Click for Amazing Phone Card








چهارشنبه 1 تیر 1384

بالاخره نظامیان حاکم هستند یا خیر؟ کوروش گلنام

یکشنبه 29 خرداد 1384 ـ 19 ژوئن 2005

این نوشته، همآنگونه که از تاریخش پیداست، روز یکشنبه در پاسخ به نوشته ای از آقای ابراهیم نبوی آمده در سایت گویا (در باره من)، تهیه شده است البته نام آقای نبوی را از تیتر نوشته ام برداشتم که مبادا مشهور شوم! من با ایجاد تنش هیچ توافقی ندارم. اما ایشان که از یک جمله من در نوشته ای بنام" چرا مردم را از نظامیان می ترسانید" (آمده در سایت گویا) که در آن من بی آنکه از ایشان نام ببرم، رفتن یک پناهنده سیاسی به سفارت حکومتی که از آن گریخته است و رآی دادن به آن حکومت را با عرض معذرت "به لجن کشیدن پناهندگی سیاسی" خوانده بودم، بسیار بر آشفته شده اند و با کمال شگفتی به هر کاری برای آسیب رساندن به من دست زده اند. من تنها همین پاسخ را به ایشان می نویسم. هیچ دشمنی هم با ایشان ندارم و با وجود اختلاف شدیدی که بر سر شرکت یا عدم شرکت درانتخابات نمایشی با ایشان دارم، برایشان آرزوی پیشرفت می کنم. خوانندگان خود در هر مورد داوری خواهند کرد.
البته گفته شود که بهتر بود که من نیز تا آن اندازه عصبی نمی شدم و جمله ام را با ترکیبی دیگر بکار می بردم تا چنین سبب ناراحتی ایشان نشود. اکنون آن نوشته با کم و زیاد کردن هایی:


