بسمالحق
با نام آزادي، آگاهي و عدالت
همهبهسوي تغييرات ساختاري مسالمتآميز
8 تير ماه 84
به دهها ميليون ايراني كه با آگاهي
در انتخابات شركت نكردند
بايد تبريك گفت به ميليونها ايرانيِ آگاه كه با همة فشارها، بمباردمانهاي تبليغاتي، تهديد و تطميع، بازيهاي گوناگون، توطئههاي رنگارنگ، وعده و عيدهاي توخالي، فتواهاي شرعي و سوءاستفاده از شخصيتهاي مورد احترام مردم چون مصدق و طالقاني و شريعتي و بازرگان فريب نخوردند و در بازي انتخابات وارد نشدند و با عدم شركت در انتخاباتِ فرمايشي و مخدوش براي گامهاي بعدي بهسوي تغييرات زيربنايي و تدوين يك قانونِ اساسيِ نوين كه ديگر شيخ و شاه و قدرتمداران نتوانند حكومتِ استبدادي و مطلقه بر مردم تحميل كنند خود را آماده ميسازند.
مقالة جناب آقاي محمد قوچاني با عنوانِ «آيا ما شكست خورديم!» مرا بر آن داشت تا به يكي دو نكته از اين نوشته اشاره داشته باشم. مطالب آمده در سرمقالة شرق (يكشنبه، 5 تير ماه 84) نياز به پاسخگويي مفصل دارد كه ميگذارم براي روزهاي آينده كه از داغي انتخابات كاسته ميشود و حقايق بيشتري خود را آشكار ميسازد. اما در آن قسمت از مقاله كه به آن ميپردازم آوردهاند:
1. رقابتهاي انتخاباتي 27 خرداد و 3 تير 1384 ثابت كرد جمهوري اسلامي همچنان نظامي مشروع و مقبول است. ارزشهاي محوري و مشروعيتساز اين نظام سياسي و منشأ فيض اين حكومت يعني انقلاب اسلامي همچنان پابرجاست و در اين ميان اپوزيسيون و حتي بخشي از اپوزيسيون منفعل قانوني كه بر طبل تحريم انتخابات كوبيدند بيش از همه مغبون شدند.
2. حاكميت جمهوري اسلامي نيز در اين انتخابات دريافت كه نبايد از دموكراسي ترسيد. گشايش باب صلاحيتها بر روي همة نامزدهايي كه بهلحاظ منطقي امكانِ فعاليت در اين نظام سياسي را داشتند و بهرهمندي نسبي آنان از احزاب و رسانههاي حامي و حضور نسبتاً عادلانة رسانة ملي در عرصة انتخابات همگي نشان داد كه دموكراسي بهمثابة يك روش ميتواند خادم و خاضع در برابر ارزشهاي سنتگرايانه و اصولگرايانه باشد، فقط كافي است خوب بازي كنيم تا از دموكراسي عليه ليبراليسم استفاده كنيم.
از آقاي قوچاني ميخواهم، لحظهاي با وجدانِ خويش خلوت كنند و بهويژه آنچه را در بند 2 آوردهاند در ذهن خود مرور نمايند و با مراجعه به نوشتههاي گذشتهشان و آنچه مربوط به دستگيري و زندانيشدنشان شد به خويش باز گردند و بازيابي كنند كه آيا صاحب اين قلم و آن قلم يكي است و يا آن جوانك كمتجربه و احساساتي حالا تبديل به نويسندهاي شده كه ميداند در هر زمان و مكان بايد چگونه قلم زد تا «آزادي» را از دست ندهد و با «خوب بازي كردن» ناني بخورد و دعاگو باشد و فراموش كند خداوند به قلم و آنچه مينويسد سوگند خورده: «ن و القلم و مايسطرون».
آقاي قوچاني، يكبار به موضعگيريهايتان در روزنامة شرق در مورد «آقاي هاشمي رفسنجاني» مراجعه كنيد و مصاحبههايتان با ايشان را در فرصتي مطالعه نماييد تا نقش و موضعتان در مورد انتخابات و هاشمي رفسنجاني مجدداً در كتاب خاطراتتان ريخته شود. فعلاً از اين مسائل ميگذرم و به اصل مطلب مورد نظر ميپردازم.
