Click for Amazing Phone Card








شنبه 21 خرداد 1384

"با تائيد صلاحيتش مي خواستند صداقتش را امتحان کنند" به کسي گفته مي شود که ...، ف.م.سخن

ماخوذ از امثال و حکم (دوره جديد با تجديد نظر کلي و اضافات) چاپ 1683 شمسي، 2304 ميلادي

- با تائيد صلاحيتش مي خواستند صداقتش را امتحان کنند: به کسي گويند که لاف فراوان زند و پاي عمل که رسد جا زند. فرد مذبذبي که سعي وافر مي ورزد با عملي خود را مخالف نشان دهد ولي به فاصله اي اندک به همان کار تن دهد.

لفظ کامل اين ضرب المثل در سال 1384 شمسي چنين بوده است: "با تاييد صلاحيتش مي خواستند صداقتش در مورد عدم پذيرش حکم حکومتي را ارزيابي کنند" که يحتمل جمله ايست قصار از يک کاريکاتوريست مشهور آن دوران به نام کوثر يا نيکان (بر سر نام اصلي او ميان علما اختلاف است).

گويند حاکمي ظالم بر ايران زمين حکم مي رانده و زير دستاني داشته که سر ترين آن ها را "تدارکاتچي" مي ناميده اند. حکم حاکم ظالم لازم الاجرا بوده و رعيت او که قريب به يکصد و چهل کرور نفوس بودند، توان سر باز زدن از احکام او را نداشتند چه او زير دستاني داشته بغايت درنده که روي عسس و شحنه ي قرون ماضي را از شدت بهيميت و سبعيت سفيد کرده بودند. احکام لازم الاجراي حاکم ظالم را "حکم حکومتي" مي ناميده اند و از عمله ي حکومت کسي را جرئت سر باز زدن از آن نبوده است.

تا سالي، از براي کسب مقام تدارکاتچي، هزار و اندي نام نوشتند که در ميان آنان کسي بود سليم النفس و مکتب ديده و طبيب و کم اراده که چشم به دهان اين و آن داشت و رئيس خود را معاون اول خود کرده بود و هر چه او مي گفت تن مي داد و اراده ي مخالفت و تحميل نظر خود نداشت و نام اين شيوه ي نکوهيده را براي فريب خود و مردمان، کار جمعي و گروهي و حزبي و تشکيلاتي نهاده بود.

آن کس براي جلب نظر رعيت، و افزودن آراي خود، شعار داد که اگر بر سر کار آيم تن به حکم حکومتي نخواهم داد. رعيت که با شگفتي به دهان او خيره شده بودند با نشاط بسيار گفتند: عجب! و بالاي لب شان اندکي لرزيد و گوشه ي لب شان اندکي بالا رفت و شکم شان اندکي تکان خورد.

حاکم ِ ظالم، شورايي داشت منتخب خود که نوکر درگاه بود و سگ آستان بود و وظيفه داشت از ميان آن هزار مردم، تعدادي برگزيند تا رعيت از ميان آنان يک تن را تدارکاتچي حاکم گردانند. آن شورا از ميان هزار و اندي جمعيت، شش تن را برگزيد و آن کس را که چنان شعاري داده بود بر نگزيد.

آه از نهاد آن کس و يارانش برخاست و شروع به داد و قال کردند که چنين و چنان خواهيم کرد. حاکم ظالم که بسيار با فراست بود به شوراي منتخبش اشارتي کرد که فلان را نيز رخصت حضور در انتخابات دهيد. نام اين اشارت البته حکم حکومتي بود و فرزانگان ِ قوم جملگي بر اين نظر اتفاق داشتند که اين اشارت حکم حکومتي است و خود آن کس نيز نيک آگه بود که اين اشارت حکم حکومتي است و مدتي فرصت خواست تا با رئيسش که اکنون معاون اش بود مشاورت کند که کرد چنين، و رئيس ِ معاون شده، بدو گفت که "کي به کي است؟ تو تدارکاتچي شو، ما بعد حال حاکم را خواهيم گرفت". او پرسيد "پس در اين بين تکليف صداقت ما چه مي شود؟" و رئيس ِ معاون شده، نگاهي تيز بر او افکند و لبخندي موذيانه بر لب آورد و هيچ نگفت.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

و او نامه اي نوشت پر سوز و گداز و دلايل بر شمرد و توجيه به عمل آورد و اعلام نمود اشارت حاکم را پذيرفته و تن به آن داده است، ولي بر زبان نراند که آن اشارت، حکم حکومتي بوده است چه شرم مانع از به کار بردن آن لفظ مي گشت و او از بدو طفوليت هماره شرمنده بود. و بر اين تصميم – که تصميم او نبود – جشن ها بر پا شد و شعار ها داده شد و "دوباره مي سازمت وطن ها" خوانده شد و حلقه ها به دور ميدان آزادي بسته شد و آن چه در اين ميانه مُرد همانا صداقت بود؛ و خدا فريبکاران را دوست ندارد.

از آن زمان به بعد، همان رعيت، که بالاي لب شان از شنيدن کلمه ي "انتخابات" - که در واقع "انتصابات" بود - مي لرزيد و گوشه ي لب شان بالا مي رفت و شکم شان اندک تکاني مي خورد، به کساني که به فاصله ي کوتاهي حرف و شعارشان را فراموش مي کردند و تن به آن چه مثلا با آن ضد بودند مي دادند به مزاح مي گفتند "با تائيد صلاحيتش مي خواستند صداقتش را امتحان کنند".

[وب لاگ ف.م.سخن]

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/24222

فهرست زير سايت هايي هستند که به '"با تائيد صلاحيتش مي خواستند صداقتش را امتحان کنند" به کسي گفته مي شود که ...، ف.م.سخن' لينک داده اند.
خبرنامه گويا از هيچ نامزد انتخاباتي حمايت نمي کند. همه نامزدان مي توانند در اين صفحه تبليغ کنند. براي درج آگهي با اي ميل advertisement @ gooya.com تماس بگيريد.

Copyright: gooya.com 2005