هموطنان عزیزم
1 – نخست ، با تفصیل تمام ، « فکر جمعی جبار » و خاصه های ﺁن را شرح و، به تکرار، خاطر نشان کردم که بد را به تنهائی نمی توان پدید ﺁورد . هر بدی با بدتر و بدترینی ، همراه است . کار رهبران فکری و سیاسی و دینی و هنری و ادبی اینست که نگذارند مردم در جهنم بد و بدتر فرو افتند تا، در این جهنم ، به ﺁنها روش گریز از بدتر با پناه بردن به بد را بیاموزند . اینان باید بدانند که در جهنم، انتخاب میسر نیست و گذاری جز از بد به بدتر و از بدتر به بدترین وجود ندارد . به ﺁنها که شما مردم را دعوت می کردند از بیم بدتر و بدترین ، به ﺁقای معین رأی دهید، به تکرار، یادﺁور شدم که ﺁقای معین رأی نمی ﺁورد اما با دعوت مردم به دادن رأی ، برای تقلب بزرگ ، پوشش بوجود می ﺁید .
2 – « پروژه بزرگ » به اجرا در ﺁمد و یک تروریست گمنام ، نفر دوم شد . باردیگر، از شما دعوت کردند از بیم بدترین ، به بدتر رأی دهید . از ﺁنها پرسیدم : ﺁزموده را چرا باز می ﺁزمائید ؟ اگر با همان تقلب ، احمدی نژاد را به مقام ریاست جمهوری رساندند ، چه خواهید کرد ؟ چرا نمی دانید با دعوت مردم به رأی دادن به « بدتر » از بیم « بدترین » ، بدترین را به مقام ریاست جمهوری می رسانید و این « انتخابات » مفتضح را ﺁرایش و برای تصرف دولت توسط مافیاهای نظامی – مالی ، مشروعیت نیز دست و پا می کنید ؟
3 - « پروژه بزرگ » انتشار داده شد تا همه بدانند ، این نه مشارکت در دادن رأی که تحریم ﺁنست که می تواند پرده تقلب بزرگ را بردرد . زیرا مشارکت بیشتر ، پوشش تقلب بزرگ می شود . این واقعیت قابل دیدن بود که سرنوشت « انتخابات » را نه رأی دادن که تقلب تعیین می کند : مافیاهای جدید مصمم بودند مأمور خود را به مقام ریاست جمهوری رسانند و دولت را تصرف کنند . پس موقع ، نه موقع بحث از بجا بودن مشارکت و نابجا بودن تحریم بود . راه حل نه وارد شدن به جهنم بد و بدتر و از ترس بدتر ، سراغ از بد گرفتن ، که در موقع مقابله با مافیاهای نظامی – مالی اتخاذ کردن و تشکیل وسیع ترین جبهه مقاومت بود .
4 - پنج شنبه، 2 تیر ، شب هنگام ، از ایران ، اطلاع دادند که، به دستور خامنه ای ، از صندوق باید نام احمدی نژاد بعنوان رئیس جمهوری درﺁید . جمعه 3 تیر ، اطلاعیه ای انتشار داده شد که به دستور ﺁلت فعل مافیاهای نظامی – مالی ، قرار است نام احمدی نژاد از صندوق درﺁید . حتی معلوم بود که تقلب به ترتیبی انجام می شود که احمدی نژاد با بیشتر از 60 درصد « رئیس جمهوری » بگردد .
مردم ایران !
ﺁنها که شما را دعوت به دادن رأی کردند و بر واقعیتها چشم بستند ، از دو گروه هستند : ﺁنها که از روی باور عمل کردند و ﺁنها که بدون باور و در مقام بازیگر بازی قدرت عمل کردند . روی سخن با گروه اول و با مردمی است که خواستار مردم سالاری هستند و در « انتخابات » شرکت کرده اند :
* بر فراخوان دهندگان باورمند به مردم سالاری است که بدانند الف – حق داشته اند نظری را که ابراز کرده اند پیدا و ابراز کنند . و ب - اما ، بابت ﺁن، مسئولیت سنگین نیز بر عهده دارند . زیرا بدون ابتکار ﺁنها، رژیم نمی توانست تقلب بزرگ را استقبال بزرگ مردم از انتخابات جلوه دهد . بنا بر این، غفلتشان از واقعیتها، که مهمترینشان وجود نظام در تصرف مافیاهای نظامی – مالی و توجه های جلب این و ﺁن شخص کردن بعنوان بد و بدتر بود، می باید کمتر و شرکتشان در جریان ﺁزاد اندیشه ها بیشتر و کوششان در مبارزه با استبداد مافیاهای نظامی – مالی که اینک به انزوا درﺁمده است، بیشتر از همه شود .
