باآغاز دور جديداعتراضات شهروندان چيني عليه سياستهاي دولت ژاپن كهاز آن به عنوان "تحريف تاريخ" و "زيبايي نمايي" دوران امپراطوري ژاپن ياد مي - شود، روابط پكن وتوكيو متشنج تر گرديد و وزير خارجه ژاپن براي گفت وگو با مقامات چين و كاهش تنشها عازم پكن شد.
روز شنبه و يكشنبه هفته جاري بار ديگر دهها هزار شهروند خشمگين چيني در برخي از شهرهاي چين از جمله شانگهاي بزرگترين شهر صنعتي چين و شهر"شنيان" در شمال شرق اين كشور به اعتراضات شديد عليه ژاپن دست زدند و سركنسولگري اين كشور در شانگهاي مورد تعرض قرار گرفت و در شهرهاي " خانگ جو" و "تيان جين " نيز اعتراضات مشابهي صورت گرفت.
طي چند هفتهگذشته اين چندمين بار است كه شهروندان چيني اعتراضات خود را عليه مسايل برجاي مانده از تاريخ روابط پكن و توكيو ابراز ميدارند.
رخدادهاي اخير در روابط چين و ژاپن پيام روشن و صريحي با اين مضمون به همراه دارد كه "زخم مردم چين از حوادث برجاي ماندهاز تاريخ روابط دو كشور التيام نيافته و خشم مردم چين نسبت بهحوادث تلخ بيش از شش دهه قبل همچنان نهفته و باقي است".
مردم چين معتقدند كهجنايات ارتش امپراتوري ژاپن در دوران جنگ جهاني دوم و اشغال بخشهايي از چين فراموش ناشدني است،زيراآثاراين جنايات همچنان در چين باقي و بعضا در حال قرباني گرفتن است .
اما اين نژاد كه صبوري پيشه آن و در صورت بيدار شدن غيرقابل مهار است، با توجه به شرايط سخت دهههاي پنجاه تا هفتاد ، تلاش كرد كهاين حوادث تلخ تاريخي را به بوته فراموشي سپرده و از در تعامل با اين حوادث در آيد.
براين اساس دولت چين از آغاز دهه هشتاد، پس از برقراري روابط سياسي با ژاپن درسال ۱۹۷۹ميلادي در قبال چند تعهد و ابراز پشتيباني مقامات ژاپن از حوادث تاريخي و ارايه كمكهاي اقتصادي و مالي ، سعي كرد احساسات شهروندان اين كشور را در قبال حوادث تاريخي چون كشتار "نانجينگ " مهار كند.
گفته شده است در جريان اين كشتار كه توسط ارتش امپراتوري ژاپن در سال ۱۹۳۷در شهر "نانجينگ" در شرق چين به وقوع پيوست ، در مدت زمان چند هفته حدود ۳۰۰هزار چيني قتل عام شدند.
اما دولت ژاپن موفق شد دردهه هشتاد با چهرهاي ديگر يعني صلحآميز و ياري -رسان اقتصادي در چين ظاهر شود و ديري نپاييد كه تابلوهاي تبليغاتي شركت -هاي بزرگ و معروف ژاپني كه در دهه هشتاد دراوج فعاليت اقتصادي در جهان و منطقه بودند ، در چين جاي خود را به نفرت و كينهشهروندان چيني داد و رفته رفته حضور كالاهاي ژاپني در چين و نيز كمك اقتصادي دولتمردان توكيو كه در قالب وامهاي "يني " معادل يك ميليارد دلار در سال به چين انجام ميشد، باعث گرديد ، حوادث تلخ گذشته آرام آرام رنگ ببازد .
ضمن آنكه با فاصله گرفتن نسلهاي زخم خورده از تاريخ در چين و عدم درك نسلهاي جديد ، حوادث و رخدادهاي تاريخي ميان چين و ژاپن درحال رنگ باختن و محو شدن در لابلاي كتب تاريخي بود .
امااز سالهاي پاياني قرن بيستم و دهه نود ميلادي و زمانيكه چين در حال تقويت جايگاه خود در منطقه و جهان بود و به عنوان رقيب جدي اقتصادي ژاپن در منطقه و جهان عرض اندام كرد، روحيه همكاري مسالمتآميز ميان دو طرف جاي خود را به تقابل با يكديگر داد و زمينه را براي كالبد شكافي حوادث تاريخي فراهم ساخت .
