اگر شايعه رد صلاحيتها درست باشد احتمال رقابت نامزدهاي مستقل ولي پرنفوذ و تنها نامزد اصولگرايان بوجود ميآيد
نبوي ميگويد: «جناح مقابل اصلاحات، شعار مشاركت حداكثري را وقتي ميدهد كه بداند در انتخابات برنده است.»
به نظر وي «در انتخابات مجلس هفتم بيشترين تبليغات مشاركت حداكثري در طول تاريخ انقلاب مطرح شد كه به دليل خارج كردن رقباي اصلي از صحنه و تعيين تكليف مجلس پيش از انتخابات بود والا در ساير انتخاباتها شعار مشاركت حداكثري داده نميشد، به نظر ميرسد شعار مشاركت حداكثري جناح مقابل اصلاحات در اين دوره نيز، مربوط به زماني بود كه اقتدارگرايان برد خود را حتمي ميدانستند.»
برخي بر آثار سوء ردصلاحيتهايي كه آن را در صورت وقوع - غير قانوني ميخوانند - تأكيد ميكنند، نبوي در اينباره به خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ميگويد: «من هم اين تأثيرات را قبول دارم اما تجربه نشان داده كه اصل براي آنها برنده شدن است نه مصالح و امنيت ملي.»
وي ضمن پيچيده خواندن مسائل انتخاباتي اين دوره، وضعيت سياسي جناح رقيب را چنين تشريح ميكند: «الان در طيف مخالفان اصلاحات، دو جريان ميبينيم، يكي اقتدارگرايان و ديگري محافظهكاران سنتي كه در ماههاي اخير اختلافاتي داشتند كه به دليل عدم مداخله از بالا (البته به دليل روشن نبودن تكليف كانديداها)، اوج گرفته است.»
«نامزد طيف سنتي كه براي جلب نظر اقتدارگرايان كانديداي خود را يك بار تغيير داد؛ همچنان با مخالفت اقتدارگرايان مواجه شد و اقتدارگرايان در نهايت حاضر به امضاي سند ائتلاف نشدند.»
در نگاه نبوي، «عواملي چون ناخشنودي جريان راست سنتي از نتايج نظرسنجيها، كه به نفع نامزدهاي اقتدارگرايان است، ورود نامزدهاي مستقل ولي پرنفوذ و احتمال به دور دوم رفتن معين به همراه يك كانديداي ديگر باعث شده است كه بحث ردصلاحيتها كه اخيراً شايع شده است، پيچيدهتر شود.»
به گفته وي «افراد مؤثر در اصولگرايان به دنبال يافتن فرمولي براي حل همه اين مشكلات بوده و هستند.»
نائب رئيس مجلس ششم به ايسنا ميگويد: «اگر شايعه ردصلاحيت معين و برخي كانديداهاي اقتدارگرايان درست باشد، ظاهراً قدرتهاي پشت صحنه بنا را بر اين دارند كه نامزدهاي مورد توجه راست اقتدارگرا و دكتر معين را رد كنند و اين كار ممكن است با سه هدف صورت بگيرد؛
اول، در جنگ قدرت راست سنتي با راست اقتدارگرا امتيازي به راست سنتي در اين ماجرا داده شود تا از نامزدهاي غير از اصولگرا حمايت نكند. دوم، اين اقدام به عنوان امتياز به يك نامزد مستقل و پرنفوذ داده شود كه رقباي اصلي وي را از صحنه خارج كردهاند و هدف سوم اين كه با اين كار بگويند كه قصد دارند توازني را ايجاد كنند كه نامزدهاي چپ و راست را باهم رد كنند، و چنين القا كنند كه جناح و طيف نامزدها براي آنها مطرح نيست.»
«ردصلاحيت برخي نامزدهاي اصولگرا و معين» از سويي ديگر به نظر نبوي نتيجهاي ديگر را نيز درپي خواهد داشت و آن اين كه «اولاً مشاركت كاهش بيابد كه در مجموع به نفع نامزدهاي محافظهكار است، ثانياً، با اين كار انگشت اتهام رد صلاحيتها از نهادهاي انتصابي برداشته ميشود و متوجه رقباي غيرمحافظهكار ميشود، و رأي آنها كاهش يافته و امكان پيروزي كانديداي اصولگرا با توجه به رأي تشكيلاتي آنها بيشتر ميشود و يا اين كه نامزد رقيب آنها با اختلاف رأي كم انتخاب گشته و تضعيف ميشود.»