آقای نبوی گرامی،
در نوشته ای هر چه که دل تنگتان خواسته بود گفته بودید و داغ شکست شرکت در انتخابات قلابی و رآی دادن در سفارت فخیمه "جمهوری" اسلامی را یکی هم بر سر من خالی کرده بودید! من پشیمان نیستم که روزی که شما در ایران در تنگنا بودید از حق انسانی پایمال شده شما دفاع کردم، با وجود آنکه آن روزها هنوز از"خودی" ها بودید، و زمانی نیز که از ایران خارج شدید، در برابر کسانی که به شما تهمت ناروا می زدند، در اندازه نیروی خود از شما پشتیبانی نمودم. منتی نیز بر شما نیست چون این را وظیفه خود و هر کسی می دانم که مدافع آزادی و حقوق انسانی است. در تمام این سال ها از همه زندانیان سیاسی، با هر دید و منشی که داشته اند؛ بازهم در اندازه توان و نیروی خود، دفاع کرده ام و تا زمانی که زندانی سیاسی داشته باشیم نیز ادامه خواهم داد. نوشته هایم در این موردها، شاهدی بر این ادعاست.
آقای نبوی، برای کوبیدن دیگران و درست جلوه دادن خود تا چه اندازه می توان بی انصافی کرد؟ تلاش کرده بودید در نوشته های گذشته من جمله هایی را پیدا کنید تا دیدگاه خودتان را ثابت کنید.آیا این شیوه کار پسندیده است که مثلن شما یک جمله انتقادی مرا از خانم عبادی نقل کنید(آنهم سرو ته بریده که خواننده متوجه نخواهد شد در چه رابطه ای آمده است) اما دفاع من از ایشان را در برابر آن هیاهو هایی که تند روانی بپا کرده بودند و از همآن نخستین روز او را محکوم نموده و جایزه صلح به او را سازش با جمهوری اسلامی می دانستند، نبینید؟
آقای نبوی، هدف من در این نوشته کوتاه، دفاع از خود نیست چون نیازی به آن ندارم آنهم در برابر شما. دیدگاه هایم روشن و آشکار است. نه وابسته گروه و سازمانی هستم و از کسی پیروی می کنم، نه اهل دادو ستدها و بده بستان های آلوده سیاسی هستم و نه پناهنده سیاسی هستم که به سفارت "جمهوری" اسلامی رفته و به بهانه شرکت در انتخابات، به همآن حکومتی رآی بدهم که از آن گریخته ام و به همین دلیل پناهندگی سیاسی گرفته ام! اما توجه شما را به نکته های زیر جلب می کنم:
1ـ من آدم معمولی هستم که درست یا نادرست، با نام حقیقی خودم می نویسم(اگر می خواهید کپی مدارک شناسایی را برایتان بفرستم). دیدگاه هایم را، خوب یا بد، با دیگران در میان می گذارم و خواستار آزادی برای مردم و میهنم هستم. از روز نخست نیز بر این دید بوده ام که اگر همه با نام حقیقی خود بنویسند وآشکارا دیدگاهایشان را بیان کنند، کار فشار و تهدید و پی گیری و حتا سربه نیست کردن کوشندگان راه آزادی، برکارگزاران حکومت وحشت وترور، سخت تر می شود. نه خشونت خواه هستم و نه راه خشونت را راه گشای گرفتاری ها می دانم. اما از سویی دیگر افشای خشونت گران و زورگویان را کمترین کاری می دانم که ما خارج نشینان که دستی باز تر داریم، می توانیم انجام دهیم.
2 ـ من آزادی و دموکراسی برای مردم ایران را تا زمانی که این سیستم حکومتی در ایران پا بر جاست، غیر ممکن دانسته و این دیدگاه را شفاف و روشن نیز بیان می کنم. نه خودم را گول می زنم و نه مردم را. زمانی که 8 سال تجربه شد که اصلاح در این نظام خود سر ناممکن است، به عنوان یک ایرانی که دلسوز مردم و میهنم هستم، بی جهت و به بهانه های گوناگون آنها را تشویق به کاری که نتیجه ندارد، نکرده ونمی کنم.
3 ـ من به هیچ وجه دور از اشتباه و خطا نبوده و نیستم، بارها در زندگی اشتباه کرده اما تلاش کرده ام اگر می توانم، آنها را تکرار نکنم. اینکه نتیجه داشته است یا خیر ارزیابیش با دیگران است اما باور داشته ام که همه ما زاییده آن جامعه هستیم و جون آن جامعه آلوده هزاران درد و گرفتاری و کمبود است، که شما نیز کم ازآنها بی خبر نیستید، هیچ یک از ما بی اشکال و بدور از آنها نیستیم. تفاوتی نمی کند کی باشیم وچه حرفه ای داشته باشیم(البته همه جا استثناهایی هستند. برای نمونه رنده یاد مصدق و یا کسروی و.. که پاک دامنی و درستکاریشان در جامعه ای چون ایران شگفت آور است). هر یک به فراخور حال خود گرفتاریم . باور دارم و این باور را بارها بیان کرده ام که اگر خود ما این همه ایراد نداشتیم، سیستمی بنام "جمهوری" اسلامی بر ما حکومت نمی کرد! در نظر بگیرید که ما کمترین انتقاد را بر نمی تابیم و فورن به دشمنی و کینه ورزی دست می زنیم!
4 ـ کشف تازه ای نکرده اید که بگویید من در سوئد و دور از آب و خاکم زندگی کرده و از میدان بدورم. این را من بارها خود به سادگی وآشکارا گفته ام و باز هم خواهم گفت اما این چه ربطی به حکومت نظامیان در ایران دارد؟ آیا تنها شما در خارج از کشور حق دارید بگویید و بنویسید؟ و یاهمه باید چون شما باشند و چون شما فکر کنند تا مورد قبول جنابعالی قرار بگیرند؟ پس چه ایرادی به "ج" اسلامی دارید؟ آیا ابراز دردی که مردم خود هر روزه آنرا بیان کرده و فریادشان از آن به آسمان بلند است گناه است؟ نوشته تازه آقای نیما راشدان(1) را ،که از دید من شما را نیز در بر می گیردو پاسخی است به نوشته عصبی شما پس از انتخابات نمایشی، بخوانید. دست کم نیما راشدان را بسیار بیشتر از کسان دیگری چون من که دهها کمبود و اشکال دارند وسالها در بیرون از خاک خودبوده اند، قبول دارید چون هم تازه به این دیار آمده اند و هم اتفاقن از مدافعان اصلاح طلبان نیز بوده اند. شما درست می گویید. شکی نیست که در بیرون از کشور دست و زبان من بسیار بازتر از کسانی است که در سایه آن حکومت وحشت زندگی می کنند. اما چون درون ایران نیستیم، می فرمایید در اینجا هم سکوت کنیم و ماهیت آدمخواران را افشا نکنیم؟ آیا ایرادی دارد که من از نارسایی ها و کمبود های ما ایرانیان در بیرون مرز و دور بودن از میدان حقیقی مبارزه که گاه به برسی ها و تند روی های نادرست منجر می شود، سخن بگویم ؟ من که همیشه گفته ام"ما" و انتقاد را بر خود نیز وارد دانسته ام!
4 ـ تنها شما زندان نرفته و سختی نکشیده اید. کسانی هستند که بارها بیش از شما رنج کشیده و سال های بسیار سختی را در زندان"جمهوری" اسلامی سپری کرده اند اما آنرا سپر بلای خود نکرده و خود را همیشه حق به جانب نمی دانند.
5 ـ من مخالف این نظام سرکوبگر در تمامیتش هستم و آنرا پنهان نکرده و فاش می گویم. آیا "ج" اسلامی در ترور و بمب گذاری و ترور پروری در هر جا که امکان یافته است، دست داشته است یا خیر؟ مسئولان حکومت کنونی عراق چند بار دست داشتن "ج" اسلامی را در رخدادهای عراق اعلام کرده اند و گفته اند اسناد بسیاری در این باره در دست دارند؟ آیا تعدادی ازجاسوسان و مأموران امنیتی حکومت اسلامی که زیر پوشش نام های گوناگون و حتا خبرنگار به عراق رفته اند، تا کنون دستگیر شده اند یا خیر؟ آن خبرنگاران رادیو و تلویزیون را بیاد دارید که در خاک عراق دستگیرو متهم شدند که مأموران امنیتی رژیم هستند و برای خرابکاری به عراق رفته اند؟ همآن ها که پس از آزادی، علی خامنه ای به استقبالشان شتافته و در آغوششان کشید! من بارها نوشته و امروز هم می نویسم که رژیم جمهوری اسلامی تروریست و تروریست پرور است و در رویدادهای عراق دست داشته است. اما هرگز نگفته ام که تنها رژیم اسلامی ایران در این رویدادها دست دارد. حکومت هایی چون ایران و سوریه، از وضع پیچیده پیش آمده در عراق سوء استفاده کرده و برای امتیاز گیری ازآمریکا تلاش کرده اند به تنش ها و آتش افروزی ها دامن بزنند که حکومت کنونی ایران نقشی ویژه داشته است. آیا غیر از این است؟ کشتار دگر اندیشان، مخالفان و حتا کسانی از خودی ها که اطلاعات زیادی از قتل و کشتارها داشته و یا خود مستقیم در آن شرکت داشته و در مرحله ای خطر آفرین شده اند، در درون و برون مرز، که دیگر بر کسی پوشیده نیست!
5 ـ آقای معین، که شما رفتید و باو رأی دادید که نظامیان حاکم نشوند و فکر کردید که درسترین کار را هم انجام می دهید و هیج کس دیگری هم در دنیا نمی تواند چون شما فداکاری کند که پناهنده سیاسی باشد اما به سفارت همآن کشوری که از آنجاگریخته است رفته و در آنجا رأی بدهد، خودش پس از کلاه گشادی که در انتخابات قلابی بر سرش رفت، از دخالت سازمان یافته نظامیان سخن می گوید:
" من هشدار می‌دهم كه اين دخالت سازمان يافته نظامی و نظارتی تبعاتی دارد فراتر از تضييع حق كسانی كه به من و امثال من رأی داده اند."
او به مردم در برابر خطر فاشیسم هشدار می دهد:
"خطر فاشيسم و از ميان رفتن نقش مردم و خطر حذف جمهوريت را با هر نام و سازمان ديگر جدی بگيريم." از بیانیه آقای معین پس از انتخایات فرمایشی.
و آقای کروبی نیز ، همآنگونه که حتمن خود خوانده اید، امروز بر همین دخالت سپاه و نظامیان صحه گذاشته است:
"عده‌اي از بچه‌هاي سپاه و غير سپاه در شوراي نگهبان نفوذ دارند و آنجا را مي‌گردانند." ویا:
"از چند روز پيش از انتخابات احساس كردم كه نيروهاي بسيج و سپاه يك سري تحركات دارد. " از گفتگوی امروز او با خبرنگاران.
او حتا می گوید نام آنها را افشا خواهد کرد. دیگران نیز از جمله آقای محتشمی پورنیز امروز بر همین نکته انگشت نهاده و از آن سخت انتقاد کرده و گفته است که:" بسیجیان در تمام کشور بر سر صندوق ها حاضر بودند."
این سخنان که دیگر از آن من خارج نشین نیست و در همین چند روزه پس از انتخابات، آنهم از زبان آقایانی که دو تن از آنها نیز خود کاندیدای ریاست جمهوری بوده اند، بیان شده است!

