سه شنبه 9 اسفند 1384

روند جمعيت شناختي جهان و افول قدرت دول توسعه يافته، ايسنا

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: بين‌الملل - گزارش و تحليل


در حالي كه دولت آمريكا در تلاش است مانع جريان مهاجرت به داخل كشورش شود، بقيه‌ي جهان صنعتي در تلاش براي غالب آمدن بر نرخ نزولي رشد و پير شدن جمعيت خود مي‌باشند.

مطالعات صورت گرفته به وسيله‌ي سازمان ملل نشان مي‌دهد كه اين روند به زودي چين را نيز در بر مي‌گيرد. شديدترين كاهش نرخ رشد جمعيت در حال رخ دادن در روسيه و اروپاي شرقي است و پس از آن ژاپن و اروپاي غربي قرار دارند. آمريكا فعلا از اين بيماري قرن بيست و يكم براي كشورهاي صنعتي در امان است.

به گزارش دفتر مطالعات بين‌الملل خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) در عصر توليدهاي ناخالص داخلي زندگي مي‌كنيم. وضعيت كشورها در جهان به وسيله‌ي حجم و اندازه‌ي توليد ناخالص داخلي تعيين و رتبه‌بندي مي‌شود. توليد ناخالص داخلي وابستگي زيادي به ميزان جمعيت يك كشور خصوصا جمعيت متخصص و كارآزموده دارد. اگر جمعيت يك كشور كاهش يابد، توليد ناخالص د اخلي نيز احتمالا به تبع آن كاهش مي‌يابد.

همانگونه كه كشورهايي با توليد ناخالص داخلي كم در دنياي كنوني به چيزي حساب نمي‌شوند كشورهايي با جمعيت كم نيز اهميت چنداني ندارند. اين واقعيت شامل قدرت‌هاي بزرگ نيز مي‌شود؛ به طوري كه در راستاي كاهش نفوذ آن‌ها در قرن ‌٢١، جمعيت‌هايشان نيز در حال كاهش يافتن و پير شدن است.

نكته قابل توجه اين است كه سالمندي مردم را نسبت به خرج كردن محتاط مى كند، درنتيجه مصرف گرايي در اقتصاد كاهش مي يابد و اشتهاي كارآفريني آنها محدود مي شود. بخشى از راه حل اين است كه سالمندان ترغيب شوند بيشتر كاركنند و ماليات دهند و ديرتر شروع به دريافت مستمري نمايند.

‌٣٠ سال است كه اروپا از نظر زاد و ولد عقب افتاده است. بنا به آمار سازمان ملل، زنان اروپايى بطور ميانگين صاحب ‌٤/١ فرزند مى شوند كه در اوايل دهه ‌١٩٧٠ دو فرزند بود. حداقل فرزند مورد نياز براى حفظ جمعيتى با ثبات در اروپا ‌١/٢ كودك است.

علت عمده‌ي اين افت آن است كه اكثر زنان شاغلند و بچه دارى را به تعويق مى اندازند. ساده‌ترين روش براي بازگرداندن تعادل جمعيتي يك كشور وارد كردن انسان‌ و نيروي انساني است درست همانطور كه يك كشور مواد و منابع معدني‌اي را كه نياز دارد از كشورهاي ديگر وارد مي‌كند.

از دهه‌ي ‌١٩٧٠، ميزان زاد و ولد در اروپا، آمريكاى شمالى و ژاپن افت كرد و كودكان به دنيا آمده پس از اين دهه از لوازم پيشگيرى از باردارى استفاده كردند تا كمتر فرزندى به دنيا بيايد.

ابتدا اين روند مزاياى اقتصادى زيادى داشت، زيرا زنان بيشترى به سر كار مى رفتند وبه تقويت نيروى كار كمك كردند. اما با نزديك شدن آنها به سن بازنشستگى ، نسل كم شمارترى جايگزين آنها خواهد شد. امروزه به ازاى هر ‌١٠٠ بزرگسال درجهان توسعه يافته كه به سن كار رسيده‌اند، ‌٧٤ نفر در شرف بازنشستگى‌اند.

بالارفتن سريع سن جمعيت كشورهاى توسعه يافته در نيمه‌ي نخست قرن بيست ويكم چالشى بزرگ براى شكوفايى اقتصادى و ثبات جهان خواهد بود.

اين معضل به خصوص در اروپاى شرقى حاد است كه از زمان فروپاشى كمونيسم شاهد مهاجرت مردم مخصوصاً نيروى كار جوان و آماده‌ي توليد مثل بوده است. مثلاً جمعيت اوكراين با ‌٤ ميليون كاهش به ‌٤٨ ميليون نفر رسيده است.

در رابطه با دومين قدرت اقتصادي دنيا يعني ژاپن نيز بايد گفت كه اين كشور در حال حاضر يكي از مهمترين واردكنندگان نفت است. اين كشور با روند فعلي كاهش نرخ رشد جمعيت خود در آينده‌اي نزديك به كشور وارد كننده نيروي انساني در كنارواردات سوخت تبديل خواهد شد و تنها در اين صورت است كه مي‌تواند از سقوط به ورطه‌ي بحران اجتماعي و اقتصادي جلوگيري به عمل آورد.