وي به ايسنا ميگويد: «نظرسنجيها نشان ميدهد كه معين جزو سه نفر اول است، يعني چپ هنوز مطرح است. از سويي بايد دانست اگر چه اقبال مردم به اصلاحطلبان امروزي كم شده است، اما برخي طرفداران اصلاحطلبان به سوي جريان مقابل نرفتهاند بلكه نااميد شدهاند و به همين دليل مشاركت كاهش يافته است. بخشي از نيروهاي ما ميدان را خالي كردهاند آنها احساس ميكنند كه كار نتيجه نميدهد و شايد اين بزرگترين پيروزي مخالفان اصلاحات بود كه توانستند پشت جبهه ما را خالي كنند. البته ما هم ضعفهايي داشتيم و مردم احساس ميكنند حرفهاي ما خوب است ولي چون امكان و توان تحقق آنها را نداريم، كنار كشيدهاند. مردم حوصله كار دراز مدت ندارند و وقتي اصلاحات كه كاري زمان بر است به نتيجه سريع نرسد، نااميد ميشوند. با همه اينها، باز هم معين جزو سه نفر اول است.»
بهزاد نبوي، نهايت وضعيت كنوني را چنين پيشبيني ميكند: «اگر شايعه رد صلاحيتها درست باشد طبيعي است كه احتمال رقابت بين نامزدهاي مستقل ولي پر نفوذ و تنها نامزد اصولگرايان به وجود ميآيد. در اين صورت، پيشبيني ما مبني بر اين كه چنددستگي در جريان راست بالاخره جمع خواهد شد، به واقعيت ميپيوندد، و با حذف رقبا و كاهش مشاركت، احتمال برد نامزد محافظهكار به وجود ميآيد. »
«اگر رد صلاحيتها واقعيت نداشته باشد، به نظر ميرسد يا محافظهكاران با دو نامزد ميآيند كه در اين صورت، حتماً شكست ميخورند و معين و يك نامزد ديگر كه قطعاً مورد تأييد آنها نيست، به دور دوم ميروند.»
«البته فرض ديگري هم هست كه برخي مراكز قدرت به اصولگرايان سنتي فشار بياورند كه به نفع اقتدارگرايان عقب نشيني كنند كه در اين صورت، بعضي گرايشهاي راست سنتي به سوي نامزدهاي ديگري تمايل پيدا ميكنند به طوري كه اين حالت شكست نامزد اقتدارگرايان را به دنبال خواهد داشت.»
«همان طور كه گفتيم، مراكز قدرت ميخواهند اگر كسي غير از اقتدارگرايان هم انتخاب شود با رأي بسيار ضعيفي باشد كه بتوانند بر او تسلط بيابند و رأي كم او را بهانه كنند.»
به گفته نبوي، «شايد مناسبترين گزينه براي مراكز قدرت واقعيت يافتن شايعه ردصلاحيت برخي از نامزدهاي خودشان است چرا كه در اين صورت نامزد مورد وفاق همه جناح راست كه متمايل به سنتيهاست به صحنه ميآيد و اقتدارگرايان با وعده گرفتن پست و مقام در دولت آينده به نوعي راضي ميشوند، در اين صورت هم نامزد جناح سنتي بايد نقش يك تداركاتچي را ايفا كند.»
عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، در مورد رد صلاحيت كانديداي اين سازمان يعني دكتر معين به ايسنا گفت: «اميدواريم اين شايعات درست نباشد والا راهي جز خروج از صحنه انتخابات نخواهيم داشت و از سويي اعلام ميكنيم كه اين ردصلاحيت را فقط از چشم شوراي نگهبان نميبينيم.»
به نظر وي، «هيچ دليل قانوني براي رد معين وجود ندارد. هيچ كس نميتواند منكر رجل سياسي و مذهبي بودن او باشد و هيچ پروندهاي هم نتوانستهاند براي او درست كنند. پس اگر معين ردصلاحيت شود، تنها و تنها به خاطر ديدگاههايش خواهد بود كه همگي در چارچوب قانون اساسي است.»
وي تأكيد كرد: «معين و حاميانش معتقدند كه قانون اساسي اشكال اساسي ندارد بلكه اشكال در ساختار واقعي قدرت است و ميگويند همه قدرتها بايد در جايگاه قانوني خود قرار گيرند و همه محدود و پاسخگوي به مردم باشند. هيچ قدرت فراقانوني نداريم و همه متناسب با مسؤوليت خود بايد پاسخگو باشند و هيچ كس از پاسخگويي معاف نيست.»
نبوي ردصلاحيت احتمالي معين را ناشي از تفكر قرون وسطايي ميداند كه به عقيده وي در بخشي از نهادهاي قدرت نفوذ كرده و اقدام آنها علاوه بر اين كه به ضرر كشور و نظام است و چهره نظام جمهوري اسلامي را مخدوش ميكند، تلاش براي اين كه نشان داده شود ايرادها در ساختار حقيقي قدرت و نه در ساختار حقوقي است، را با شكست مواجه خواهد كرد.
وي در پايان اعلام كرد: «ما در كنگره هشتم سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي بنابراين گذاشتيم كه در صورت تحولات نامطلوب، كنگره فوقالعاده تشكيل خواهيم دهيم كه در آنجا تصميم ميگيريم و نتيجه را به اطلاع مردم ميرسانيم. البته فكر ميكنم، كمترين آن عدم شركت در انتخابات خواهد بود.»