* و شماری از مردم که نخست از بیم بدتر و بدترین و سپس از ترس بدترین ، رأی داده اند، اینک که می بینند بمحض رأی دادن به بد، به بدترین رأی داده اند، نباید خود را قانع کنند که از نظر « نخبه » هائی پیروی کرده اند که ﺁنها را به دادن رأی فراخوانده اند . زیرا حق حاکمیت ، حقی است که هر ایرانی از ﺁن برخوردار است و رأی دادن وسیله بکار بردن این حق است . پس هرکس می باید از خود بپرسد : ﺁیا از این حق برخوردار است ؟ اگر پاسخ منفی بود، رأی دادن او را صاحب حق نمی کند . و رأی دادن از ترس بدتر و بدترین ، او را از حق خود محروم و تحت سلطه دزدان حق حاکمیت او نیز قرار می دهد . بدین قرار، هرکس مسئول است و می باید نفس خویش را مکلف بداند و برای بازیافتن حق حاکمیت و بیرون رفتن از جنهم بد و بدتر بر خیزد . همانطور که رأی دهندگان از روی ترس می بینند، در یک انتخابات، از بد به بدتر و از بدتر به بدترین گذار کرده و اینک گرفتار بدترین شده اند . مسئول توجه نکردن به این واقعیت که ، در مدار بسته بد و بدتر و بدترین ، عبور از بد به بدتر و از بدتر به بدترین است، خود ﺁنها هستند . برﺁنها است که در مقام جبران ، به جبهه مقاومت در برابر استبداد و قیام برای خلع ید از استبدادیان ، بپیوندند و در استقامت و کوشش بر همگان سبقت بجویند .
ایرانیان !
همواره به یاد داشته باشید که حاصل 8 سال حکومت « اصلاح طلبان » ، ریاست جمهوری ﺁقای احمدی نژاد و تصرف دولت توسط مافیاهای نظامی – مالی شد . هم انتخابات مفتضح و هم تصرف دولت توسط این مافیاها برهان قاطع است بر این واقعیت که اصلاح رژیم از درون، « فکرجمعی جباری» بوده است خالی از واقعیت و پر از مجاز و دروغ . بنا بر این، راه حل بیرون ﺁمدن از سلطه این رژیم است . برﺁنها که تصمیم نگرفته اند ، فرض است که ﺁزادی را انتخاب کنند و عزم خود را بر خلع ید از استبدادیان، جزم کنند . امروز ، هرگونه ابهامی زدوده شده است و دیگر کسی نیست که نداند مافیاهای نظامی – مالی دولت را تصرف کرده اند . مبارزه با این مافیاها، که در سطح ملی و در سطح جهان به انزوا درﺁمده اند، از حمایت کامل وجدان جهانی برخوردار است . برای دولتهای بیگانه نیز ﺁسان نیست که با چنین رژیم متجاوز به حقوق اساسی یک ملت، معامله ، حتی معامله پنهانی کنند . به سخن دیگر، فرصت موجود بسی بزرگ تر گشته است .
بسیاری از شما می پرسید : حالا چه باید کرد ؟ بطور مرتب کاری را که باید کرد پیشنهاد کرده ام . در روزها و هفته های ﺁینده ، بازهم ﺁن کار را موضوع بحث قرار می دهم . بر تمامی گرایشهای مردم سالار است که « چه باید کرد» های خود را ، در جریان ﺁزاد اندیشه ها به بحث ﺁزاد بگذارند . عجالتا ضرور می بینیم به شما مردم ایران خاطر نشان کنم :
1 – اگر هم هزاران مدیر مردم سالار و شجاع و مدبر ﺁماده خدمت به شما و وطن شما وجود داشته باشند، تا وقتی شما تصمیم خویش را نسبت به نظام سیاسی – اجتماعی شفاف و استوار نکنید، بدیل مردم سالار وجود خارجی پیدا نمی کند . 90 درصد کار برعهده شما است و کار شما گزینش نظام سیاسی – اجتماعی مطلوب است . در جریان این انتخابات قلابی از راه نپذیرفتن انتخاب در محدوده استبداد ،که انتخاب آزادی است ، حرکت امید بخشی را انجام دادید . این حرکت را می باید ادامه بدهید تا جائی که نظامی سیاسی – اجتماعی مطلوب شما ، بر همه ﺁنها که می باید بدیل مردم سالار را پدید ﺁورند و بر جهانیان معلوم بگردد .
2 – 10 درصد کار بر عهده کسانی است که می باید بدیل مردم سالار را تشکیل دهند . درسی که انتخابات رسوای ریاست جمهوری ﺁموخت، اینست : کسانی که می خواهند در این بدیل شرکت کنند، می باید هویتی مستقل از مثلث زورپرست و هرچه ممکن است شفاف داشته باشند . بدانند که خواه اکثریت بزرگی که با تحریم انتخابات قلابی ، ﺁزادی را انتخاب کرد و خواه بخشی از مردم که به امید جلوگیری از « انتخاب بدتر و بدترین » در ﺁن دادن رأی شرکت کرد، هویت شفاف را بر هویت مبهم و نااستوار بر مواضع متخذ، ترجیح می دهند .
میدان فراخی که طرح و اجرای « نقشه بزرگ » از سوئی و حرکت مردم کشور و موضعگیری شفاف زنان و مردان سیاسی ﺁزادی جوی و دانشجویان و دانشگاهیان از سوی دیگر ، پدید ﺁورده است، از ﺁن گرایشهای مردم سالار گشته است . برﺁنها است که ، با قدمهای استوار ، وارد این میدان شوند ، استوار بسوی هدف روند و با خلع ید از مافیاهای قدیم و جدید، دولت مردم سالاری را مستقر کنند .