از طرفي ژاپن كه ازاواسط دهه نود حضور سياسي خود را درصحنه بينالمللي پررنگ تر كرده و تلاش داشت باقدرتاقتصادي خوددرمسايل مهم سياسي- بينالمللي نقش ايفا نمايد، يكباره با رقيب جدي چون چين مواجه شد كه اكنون هم بهلحاظ اقتصادي و هم بهلحاظ سياسي ميتواند جايگاهقدرتمندتري نسبت بهژاپن درامور منطقه و جهان داشته باشد.
براين اساس بازارهاي منطقهشرق و جنوب شرقي آسيا كه دردهههشتاد در سيطره كالاهاي ژاپني بود، جاي خود را به كالاهاي چيني ارزان قيمت داد وحتي شرايط به گونهاي شد كه سرمايههاي بزرگترين كمپانيهاي توليدي ژاپني به چين و بويژه مناطق ويژهاقتصادي اين كشور سرازير و موازنه اقتصادي را به نفع چين تغيير داد .
درواقع حوادث تاريخي بروزكرده حال حاضرميان پكن و توكيو را بايستي ناشي از يك رقابت نهفته چند دههاي در منطقه دانست . اما سوال اصلي اينجاست كه چرا سياستمداران ژاپن با آنكه بهحساسيت شهروندان ودولتمردان چيني نسبت به حوادث تاريخي به خوبي واقفند، پس از دو دهه همكاري مسالمت آميز يكباره طي چند سال گذشته بيمهابا به مسايل تاريخي دو طرف دامن ميزنند.
اختلافات ومنازعات چين و ژاپن، تاريخي و سياسي است كه مسايل ارضي را نيز در برمي گيرد كه بخشي از آنها برجاي ماندهاز تاريخ و مربوط به دوران جنگ جهاني دوم و برخي در ارتباط با دوران جديد ميباشد كهطي سالهاياخير روابط دو كشور بواسطه اين مسايل متشنج گرديده است .
ازجمله مسايل تاريخي، حضور رهبران ژاپن در معبد " ياساكاني" دراين كشور كه ازديد چين و كرهمحل يادبود جنايتكاران جنگي وازنگاهژاپن بهعنوان نمادي از وطن پرستي است و ۱۴نفر از مجرمان جنگي و كشتهشدگان جنگي ژاپن در اين زيارتگاه به خاك سپرده شدهاند، ميباشد.
" جانيشيرو كويزومي" نخست وزير ژاپن ازسال ۲۰۰۱واز زمان بهقدرت رسيدن در ژاپن همه ساله ازاين معبد بازديد كردهاست كههموارهخشم چين ، كره شمالي وكره جنوبي را برانگيخته است .
اختلافات ارضي دو كشور در درياي شرقي چين كه در دو منطقه جزيره " ديائو يو " ( نام چيني ) و جزاير كوچك متعلق به آن و خط مرزي آبي ميان دو كشور در درياي شرقي چين كه داراي منابع غني نفت و گاز است ، ميباشد.
چين بر موضع قاطع خود مبني بر تعلق تاريخي جزيره " ديائو يو " به خاك چين تاكيد كرده است .
دولت ژاپن نيز اين جزيره كه با عنوان جزيره "سنكاكوس" نام ميبرد و داراي صخرههاي بسيار و خاليازسكنهاست ودر ۴۱۰كيلومتري غرب جزيرهاوكيناواي ژاپن ، واقع شده راازآن خود ميداند و به فعاليتهايي دراين جزيره دست زده است و اين مساله با واكنش چين مواجه شده و روابط دو كشور بارها بر سر اين مساله روبه تيرهگي گذاشته است .
بهگفته مقامهاي چين، جزاير"ديائو يو" از ديرباز متعلق به چين بوده است، اما ژاپنيها در سال ۱۸۹۵ميلادي آن را تصرف كردند . اين جزاير پس از جنگ جهاني دوم به كنترل آمريكا درآمد و بارديگر درسال ۱۹۷۲ميلادي حق كنترل آن را به ژاپن سپرد.