در بند اول مقاله آمده «رقابتهاي انتخاباتي 27 خرداد و 3 تير 84 ثابت كرد جمهوري اسلامي همچنان نظامي مشروع و مقبول است». شما از كدام رقابتهاي انتخاباتي سخن ميگوييد؟ رقابتهايي كه كروبي را مجبور به نوشتن آن نامه كرد و هاشمي را كه بهقول خود شما ستون نظام است واداشت تا بگويد: «آنها كه بهگونهاي بيسابقه با هزينههاي دهها ميليارد دلاري از بيتالمال اينجانب و بستگانم را ظالمانه تخريب كردند و آنها كه با استفادة زياد از امكاناتِ نظام بهصورت سازماندهيشده و نا مشروع در انتخابات دخالت كردند» و در ديدار با شوراي مشورتي ستادهاي انتخاباتي خود تا آنجا جلو رود كه بگويد «مسئلة زشتِ ديگر تخريبهايي بود كه نهتنها براي من، بلكه براي ساير كانديدادها رخ داد اين مسئله را نشان داد كه عمق اخلاق در بين بخشهايي از جامعة ما آسيب جدي ديده است. اينگونه تخريبها زيبندة يك جامعة مسلمان و انقلابي نيست».
هاشمي با انتقاد شديد از ضعف دستگاههاي ناظر در انتخابات گفت: «ضعف دستگاههاي ناظر قابل بخشش نيست. در اين انتخابات مجرم مشخص بود و جرم آشكار بود و اگر كسي ميخواست انتخابات سالم برگزار شود بايد جلوي اين مسائل را ميگرفت. اين تخلفها ريشهاي بود. با تخلف كوچكي كه سر صندوق رخ ميدهد بسيار تفاوت داشت. دستگاههاي ناظر اگر اين مسائل را نفهميدند كه بسيار بد است و اگر فهميدند و اقدام نكردند بسيار بدتر.»
روزنامة ايران، دوشنبه ۶ تير ماه 8۴، ص اول
آقاي قوچاني آيا كروبي و هاشمي چون شكست خوردهاند از دخالت نامشروع در انتخابات به دروغ سخن ميگويند يا گوشهاي از وقايع انتخابات را افشا ميكنند؟ موضعگيريهاي قبلي شما بهويژه در مورد آقاي هاشمي حاكي از صداقت و پاكدامني اوست. پس با توجه به فرمايشات ايشان چگونه ادعا ميكنيد كه انتخابات سالم بوده و بههمين دليل جمهوري اسلامي همچنان نظامي مشروع و مقبول است؟ آيا انتخاباتي كه به گفتة ستونهاي نظام پر از دخالتهاي نامشروع بهصورت سازماندهي شده ميباشد ميتواند انتخاباتي سالم كه نشاندهندة مشروعيت و مقبوليت نظام باشد بهحساب آورده شود؟ اين تناقض را چگونه پاسخ ميگوييد و اگر شركت مردم با تهديد و تطميع و … و تخريب دليلي بر مشروعيت و مقبوليت نظامها باشد صدام حسين پيش از نظام ولايي و قبل از سقوط فضاحتبارش چنين كاري را كرده بود آن هم با درصدي بالاتر از نظام ولايي. آيا بهزعم شما نظامِ صدامي يك نظام مشروع و مقبول ملت عراق بود؟
و اما نكتة ديگر که بيانصافانه و باعصبانيت نوشتهايد:
و در اين ميان اپوزيسيون برانداز و حتي بخشي از اپوزيسيون منفعلِ قانوني كه بر طبل تحريم انتخابات كوبيدند بيش از همه مغبون شدند.