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

اما یادآوری این نکته ها شاید برای خوانندگان کم فایده نباشد:
ـ آقای نبوی تنها کسی هستند که در خارج از ایران حق گفتن و نوشتن دارد.
ـ هر کاری که بکند حتا رفتن به سفارت "ج" اسلامی و رأی دادن و در همآن حال پناهنده بودن، صد در صد درست است و کسی هم حق ندارد حتا تعجب کند چه رسد به اینکه اعتراض کند!
ـ هیچ کس دیگری به اندازه آقای نبوی درک و فهم و شعور ندارد.
ـ همه بدند، نبوی خوب است!
ایشان چنان به خودش مغرور شده است که در پایان تهمت نامه اشان گفته اند به من پاسخی نمی دهند که سبب مشهور شدن من نشوند! می بینید که ما در چه روزگاری زندگی می کنیم؟
آقای نبوی گرامی اگر این افتضاح رفتن به سفارت "ج" اسلامی را به بار نمی آوردید، نام بردن از شما حتمن مرا خیلی مشهور می کرد اما من بد شانسی آوردم! به همین دلیل نام شما را که در آغاز در تیتر نوشته بودم، بر داشتم.
آقای ابراهیم نبوی گرامی، بالاخره نظامیان حاکم هستند یا خیر؟


زیر نویس:

- صبح به خير آقاي هخا - صبح به خير آقاي معين، نيما راشدان

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/25014

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'بالاخره نظامیان حاکم هستند یا خیر؟ کوروش گلنام' لينک داده اند.
خبرنامه گويا از هيچ نامزد انتخاباتي حمايت نمي کند. همه نامزدان مي توانند در اين صفحه تبليغ کنند. براي درج آگهي با اي ميل advertisement @ gooya.com تماس بگيريد.

Copyright: gooya.com 2005