شنبه 24 تیر 1385

جنگ اسرائيل در لبنان و احتمالات پيش رو، ماشاءالله شمس الواعظين، شرق

جنگ همه جانبه اسرائيل عليه لبنان طى سه روز گذشته تمامى تحولات خاورميانه را تحت الشعاع خود قرار داد. اسرائيل به بهانه عمليات حزب الله در به اسارت گرفتن دو سرباز اسرائيلى از تمامى نيروى خود در واكنش به اين عمليات استفاده كرد و يك بار ديگر لبنان را صحنه رويارويى شديد خود با برخى طرف هاى بومى (نظير حزب الله) و پاره اى از نيروهاى منطقه اى (نظير سوريه) قرار داد.
در اين نوشته كوتاه تلاش مى كنم هدف هاى اسرائيل را از اجراى اين عمليات وسيع و احتمالات پيش رو ترسيم كنم:
۱. اسرائيل با به پرواز درآوردن جنگنده هاى خود بر فراز كاخ بشار اسد در هفته قبل خود را براى انتقال مجدد درگيرى هاى نظامى به حوزه هاى منطقه اى آماده كرد. اسرائيل معتقد است به اسارت گرفتن يك سرباز اسرائيلى در نوار غزه به وسيله سازمان هاى فلسطينى با الهام گرفتن يا حتى فرمان گيرى از حزب الله لبنان صورت گرفته و الگوى مقاومت اسلامى جنوب لبنان در كرانه باخترى و نوار غزه سرايت پيدا كرده و سلاح هاى دست ساز فلسطينى ها (موشك قسام و ياسين) با الگو گرفتن از سلاح ها و استراتژى مقاومت اسلامى جنوب لبنان به كار گرفته شده است. واكنش شديد اسرائيل عليه نوار غزه و بمباران زيرساخت هاى خدماتى اين منطقه با اين هدف صورت گرفت كه تجربه جنوب لبنان در مناطق اشغالى فلسطين تكرار نشود، زيرا تجربه جنگ اسرائيل در لبنان طى دو دهه اخير بسيار تلخ و تحقيركننده ارتش اسرائيل و اسطوره شكست ناپذيرى آن بوده است. تكرار عمليات به اسارت درآوردن دو سرباز اسرائيلى به وسيله حزب الله لبنان نگرانى اسرائيل را برانگيخت و فرماندهان ارتش تل آويو با به اجرا گذاردن عمليات همه جانبه هوايى و دريايى و زمينى (توپخانه) عليه كشور لبنان سطح مطالبات خود را حول خلع سلاح حزب الله متمركز كرده و كف خواست هاى خود را حول عدم بازگشت نيروهاى حزب الله به جنوب لبنان اعلام كرد. از اين رو ماجراى ربودن دو سرباز اسرائيلى در جنوب لبنان و يك سرباز در نوار غزه صرف نظر از تاثير روانى بسيار منفى آن در ساختار نظامى جامعه اسرائيل بايد به مثابه دستاويزى براى خلع سلاح فلسطينى ها (در كرانه باخترى و نوار غزه) و خلع سلاح حزب الله (در جنوب لبنان) تلقى شود. درواقع اسرائيل با منطقه اى كردن جنگ و توسعه دامنه آن قصد دارد چانه ناپذيرى اين مطالبات را آشكار كند.
۲. كارشناسان و ناظران سياسى به ويژه در جهان غرب حول اين نكته اشتراك نظر دارند كه لبنان از سال ۱۹۷۵ قرن پيشين تاكنون صحنه درگيرى و كشمكش نيروهاى موثر منطقه اى بوده و كشور و مردم لبنان هزينه اين درگيرى و كشمكش را پرداخته اند. اين فرضيه تا حدودى صحت دارد اما خطاى اغلب كارشناسان غربى اين است كه اسرائيل و نقش آن را خارج از اين معادله ارزيابى مى كنند.
اين كارشناسان كمتر به اين واقعيت توجه مى كنند كه از سال هاى پايانى دهه چهل قرن پيشين و از زمان اعلام موجوديت اسرائيل تمامى تحولات لبنان (چه در دوران جنگ اعراب و اسرائيل و چه در دوره هاى آتش بس و حتى دوران متاركه) تحت تاثير عامل مستقيمى به نام اسرائيل بوده است. از اين رو مى توان روى اين نكته پاى فشرد كه صحنه لبنان آسيب پذيرترين، فورى ترين و آسان ترين عرصه انتقال و صدور بحران هاى منطقه اى اسرائيل بوده و تل آويو به سرزمين لبنان همواره به مثابه عامل تخليه فشار (محلى و منطقه اى) و كشمكش با نمايندگان ديگر نيروهاى منطقه اى مى نگريسته است.جنگ اخير اسرائيل در لبنان و حجم عمليات ويرانگرى سازمان يافته آن براى هيچ يك از ناظران سياسى بين المللى، جاى كمترين ترديدى باقى نمى گذارد كه اسرائيل به گونه اى لجام گسيخته از صحنه لبنان براى تهديد نيروهاى رقيب منطقه اى يا تسويه حساب با آنها بهره مى گيرد. حتى پايتخت هاى اروپايى در عكس العمل نسبت به اين عمليات اسرائيل از ادبيات ديپلماتيك «استفاده مفرط از زور در واكنش به عمليات ماجراجويانه» (اشاره به عمليات حزب الله در به اسارت گرفتن دو سرباز اسرائيلى) استفاده كرده و اين اقدام تل آويو را محكوم كردند.
از اين رو مطالبات آمريكا و اروپا در مورد ضرورت خروج كليه نيروهاى بيگانه از لبنان درصورتى كه اسرائيل و سياست هاى آشكار و پنهانش را در لبنان استثنا كند، اين فرضيه را تقويت خواهد كرد كه اسرائيل از منظر استراتژيك سرزمين كوچك لبنان را شعاع امنيتى خود مى داند و حضور سوريه يا ايران را در اين سرزمين، حضورى بيگانه و حضور و موقعيت فعال نيروهاى بومى اين سرزمين نظير حزب الله لبنان را حضور و موقعيتى تروريستى تلقى مى كند كه بايد يا از طريق حمايت هاى ايالات متحده آمريكا و شوراى امنيت و يا از طريق دخالت مستقيم خود پاكسازى شود. اگرچه اسرائيل خود را براى مدت نيم قرن گذشته با اين فرضيه سرگرم كرده است، اما رهبران اسرائيل از ماه مه سال ۲۰۰۰ ميلادى و هنگامى كه ارتش نيرومند خود را به صورت يكجانبه اما زير ضربات شكننده مقاومت اسلامى و ملى لبنان به پشت مرزهاى بين المللى لبنان به عقب مى راندند، بايد با اين معادله وداع مى كردند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