آقاي قوچاني؛ اين بخشي از اپوزيسيون منفعل قانوني كه بر طبل تحريم انتخابات كوبيدند و بهنظر جنابعالي بيش از همه مغبون شدند كيانند؟
آمارهاي حكومتي ميگويد از 48 ميليون نفر كه حق شركت در انتخابات را دارند (درحاليكه آمار واقعي ميگويد در حال حاضر بيش از 51 ميليون نفر ميتوانند در انتخابات رأي دهند). 17 ميليون نفر به آقاي احمدينژاد و 10 ميليون نفر به آقاي هاشمي رفسنجاني رأي دادند روي هم ميشود 27 ميليون. بهحساب حكومتيها 21 ميليون و بهحساب واقعي بين 24 تا 26 ميليون نفر كساني هستند كه در انتخابات شركت نكردند. آيا اين بيش از 20 ميليون آدمي كه با پذيرش هزينهها، آگاهانه و با هدف با تمام فشارها و تهديدها و توهينها مصممانه تصميم گرفتند به انتخابات فرمايشي (نه) بگويند آدمهايي منفعل هستند يا آنها كه روزي سنگ معين را به سينه ميزدند و روز ديگر پاي سفرة آقاي هاشمي نشستند و اين روزها تمام تلاششان اين است كه بهجاي جوابگويي به ملت و اعتراف به اشتباهات عظيم خود بهخاطر وارد شدن در خيمهشببازي انتخابات شرمنده و سيليخورده از ملت لبة تيز حمله را متوجه ميليونها مردمِ آگاه و مبارزي كنند كه نه منفعلانه كه هوشيارانه از اول انتخابات را يك «بازي» ميدانستند و فعالانه و از روي آگاهي خود را داخل اين بازي نكردند. شما و همفكرانتان مطمئن باشيد فرداي ايران را همين ميليونها انساني كه ثابت كردند در هيچ شرايطي حاضر به پذيرش يك انتخابات غيرآزاد و فرمايشي نيستند رقم خواهند زد. در اينجا تذكري دارم به برادر بزرگوارم جناب آقاي محمدجواد روح كه در سرمقالة روز شنبه 4 تير ماه 84 روزنامة شرق مرقوم فرموده بودند:
جالبتر آنكه اگر سقف مشاركت در انتخابات رياست جمهوري را 80 درصد بگيريم (انتخابات سالِ 76) درصد شركتكنندگان كنوني (63 درصد) را از آن كم كنيم و آن را به حساب تحريم (بهعنوان نيروي سياسي در ايران) بگذاريم اين جريان هم پايگاهي 17 درصدي پيدا ميكند كه معادل آراي 4 جريان سياسي حاضر در عرصة انتخابات است.
نميدانم چرا آقاي محمدجواد روح سقف طبيعي شركت مردمِ ايران در انتخابات رياست جمهوري را انتخابات سالِ 76 به حساب آوردهاند درحاليكه ميدانند در اين سال بسياري از مردم بهدليل بدبيني نسبت به نظام در انتخابات شركت نكردند بهنظر من سقف شركت مردم سقف 98 درصدي است كه در رفراندوم تغيير نظامِ سال 1358 شركت كردند. اگر بگوييد اين آمار واقعي نيست پس مشروعيت و مقبوليت خود نظام جمهوري اسلامي را زيرسئوال بردهايد و اگر چنين رقمي را بپذيريد آنوقت طبق محاسبة شما پايگاه اين نيروي سياسي به بيش از 35 درصد ميرسد و اين رقمي نيست كه بتوان آن را سرسري گرفت و از آن گذشت. بنابراين آقاي قوچاني بايد اعتراف كنيد برندة واقعي انتخابات بهقول ايشان «تحريميها» بودند كه دست خالي در برابر سيل تبليغات حاكمان ايستادند و وارد بازي انتخاباتي كه همة اصلاحاتيهاي درون و برون نظام را از صحنه خارج كرد نشدند و امروز رسالت شكلدهي و برنامهريزي براي آينده بهعهده بزرگان اين جريان است كه با كمك يكيك افراد ملت با يك ميثاق ملي ـ مردمي بهسوي آيندة ايرانِ دموكراتيك گام بردارند.