مقامات چين و ژاپن، بر سر مرزبندي آبي " درياي شرقي چين " نيز اختلافاتي دارند و در اين خصوص نيز بارها مذاكره كردهاند و طرفين درسال ۲۰۰۱ميلادي توافق كردند انجام هرگونه تحقيقات علمي در آبهاي ميانياين دو كشور را قبلا به اطلاع يكديگر برسانند.
ژاپن در حال حاضر عمليات اكتشاف و استخراج نفت و و گازوفعاليتهاي مشابه را در آبهاي درياي شرقي چين آغاز كرده است .
چين اعتقاددارد كه تاكنون چين و ژاپن خط مرزي براي حل منازعات مرزي خود در درياي شرقي چين تعيين نكردهاند و چين پيشنهاد ژاپن براي تعيين خط مرزي "ميانه" در اين دريا را نميپذيرد.
بااين حال هفتهگذشتهدولت ژاپنموافقت كردكه درخواست شركتهاي غير دولتي اين كشور رابراي صدورمجوز عمليات اكتشافي درمنطقهموردمنازعهرا موردرسيدگي قرار دهد كه اين اقداماعتراض شديدچين رابدنبال داشت و"چين گانگ " سخنگوي وزارت خارجه چين تاكيد كرد كه دولت چين حق پاسخ رادرآينده براي خود محفوظ مي دارد.
واما تصويب كتب جديددرس تاريخ مدارس توسط دولتژاپن كه طي آن تجاوزات دوران امپراتوري ژاپن درجريان اشغال بخشي از چين و منطقه آسيا درزمان جنگ جهاني دوم تحريف و زيبانمايي شده است ، از ديگر اختلاف عمده چين و ژاپن به شمار ميآيد كه خشم شهروندان چيني را طي هفتههاي گذشته برانگيخت و باعث ايجاد موج جديد اعتراضات ضد ژاپني در چين گرديد.
وزارت آموزش وپرورش ژاپن پنجم آوريل ( ۱۶فروردين) چاپ جديدي از يك كتاب درسي را تاييد كرد كه به اعتقاد چين و دو كره، طي آن، گذشته نظاميگرايانه ژاپن را توجيه ميكند.
در اين كتاب قتل عام سال " ۱۹۳۷ميلادي نانجينگ " در چين كم اهميت جلوه داده شده و ضمن ناديده گرفته شدن تجاوزات نظاميان ژاپني عليه زنان چيني، ازاقدامات نظامي ژاپنيها در دوران جنگ دوم جهاني و اشغال بخشهايي ازچين به عنوان عمليات آزادسازي نام برده شده است .
موضوع چاپ كتب تاريخي و چگونگي طرح مسايل تاريخي در اين كتابها واصولا درك و تعامل با موضوعات تاريخي ميان دو كشور همواره در روابط چين و ژاپن مسالهاي مورد منازعه بوده است و اگر چه طرفين براي حلاين مسايلابرازعلاقه مي كنند، اما اين اختلافات همچنان ادامه دارد.
و اما صرفنظر از منازعات تاريخي ، پكن و توكيو اختلافات سياسي و بعضا عميقي در سطح روابط دو جانبه ، منطقهاي و بينالمللي دارند.
مساله تايوان از موارد عمدهاختلافات سياسي دوكشوراست وبهاعتقاد رهبران چين ، كانون و اساس روابط سياسي پكن و توكيو بشمار ميآيد .
اگرچه ژاپن براساس بيانيههاي امضاشده ميان دوكشوردرسال ۱۹۷۹تعهد كرده است كه بهاصل چين واحد پايبند باشد و از استقلال تايوان حمايت نكند ، اما عملا در تعامل با مساله تايوان از سياستهاي آمريكا پيروي كردهاست .
تازهترين مورد آن موافقت ژاپن با صدور رواديد سفر به " لي دنگ خويي " رييس سابق حكومت تايوان به اين كشور بود كه مقامات چين رابشدت عصباني كرد و " وو دا وي " معاون وزيرخارجه چين در اعتراض بهاين اقدام دولت ژاپن ، "كورشيگه آنامي " سفير ژاپن درپكن رابهوزارت خارجهاحضارومراتب اعتراض چين را به وي ابلاغ كرد .
