جمعه 14 فروردین 1383

بخش 58: عبور از ميان يكي از عجايب هفت گانه دنيا

سفرنامه هنگامه شهيدي در جنگ عراق
« دولت در انتظار »
WWW.HengamehShahidi.com
[email protected]


به هنگام بازگشت درختهاي اكاليپتوس و نخل ها در دل كوير چشم نوازي مي كرد و فرات نيز مانند مرواريدي كه بر پارچه خود را مي نماياند بر صحراي نينوا و جنوب عراق مي درخشيد. از جاده روبرو ماشينهايي كه تابوت شهداي انتفاضه را بر روي باربند خود بسته بودند به سمت نجف در حركت بودند...
از روي پل «فرات» كه گذشتيم گنبدي به چشمم خورد. از راننده توضيح خواستم و او گفت كه گنبد مثلثي مقبره «نبي الله ظل كفل» كه يكي از پيامبران قوم بني اسرائيل است كه با گل و خشت طبقه بندي شده ودر كل منطقه به نام «ظل كفل» مشهور است...
او ادامه داد: قبل از ميلاد مسيح عراقي ها به قوم بني اسرائيل هجوم بردند تا آنها را مسلمان كنند. دراين ميان« ظل كفل»، «شيث»، «دانيال» و «ازير» چهار پيامبر قوم بني اسرائيل به اسارت گرفته شدند وپس از فوتشان «ازير» در العماره، «شيث» در موصل، «دانيال» در خوزستان ايران و «ظل كفل» مابين نجف و بابل به خاك سپرده شدند. در منطقه «كفل» نيز كاهن يهودي به نام «عذرا» بوده است كه معتقد بود مي شود دختر برادر را به عقد درآورد...
با تعجب اين جمله راننده را از ذهنم گذراندم. در همين هنگام از منطقه اي كه سيم خاردار آن را احاطه كرده بود عبور كرديم ...راننده مي گفت دور اين منطقه به خاطر وجود ميدان مين و امنيت سيم خاردار به عنوان حفاظ بسته شده است....
به بابل كه رسيديم ابتداي شهر حوضچه هاي آبي به شكل« هور» ديده مي شد و «قصر الخلود» يكي از زيباترين قصرهاي صدام حسين بر روي تپه زيبايي مانند نگيني از دور خودنمايي مي كرد. سبك خانه سازي اين شهر در ميان نخل ها با آجر ايراني بود. بابل ميان دو پل «فرات» قرار داشت. باغچه ها ي معلق بابل يكي از عجايب هفت گانه دنياست. درختان و باغچه هاي معلق بابل بدون هيچ تخريبي دائم در حال تغيير مكان و جابجايي هستند واين شهر آب و هواي بسيار مطبوعي دارد.پل دوم فرات را كه رد كرديم هنوز نهر فرات به آرامي جريان داشت...

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

در جاده بغداد- بابل ريل قطاري ديده مي شد كه بصره در جنوب را به بغداد در مركز وصل مي كرد و ادامه آن از طريق موصل به سوريه ميرسيد. بعد از «حسوه» در منطقه «التبوك» كارخانه ساخت موشك قرار داشت كه موشكهاي «الصمود»،« الرعد» و« الحسين» در آنجا ساخته مي شد.كمي جلوتر آتشي از دور ديده مي شد كه چيزي شبيه انفجار تي ان تي بود. جلوتر از آن مخازن نفت «اللطيفيه» در سمت راست جاده ديده مي شد.آنجا انبار نفتي بود كه مخزن تامين كننده پالايشگاه« الدور» بغداد بود. پس از آن منطقه «محموديه» قرار داشت كه در آن وسايل دزدي شده از منازل مردم در كنار خيابان ديده مي شد. از آهن شيرواني گرفته تا لوله و كابل برق كنار خيابان ريخته شده بود. آفتاب داشت كم كم خود را به پشت كوه مي كشيد. از راننده خواستم به منطقه كراده برويم تا چيزي را كه نياز داشتم تهيه كنم راننده گفت به هيچ وجه امكان پذير نيست. خطرناك است و افراد مسلح در كمين نشسته اند. در بغداد نيمي از مردم «علي بابا» هستند يعني نيمي از نيم ديگر مي دزدند. داخل بغداد كه مي شويم خيابانهاي اصلي با چراغهاي نارنجي رنگ زيبايي روشن شده است. غروب سياه بغداد زنگ خطر است و كسي جرات حضور در خيابان ها را ندارد...

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/6102

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'بخش 58: عبور از ميان يكي از عجايب هفت گانه دنيا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016