در روزهاي پيش از انتخابات نداي تحريم فقط از سوي بسياري از روشنفکران و فعالين سياسي مطرح شنيده نمي شد بلکه بسياري از توده مردم نيز با اين سياست همدلي نشان مي دادند. در مقابل جمعي از فعالين خبري و بخشي از اپوزيسيون داخلي و خارجي تمام هم خود را در جلوگيري از تحريم بکار بستند. انگيزه اهل تحريم بسيار صريح و روشن بود.
" نظام ظرفيت اصلاح پذيري از درون را ندارد"
اما مخالفان تحريم انگيزه هاي مختلفي داشتند. گروه هاي داخل نظام اعم از محافظه کار و طيف دوم خردادي به عنوان اجزاي کليت نظام آن را موجب تضعيف نظام مي انگاشتند. ژورناليست هاي حرفه اي وابسته به نظام در داخل و خارج به موضوع تحريم شکني به شکل يک پروژه کاري مي نگريستند که بايد تا روز انتخابات به کارفرمايان تحويل داده مي شد. بخش گسسته اپوزيسيون داخلي و خارچي شامل حزب توده و نهضت آزادي با ترس از تحليل هاي سابقا نادرست درباره انتخابات سال 76 اينبار ترجيح دادند با اعتماد به جبهه مشارکت زمام خود را به دست آنها بسپارند. به هر حال تقريبا هر دو طرف اهل تحريم و ضد تحريم تمامي تلاش خود را در راستاي موفقيت بکار بردند اگرچه امکانات مخالفان تحريم قابل مقايسه با موافقان آن نبود. هم اکنون با پايان انتخابات و اعلام آمار رسمي مشارکت به نظر مي رسد اين امکان وجود دارد تا درجه موفقيت يا عدم موفقيت استراتژي تحريم مورد ارزيابي قرار گيرد.
مدل آماري راي دهندگان مبتني بر تحليل آمار انتخابات گذشته
همگان بنا بر تعداد آراي محافظه کاران در انتخاباتهاي قبلي مي دانستند که نظام ايران داراي پشتيبانان ثابتي با راي حدود سي درصد است که همواره به حفظ آن مطمئن است. بنابراين از همان ابتدا نقطه آرماني تحريم کنندگان بر کاهش مشارکت تا اين حداقل سي درصدي مبتني گرديد. اين البته رقمي بود که خود اهل تحريم نيز آن را باور نداشتند بلکه از تاکيد بر آن فقط به عنوان راهبردي در تقويت روحيه هوادران استفاده مي گرديد. در واقع مشارکت پنجاه درصدي در دوره دوم رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني به عنوان کم مشارکت ترين انتخابات و همچنين انتخابات مجلس هفتم که هر دو انتخاباتي بي انگيزه و خنثي محسوب مي شدند نشان ميداد که آماري حدود بيست درصد از مردم ايران که در واقع پشتوانه نظام نيز محسوب نمي شوند، نه همچون هواداران محافظه کاران به دلايل سياسي و عقيدتي، بلکه به دلايل شغلي و قومي و شحصي در انتخابات هاي ايران شرکت مي کنند. در واقع انتظار راي ندادن اين گروه که عملا بنا بر مصلحت بيني شخصي حاضر به پرداخت هزينه راي ندادن نيستند انتظار درستي نخواهد بود. در حقيقت جناح تحريم حساب خود را روي پنجاه درصد باقي مانده باز کرده بود. از طرفي آمار حدود هشتاد درصدي مشارکت در انتخابات رياست جمهوري خاتمي با همه انگيزه هاي جذابش نشان مي داد که حدود بيست درصد از ايرانيان با هيچ انگيزه و به هيچ بهايي حاضر نيستند در انتخابات جمهوري اسلامي مشارکت نمايند. بنابراين جماعت مرددي که مي شد بر روي تحريم توسط آن کار کرد حدود سي درصد را تشکيل مي داد. خلاصه اين تحليل در جدول زير داده شده است.
درصد شرح
30 مشارکت حتمي - معتقدان به نظام
20 مشارکت حتمي – به دلايل شخصي و شغلي
20 عدم مشارکت قطعي- عدم اعتقاد به اصلاح پذيري نطام
30 ترديد در عدم مشارکت - اعتقاد به اصلاح پذيري نظام
نتايج کنوني انتخابات
بنا بر آمار وزارت کشور از جمع واجدان حق راي حدود 60 درصد در انتخابات شرکت نموده اند. با مقايسه آمار چهل درصدي تحريم کنندگان و جدول فوق مشخص مي شود که اهل تحريم غير از 20 درصد تحريم کنندگان ثابت توانسته اند 20 درصد از 30 درصد واجدان شرايط مردد را متقاعد نمايند تا در انتخابات مشارکت ننمايد. اين موضوع لازم است در ظرف زماني خود بررسي شود. لازم است توجه نماييم که حکومت ايران خود اين انتخابات را آزموني براي مشروعيت نظام خوانده و عدم مشارکت در آن را مساوي براندازي دانسته است. بنابراين تمامي پتانسيل هاي خود را در جهت افزايش مشارکت استفاده نمود: جدا از روشهاي سنتي، با ايجاد يک شبه اپوزيسيون در داخل و خارج که خواستار مشارکت در انتخابات بود، بکارگيري اغلب روزنامه نگاران و روزنامه ها و سايت هاي اينترنتي مطرح، ايجاد زمينه يک رقابت ظاهرا جدي با امکان موقتي گذر از خطوط قرمز. بکارگيري انواع امکانات تبليغي از اينترنت گرفته تا ماهواره و فيلم هاي پر سر و صداي تبليغي، صرف کردن اعتبار ذخيره شده نهضت آزادي، استفاده از پتانسيل بخش تندروي جبهه مشارکت و به ميان کشيدن جنگ نظامي گري و آزادي خواهي، حضور هاشمي رفسنجاني با دو کارکرد ابزار جذب طبقه نومرفه اقتصادي و همچنين ايجاد انگيزه براي راي دهندگان قشرآسيب پذيرمخالف وي براي حضور در انتخابات. اينها فقط بخشي از تمام تلاشي بود که کليت نظام براي بالا بردن مشارکت مردمي انجام داد. بنابراين با توجه به امکانات ناچيز تبليغي تحريم کنندگان نگاهي به شرايط انتخابات جاري نشان دهنده اين است که اين ميزان موفقيت تحريم 40 درصدي بسيار چشمگيربوده است.