي کوچک زاده دهان کسي را که مي گويد من نظامي ام خرد بکند، ولي مثل نظامي ها وقتي فرمانده ام مي گويد بپر، فقط مي پرسم از کدام پنجره و کاري ندارم که ساختمان پنج طبقه است يا ده طبقه. سوال و جواب و شک و ترديد در کار ما نيست. برگرديم سر درس مان.
بعضي وقت ها که برخي آشوب طلبان پاي شان را از گليم شان بيرون مي گذارند، ضمن اطلاع دادن به حضرت آقا و دريافت کانفرميشن درست بالاي سرشان ديوار صوتي را مي شکنم و زهره ترکشان مي کنم. مثل همان تهديدي که برادرمان رحيم صفوي کردند و گفتند سر مارها را با سنگ مي زنند و روشنفکران را با همين حرف زهره ترک کردند. خب طبيعي است وقتي ديوار صوتي مي شکند عده اي هم بي خودي مي ميرند و يا در اثر ازدحام زخمي مي شوند و يا به خاطر زمين خوردن سرشان به شي سخت مي خورد. متخصص اين مسائل، استاد ِ "گراند اسکول" (6)، جناب قاضي مرتضوي هستند که در هماهنگي کامل با ما عمل مي کنند. نامه اي که من و بيست و سه نفر از شما ها به رئيس جمهور محترم نوشتيم نيز حکم شکستن ديوار صوتي را داشت و حساب، دست خيلي ها آمد و زيپ دهانشان را کشيدند.
البته گاه ممکن است – زبانم لال زبانم لال خدا اون روز رو نياره – "آقا" فراميني صادر کنند که به نفع ضد انقلاب باشد و مثلا بخواهند در مقابل شان کوتاه بيايند. مثل همان وقتي که از روي رقت قلب به آن دانشجويان خائن اميرآباد فرمودند عکس هاي مرا آتش بزنيد. در اينجا البته ريفرنس ما چک ليست کارخانه ي هواپيماسازي يعني همان وصيت نامه سياسي الهي امام خواهد بود و ديگر رهبر- مَهبر حالي مان نخواهد بود. آنجا براي هشدار ابتدا در مقابل برج "راکينگ" خواهيم کرد و بال مان را به چپ و راست خواهيم داد. اگر دوزاري افتاد که افتاد، نيفتاد در مقابلش لوپ (7) خواهيم زد و مانور "ايملمن" را اجرا خواهيم کرد. اگر اثر نکرد "هامر هد" خواهيم کرد. بازهم اگر نيفتاد به حالت اينورت (8) رو به برج پرواز خواهيم کرد و دستمان را از روي استيک بر خواهيم داشت. اينجا ديگر خيلي دل مي خواهد که دوزاري نيفتد که حتما در اثر ارتعاش هايي که ما بوجود مي آوريم مي افتد و همه چيز ميزان مي شود، انشاءالله تعالي.
برادران عزيز،
اميدوارم از آن چه در اين جلسه به شما آموزش داديم بهره ي کافي برده باشيد.
صلوات.
1- با تشکر از مسئولان محترم دانشگاه امام حسين (ع) و استادان مرکز آموزش خلباني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي که مواد علمي لازم را براي نوشتن متن اين کنفرانس در اختيار من قرار دادند.
2- تلاطم هوا.
3- جريان هواي رو به پايين (شبييه به همان پديده اي که عده از دانشجويان در ساختمان خوابگاه در 18 تير تجربه کردند)
4- جريان هواي رو به بالا (شبيه به همان پديده اي که منجر به پرواز قنددان و برخورد آن با سحرخيز شد)
5- هدف (شبيه همان چيزي که رهبر معظم قرار است ما را تا بيست سال ديگر به آن برسانند)
6- گاه برخي از برادران واژه ي "اسکول" را بد تلفظ مي کنند که قباحت دارد. تلفظ صحيح آن "اِسکول" و معني آن "مدرسه" است نه چيز ديگر.
7- پرواز به شکل حلقه ي عمودي. مشابه آن را در حرکت هاي سياسي اصلاح طلبان مي توان مشاهده کرد.
8- پرواز به صورت معکوس. مشابه آن را در حرکت هاي سياسي دوست ارجمندمان جناب آقاي شريعتمداري مي توان مشاهده کرد.