اين مقام چيني "لي تنگ خويي" را نماينده ارشد نيروهاي تندرو استقلال طلب تايوان و يك عامل مشكلساز در صحنه بينالمللي خواند و تصريح كرد كه موافقت ژاپن با سفر " لي " به آن كشور، اقدامي در جهت حمايت از استقلال طلبان تايوان محسوب شده و علامتياشتباهبراي نيروهاي تجزيه طلب تايوان است و دولت ژاپن بايد مسووليت عواقب و تاثيرات آن بر روابط پكن - توكيو را برعهده گيرد .
در همين حال ژاپن و آمريكا بهمن ماه سال ۸۳در ارتباط با آمادگي توكيو و واشنگتن براي تهيه پيش نويسي به منظورتوجه به نگرانيهاي امنيتي تايوان به توافق رسيدند .
آمريكاو ژاپن همچنين درپي رايزنيهاي خوددرواشنگتن دربارهمسايل امنيتي، منطقه آسيا و اقيانوس آرام را جزو اهداف راهبردي مشترك خود قلمداد كرده و با طرح مساله تايوان ، خواستار حل مساله تايوان ازسوي چين بهشكل صلح آميز و از طريق گفتوگو شده و برشفافيت روند نوسازي و نوگرايي نظامي چين تاكيد كردند .
در واكنش به اين توافق ، " لي جائو شينگ " وزير خارجه چين بشدت باورود مسالهتايوان بصورت مستقيم و غير مستقيم به ساختار همكاريهاي امنيتي ژاپن و آمريكا مخالفت كرد و آن را تجاوز به حق حاكميت چين و دخالت درامورداخلي اين كشور دانست .
وزيرخارجه چين همچنين اتحاد نظامي و سياستهاي امنيتي آمريكا و ژاپن را بخشي از برنامه دوجانبه جنگ سرددانست وگفت كه نبايداين ساختارازچارچوب دو جانبه خارج و به نگراني كشورهاي آسيايي و عامل بيثباتي در كل منطقه مبدل گردد.
علاوه بر آن ژاپن در چارچوب سياستهاي امنيت منطقهاي خود، چين را عامل تهديدكننده خود در منطقه ميداند واعتقاد داردكه پكن بانوسازي و قدرتمند ساختن ارتش ، توازن را در منطقه برهم ميزندودرهمين چارچوباست كه توافقات امنيتي خود را با آمريكا بيش از پيش تقويت كرده است .
بر اين اساس نيز دولت ژاپن آذرماه سال ۸۳برنامه جديد دفاعملياين كشور را كه درآن براستفاده از زور و مشاركت بيشترنيروهاينظاميدراموربينالمللي تاكيد شده و نسبت به خطرهاي ناشي ازكره شمالي و چين هشدار داده شده است ، به تصويب رساند .
دراين طرح خاطر نشان شده است كه ژاپن همچنان روندنوسازي ونوگرايي ارتش چين و فعاليتهاي دريايي اين كشور را تحت نظارت خواهد داشت.
چين نيز در مقابل از طرح جديد دفاعي ژاپن و نيز تهديد خواندن چين بشدت انتقاد كرد و نسبت به تغييرات در راهبرد سياست نظامي ژاپن و تاثيرات آن ابراز نگراني نمود و اظهار اميدواري كرد كه ژاپن به نگرانيهاي همسايگان آسيايي خود توجه كرده و اقدامات نظامي وامنيتي خود را براساس حراست ازصلح و توسعه آسيا تنظيم واجرا كند.
در سياستهاي دفاعي ژاپن همچنين در خصوص فعاليت " نيروهاي دفاع ازخود" و نيز قانون ممنوعيت صادرات سلاح ژاپن تجديد نظر شده است .
در برنامه جديد ۱۰ساله دفاع ملي و برنامه ساختار دفاعي ژاپن درسالهاي مالي ۲۰۰۵تا ۲۰۰۹ميلادي، بر استفاده اززور و مشاركت بيشتر نيروهاي نظامي در امور بينالمللي تاكيد شده است .
دراين راستا نيز، ژاپن همسو باآمريكا طي سالهاي گذشته با لغو تحريمهاي تسليحاتي اتحاديه اروپا عليه چين مخالفت ورزيده است .