در آغاز دهه‌ي هفتاد، نرخ زاد و ولد بيش از دو نفر به ازاي هر زن ژاپني بود ولي پس از آن بي‌وقفه كاهش يافت، تا اين كه در سال ‌٢٠٠٣ به ‌٢٩/١ رسيد. بنابراين تخمين زده مي‌شود كه بعد از سال جاري ميلادي، جمعيت ژاپن شروع به كاهش نمايد. در دراز مدت، اين روند حاكي از اين است كه جمعيت ژاپن در انتهاي اين قرن به نصف مي‌رسد.

كاهش نرخ زاد و ولد، كم‌وبيش در ميان كشورهاي پيشرفته، معمولي است (جز پاره‌اي كشورها همچون آمريكا)، اما ژاپن در ميان آنها بالاترين سرعت تغيير را داشته است. جهشي سريع به اجتماعي سالخورده، اقتصاد نسبتاً باثبات پس از جنگ ژاپن را آشفته و به هم ريخته است. اين جهش تهديدي است در جهت سست نمودن انتظارات هميشگي براي برنامه‌هاي مستمري‌بگيران، بيمه‌هاي پزشكي عمومي و نهادهاي آموزشي؛ از اين رو، اين جنبه، كامل‌كننده دور خطرناك اقتصاد ژاپن در دام مشكلات ساختاري است.

از طرف ديگر، ازدواج توسط تعداد زيادي از كارگران نسبتاً ارزان مؤنث به تعويق افتاده است، زناني كه در محيط‌هاي كاري ماشيني كه به وسيله تكنولوژي‌هاي اطلاعاتي مختلفي تجهيز شده‌اند، مشغول به كارند و در فرآيند بازسازي كاپيتاليستي، تحت فشار افسردگي و همچنين ايدئولوژي نئوليبرالي، دست به چنين كاري (تعويق ازدواج خود) زده‌اند.

الگوي سنتي گسترش يك خانواده در زير يك سقف، تحت فشار ساعات طولاني كار و دستمزدهاي ناچيز در شغل‌هايي با آينده‌اي نامطئن (يا فشار عظيم‌تر بي‌كاري)، براي قسمت عمده‌اي از نسل‌هاي جوان‌تر سخت‌تر شده است.

اگر نرخ رشد جمعيت كشورهاي صنعتي همچنان كاهش يابد يا ثابت بماند، در دهه‌هاي آينده اين كشورها به رقابت بر سر ورود نيروي انساني ا زكشورهاي جهان سوم خواهند پرداخت. برخلاف تصور عمومي رقابت آتي كشورهاي صنعتي بيشتر بر سر وارد كردن نيروي كار غيرماهر با درآمدهاي كم براي گماردن آن‌ها در مشاغل رده پايين مي‌باشد چرا كه اين كشورها قابليت اين را د ارند كه به اندازه كافي نيروي كار متخصص و ماهر توليد كنند.

كمبود نيرو بيشتر در مشاغل سطح پايين محسوس خواهد بود. در تاييد اين واقعيت است كه به عنوان مثال ايالات متحده آمريكا ( با نرخ رشد جمعيت مطلوبي كه دارد) بايد قوانين سخت مهاجرت خود را براي ورود پرستاران مورد نيازش از خارج كم كند و در قبال ورود غير قانوني و گسترده‌ي مهاجران مكزيكي اقدامي به عمل نياورد چرا كه بدون آن‌ها كشاورزان كاليفرنيا دچار ورشكستگي خواهند شد.

در حال حاضر جمعيت فقير دنيا بسيار زياد است، اما اين وضعيت در دهه‌هاي آينده مسلما تغيير خواهد كرد. بسياري از كشورهاي جهان درحال تجربه كردن رشد اقتصادي قابل قبولي هستند كه شايد بتوان گفت در سراسر تاريخ بشر سابقه نداشته است. اين رشد اقتصادي منتهي به پديده‌اي دو وجهي خواهد شد: از يك سو ما شاهد افزايش ثروت مردم خواهيم بود و از سوي ديگر شاهد كاهش نرخ زاد و ولد.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

هر چند باور اين امر كه توده‌هاي فقير كشورهايي نظير پاكستان و اندونزي به اين زودي‌ها به اندازه كافي غني شوند به طوري كه از فرصت‌هاي فراهم در ديگر كشورها صرفنظر نمايند، سخت است اما باور به اين موضوع سخت نيست كه روندهاي جديد در جمعيت جهان منجر به اين خواهد شد كه تعداد هر چه كمتري از مردم تمايل شديد به مهاجرت به ديگر كشورها براي يافتن فرصت‌هاي بهتر زندگي داشته باشند.

كه خانوارها در سراسر جهان به سرعت تبديل به خانوارهاي كوچك تك فرزندي مي‌شوند. مسلم است والديني كه تنها يك فرزند دارند به سختي و حتي بسيار بعيد حاضر مي‌شوند آن‌ها به كشورهاي ديگر مهاجرت كنند و البته خود فرزند هم بعيد است دل از والدينش بكند و آنها را ترك كند. خانوارهاي گذشته كه بقاياي آن هنوز هم وجود دارد خانوارهايي پرجمعيت بودند كه در آنها دل كندن والدين و فرزندان از يكديگر و زندگي كردن در نقاط دور از هم آسان‌تر بود.

دنبالک: http://mag.gooya.ws/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/29063

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'روند جمعيت شناختي جهان و افول قدرت دول توسعه يافته، ايسنا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016