مدتها این ایده که کودکان و نوجوانان مسلمان، در مدارس آلمان درس اسلام داشته باشند، به ویژه با مخالفت شدید سیاستمداران محافظهکار روبرو بود. ولی اینک درست ولفگانگ شویبله وزیر کشور آلمان، طرفداری خود را از آن اعلام میکند.
استدلال او این است که بدینسان از تاثیر واعظان نفرت بر روی کودکان مسلمان کاسته میشود. ترجمهی تازهای از قرآن به آلمانی نیز که به زودی به بازار خواهد آمد، میخواهد به فهمی دمکراتیک از اسلام یاری رساند. مخاطب این کتاب، به ویژه کودکان و نوجوانان مسلمانی هستند که در آلمان بزرگ شدهاند.
ممکن است برای مسیحیان، انجیلی برای کودکان و برای یهودیان، توراتی کوچک برای کودکان یهودی چیز ویژهای نباشد. ولی ترجمهای از قرآن که مخاطبش به ویژه کودکان باشد امر دیگری است. «لامیه کادور» و «ربیعه مولر» دو اسلامشناسی هستند که برای نخستین بار از میان شش هزار آیهی قرآن، گزینشی انجام داده و آن را از نظر موضوعی در دوازده فصل منظم کردهاند، موضوعاتی چون خدا، آفرینش، محمد، چگونگی خدمتگزاری به خدا و نیز دربارهی زنان. گزینش متون، بیانگر فهم این دو اسلامشناس از اسلام است.
کادور میگوید: «روشن است که ما اسلام را چنین میفهمیم که بیشتر دینی صلحدوست است. برای ما اسلام مبتنی برآن نیست که انسانها را فراخواند تا به جهاد برخیزند و اینجا و آنجا خود را منفجر کنند. برای ما، قرآن به سرکوب زنان فرانمیخواند، حتا با توجه به این آیه که: زن یک درجه پایینتر از مرد است. به باور ما، برخی آیهها امروز باید معنای دیگری داشته باشند. ما باید اسلام را تکامل بخشیم».
باید اذعان کرد که این رویکرد اصلاحطلبانه، هنوز در میان مسلمانان گسترده نیست، ولی در چارچوب بحث دربارهی همپیوندی (انتگراسیون) اسلام با جوامع غربی، همواره باید بیشتر در کانون توجه قرار گیرد. اسلام در اروپا از طریق مهاجرت انبوه مسلمانان مهاجر در دهههای اخیر به مسالهای تبدیل شده که پاسخ میطلبد. به ویژه در زمینهی پرسش از سازگاری ارزشهای غربی چون دمکراسی، حقوق بشر و برابری حقوق مرد و زن.
به گفتهی کادور، کودکان و نوجوانان مسلمان بسیار نیرومندتر از کودکان و نوجوانان مسیحی تحت تاثیر دین قرار دارند. از همین رو مهم است که به آنان درس قرآن داده شود. این امر از یک سو برای فهم خود آنان مهم است و از سوی دیگر باید از این فرصت استفاده کرد و در کلاس درس با آنان دربارهی مشکلاتی که مشغولشان میکند صحبت کرد. برای نمونه این پرسش که آیا یک زن مسلمان اجازه دارد لاک به ناخن خود بزند یا نه.
کادور میگوید: «منطقا دو امکان برای تصمیمگیری وجود دارد: آری، ممنوع است و نه، ممنوع نیست. آری ممنوع است، زیرا گفته میشود که لاک ناخن، ناقض یا مانع غسل کردن است. یزدانشناسان کمی میانهروتر میگویند، اگر لاک ناخن پس از غسل کردن مورد استفاده قرار گیرد ممنوع نیست».
لامیه کادور با توجه به تجربهی شخصی میداند که این پرسشها چه معنایی دارند. او به عنوان دختر یک مهاجر سوری در آلمان زاده شده است. او و سه خواهرش با تربیت مذهبی بزرگ شدهاند. او در سه سالگی نخستین سورهی قرآن را حفظ کرده است. اینک با ۲۹ سال سن در دانشگاه مونستر استاد آموزش دینی اسلام است و همزمان در مدرسهی متوسطهای، اسلامشناسی تدریس میکند. دین برای این مسلمان معتقد، امری شخصی است.
Panagiotis Kouparanis / رادیو دویچه وله