از طرفي، چين نيز براي جلوگيري از نفوذ بيشازپيش ژاپن در عرصهبينالمللي كه به اعتقاد اين كشور با هدف احياي جايگاه ژاپن همچون نيمهاول قرن بيستم و تقويت روحيه نظامي گري اين كشورانجام ميشود ، با ورود توكيو به شوراي امنيت سازمان ملل مخالفت ميورزد .
چين اصلاحات در سازمان ملل و افزايش اعضاي دايمشوراي امنيت رامورد حمايت قرار داده است ،اما بدون آنكه بهصراحت باورود ژاپن مخالفت كند، با پيوستن توكيو به شورايامنيت سخت مخالف است وترجيح ميدهد ديگر كشور آسيايي يعني هند به شوراي امنيت بپيوندد.
مخالفت چين با ورود ژاپن به شوراي امنيت بسيار طبيعي است ، چرا كه پكن نگران است كه توكيو با ورود به شوراي امنيت با سياستهاي واشنگتن هماهنگ عمل خواهد كرد و توازن را در اين ارگان بينالمللي كه تصميمات مهمي درامور بينالمللي اتخاذ ميكند، برهم خواهد زد .
اما، صرفنظر ازاختلافات تاريخي و سياسي ملموس ميان چين و ژاپن ، نبايد نقش تحريك آميز آمريكا را در دامن زدن به اين اختلافات و ايجاد بحران در روابط دو كشور مهم شرق آسيا، از نظر دور داشت .
برخي صاحبنظران معتقدند كه چين،باسرعت رشداقتصاديسريعكههمزمان توليدات آن بازارهاي جهان بويژه ژاپن ، اروپا و آمريكا را درنورديدهاست، اكنون در حال تبديل شدن به يك قطب مقابل آمريكا شده است و قابليت آن را نيزدارد كه ظرف يك دهه آينده به قدرت بلامنازع در عرصه اقتصادي و به تبع آن سياسي در جهان مبدل گردد .
در اين رهگذر، براي ايالات متحده آمريكا كههمواره منطقه آسيا و اقيانوس آرام را به لحاظ ژئواستراتژيكي و امنيتي براي خود بسيارحساس ميداند، ظهور چنين قدرت مهار ناشدني غيرقابل تحمل است .
ضمن آنكه سرعت رشد اقتصادي و نياز روز افزون انرژي چين ميتواند عرصه را براي آمريكا بيش از پيش تنگ تر سازد.
از طرفي چين براي تداوم توسعه اقتصادي خود نيازمند محيطي امن و باثبات در منطقه است و در سايه چترامنيتي مطمئن و دراز مدت ميتواند مسير توسعه پايدار خود را ادامه دهد و برهمين اساس نيز اين كشورازبيش ازيك دههگذشته تلاش كرده است منازعات ارضي وتاريخي خود راباهمسايگانازجملهروسيه، كشورهاي آسياي ميانه، ويتنام و هند حل كند و مرزهاي آرامي براي خود فراهم آورد.
درمقابل آمريكا نيز بهخوبي دريافتهاست كهاين محيط امن ميتواند "اژدهاي زرد" را بيش از پيش بيدار و به تهديدي جدي براي منافع واشنگتن مبدل سازد.
ازاين رو دامن زدن به مسايل تاريخي ميان كشورهاي رقيب در منطقه ازجمله چين و ژاپن و تحريك پشت پرده آن با يك راهبرد حساب شده ميتواند در دستور كار واشنگتن باشد.
در واقع محيط ناآرام در منطقه آسيا و اقيانوس آرام ميتواند ازچند جنبه براي واشنگتن مفيد باشد، اول آنكه از سرعت رشد اقتصادي منطقه آسيا بهويژه چين كهطي دو دههگذشته مسير درخشاني را طي كرده است كاسته خواهدشد، ثانيا، حضور دراز مدت نظامي آمريكا در منطقه به ويژه درژاپن وشبهجزيره كره را به بهانه حفظ امنيت توجيه ميسازد.
بر اين اساس، اين فرضيه ميتواند واقعيت داشته باشد كه واشنگتن در پس سناريو طرح اختلافات تاريخي در منطقهميان "چين - ژاپن" و"ژاپن - كرهجنوبي" است و تلاش دارد ژاپن را به عنوان يك قدرت بازدارنده مقابل چين ظاهر و از آن طريق منافع دراز مدت خود را دنبال سازد.