۳. برخلاف عمليات پيشين اسرائيل در لبنان، اين بار رهبران تل آويو با عبرت آموزى از آموزه هاى پيشين (به ويژه عقب نشينى سال ۲۰۰۰) عمليات نظامى خود را به نيروى هوايى و آتش توپخانه محدود كرده و از گسيل نيروى زمينى خود به سرزمين لبنان پرهيز كردند. معناى اين استراتژى اسرائيل، انتقال بحران به حوزه حريف بدون درگير شدن در رويارويى هاى زمينى است، اما معناى ضمنى و غيرآشكار آن اين است كه اسرائيل نسبت به ناتوانى خود براى اشغال نقاط حساس حريف و محروم كردنش از به كارگيرى جنگ هاى فرسايشى، آگاهى دقيقى پيدا كرده است. اين نقطه درست همان نقطه ضعف اسرائيل و در مقابل نقطه قوت مقاومت اسلامى و حزب الله لبنان است. بى ترديد حزب الله لبنان كه در درگيرى و گريبانگيرى با ارتش اسرائيل پيشينه اى طولانى و تجربه اى گرانبها دارد، از اين اقدام اسرائيل يا بهتر بگويم از عدم اقدام همه جانبه اسرائيل در يكسره كردن كشمكش كنونى اين پيام را خواهد گرفت كه با فروكش كردن شعله هاى آتش جنگ كنونى، ابتكار عمل عرصه رويارويى بعدى به دست نيروهاى مقاومت لبنانى خواهد افتاد. در اين صورت و تا اينجاى عمليات نظامى و به رغم نابرابرى هاى بسيار آشكار در موازنه قوا، حزب الله لبنان موفق شده با شكيبايى و به دور از هياهوهاى تبليغاتى هدف هاى نظامى اسرائيل را تا عمق ۷۰ كيلومترى مورد تعرض قرار داده و برابرى نسبى در تحميل تلفات مادى و معنوى به اسرائيل برقرار كند. در اينجا نبايد تلفات معنوى اسرائيل را در رويارويى با يك حزب لبنانى كم اهميت تلقى كرد. اين پرسش از ابتداى شروع عمليات اسرائيل در لبنان ذهن ناظران را به خود جلب كرده كه چرا اسرائيل در عمليات خود روى اين نكته پافشارى مى كند كه با دولت لبنان و سوريه و ايران روبه رو است و نه با يك حزب. ورود آمريكا روى خط مذاكره غيرمستقيم با حزب الله و درخواست از رهبران اين حزب براى عدم شليك موشك به بزرگترين شهر اسرائيل يعنى حيفا از يك سو و عدم بمباران مناطق حساس حزب الله (در حومه جنوبى بيروت، البته تا به امروز) وجود برابرى نسبى ميان نيروهاى درگير را تاييد مى كند.
۴. پيش بينى مى شود اسرائيل به عمليات خود در لبنان تا دستيابى به دو نتيجه موردنظر يعنى كف و سقف مطالبات (دور كردن نيروهاى حزب الله از جنوب لبنان و خلع سلاح اين حزب) ادامه خواهد داد. شدت و ضعف عمليات اسرائيل به دو متغير بازمى گردد. يكى چگونگى پيشرفت روند خلع سلاح حزب الله و بسط حاكميت ارتش لبنان تا خط آبى رنگ در صحنه سياسى اين كشور و دوم چگونگى پيشرفت روند عمليات نظامى دو طرف در هدف گيرى هدف ها طى چند روز آينده (هدف هاى استراتژيك يا هدف هاى سطحى قابل ترميم). حزب الله لبنان طى چند روز گذشته نشان داده است كه با متغير دوم به گونه اى هوشمندانه و مطالعه شده برخورد كرده و از عكس العمل ناپخته نظامى در برخورد با عمليات جنون آميز اسرائيل پرهيز كرده است.
متغير اول يعنى كشمكش بر سر بقاى حزب الله آن هم به صورت مسلح و به نمايندگى از مقاومت ملى لبنان عليه سياست هاى توسعه طلبانه اسرائيل باقى مى ماند كه به بازيگرى سياسى رهبران اين حزب در مديريت بحران هاى سياسى ناشى از اين جنگ اسرائيل و قدرت چانه زنى بر سر آن بازمى گردد.

دنبالک: http://mag.gooya.ws/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/30929

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'جنگ اسرائيل در لبنان و احتمالات پيش رو، ماشاءالله شمس الواعظين، شرق' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016