شنبه 22 تیر 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

احمد باطبی! خوش آمدی، بی خبر نروی! هادی خرسندی

هادی خرسندی
تحسين می کنم احمد باطبی را که با هوشمندی می گويد تصميم دارد به هيچ کدام از نوشته ها پاسخ ندهد. من فقط از اين نگرانم که يک روز خبردار شويم که احمد باطبی به ايران برگشته و به جمهوری اسلامی پناهنده شده و يکراست رفته خودش را به زندان اوين معرفی کرده است!

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


در انديشه بودم که تلفن خوشامدی به احمد باطبی بزنم که پسرم چند ايميل را که با مجله ی اکونوميست لندن رد و بدل کرده بود برايم فرستاد:

۳ ژوئيه: پيوند خرسندی به اکونوميست
آقای عزيز - در ژوئيه ۱۹۹۹ اکونوميست در گزارش تظاهرات تابستانی دانشجويان ايران، عکسی از احمد باطبی با تی-شرت خونين روی جلد چاپ کرد که منجر به زندانی شدن باطبی شد. او اخيراً با وثيقه آزاد شده بود و با کمک حزب دمکرات کردستان از ايران خارج شده و اکنون در شهر واشينگتن است. آيا مجله شما علاقه ای به مصاحبه با باطبی و شرح شکنجه و فرارش دارد. منتظر جواب هستم. پيوند خرسندی (ترجمه به خلاصه)

۳ ژوئيه. جواب:
اقای خرسندی عزيز - ممنون از خبر خوب؛ ولی ما علاقه ای به شرح ماجرا نداريم. (ترجمه کامل)

۳ ژوئيه: پيوند خرسندی به اکونوميست
آقای عزيز - ممنون از جواب فوری شما. احمد باطبی؛ شهره ترين زندانی سياسی دانشجويان ايران که شکنجه های جسمی و روانی تحمل کرده ، کلی از آنچه به سرش آمده مستقيماً به عکسی که شما چاپ کرديد مربوط است. حکم اعدام او به خاطر فشارهای بين المللی لغو شد. چطور مجله با اهميتی مثل اکونوميست که خود اين ماجرا را سبب شده حالا به دنباله اش بی اعتناست؟ بهتر است تجديد نظر کنيد. کافی است تصوير او را در مصاحبه با صدای آمريکا در اينجا (لينک) بينيد. لازم نيست فارسی بدانيد تا حيرت کنيد که اين چهره ی همان شخصی است که عکس او را چاپ کرده بوديد. پيوند خرسندی (ترجمه به خلاصه)

۳ ژوئيه. جواب اکونوميست:
ممنون از توضيحات بيشتری که داديد. ممکن است بگوئيد نقش شما اين ميان چيست؟ آيا روزنامه نگار آزاد هستيد که مطلبی پيشنهاد ميکنيد يا نماينده ی آقای باطبی؟ (ترجمه کامل)

۳ ژوئيه: پيوند خرسندی به اکونوميست
آقای عزيز - من روزنامه نگار مستقل هستم. آقای باطبی را نمی شناسم. فقط حيرانم که چرا ماجرای آزاديش در مطبوعات انگليسی بازتاب ندارد. در حاليکه به اکبر گنجی در سال ۲۰۰۶ اينهمه توجه شده. عکس روی جلد اکونوميست از باطبی فقط با عکس معروفی که آلبرتو کوردا از چه گوارا گرفته قابل مقايسه است. .... پيوند (ترجمه به اختصار)

۷ ژوئيه. جواب اکونوميست:
آقای خرسندی عزيز - شما ما را ترغيب ميکنيد که مختصری راجع به آقای باطبی بنويسيم. اما چون قضيه مستقيماً به ما مربوط است ترجيح ميدهيم يکی از روزنامه نگاران خودمان اين کار را بکند. ما خوشحاليم که يک رقم کوچکی (اسمال فی!) به شما پرداخت کنيم که ما را به ماجرا توجه داديد. ميدانيد چه جوری با آقای باطبی تماس بگيريم؟ (ترجمه کامل)

۸ ژوئيه - من و پيوند در تلفن:
پيوند- بابا جان. ايميل ها را خواندی؟ نظرت چيست؟
من – خاک بر سرها، انگار صدقه سری ميخواهند بنويسند. لابد روابط پنهانشان با رژيم بهترتر شده باباجان. حالا من با احمد باطبی صحبت ميکنم ببينم چه ميگويد.

۹ ژوئيه – گفتگوی تلفنی با باطبی
با احمد باطبی تماس ميگيرم و خوشامد ميگويم. قرار ميگذارم برای يک گفتگوی مفصل. شايد مصاحبه!. پيوند هم ميخواهد به نشريات انگليسی بدهدش.

۱۰ ژوئيه – جستجوی باطبی در اينترنت
امروز قدری اينترنت را ميگردم تا برای مصاحبه با احمد باطبی مسلح باشم. حالم گرفته ميشود. صد رحمت به اکونوميست!
يک آقائی شاهکار کرده. طوری نوشته که انگار وزارت اطلاعات رژيم احمد باطبی را به خارج فرستاده تا در اين راستا، روابط اين آقا با يک آدم خيلی گنده تر از خودش (ابراهيم نبوی) حسنه شود و ايشان بتواند تملق اوشان را بگويد و پامنبريش را بکند.
فی الواقع فرصت طلبی را مغتنم شمرده و پشت يک سری الفاظ کج و کوله قايم شده و دستش را از آن زير درآورده که نوازشی پای نبوی را بکند و وشگونی از پای باطبی بگيرد!
طرف انگار يک سری گنده‌گوئی در باره مضار سياست و فوائد ولنگاری آماده کرده بوده که سر راه يکی آب کند و بادی به غبغب بيندازد. آنقدر زور زده که انگار باد را از آن پائين ها به غبغبش رسانده.
به مصداق آنکه "حکيم آن است که به سرش آمده باشد"، طرف احمد باطبی را برحذر ميدارد از روابط خارج کشوری و فعاليت سياسی که «انسان را لکه حيض ميکنند!»
اينطور تجربه ی خود را با ديگران تقسيم کردن البته از نهايت مهربانی و همنوعدوستی سرچشمه ميگيرد؛ اما به نظر نميرسد که احمد باطبی هيچگونه سنخيت و نوعيتی با او داشته باشد.

به خاطر باطبی اينترنت را بعد از مدت ها ورق ميزنم. بعضی ها دل سوزانده اند برای آقائی به نام ميثمی که خانه اش را وثيقه گذاشته که باطبی فرار نکند. ميگويند باطبی نامردی کرده که در رفته؛ اما هيچکدامشان وکالتنامه ای از سوی آقای ميثمی ضميمه ی مقاله شان نکرده اند!

تحسين ميکنم احمد باطبی را که باهوشمندی ميگويد تصميم دارد به هيچ کدام از نوشته ها پاسخ ندهد. من فقط از اين نگرانم که يک روز خبردار شويم که احمد باطبی به ايران برگشته و به جمهوری اسلامی پناهنده شده و يکراست رفته خودش را به زندان اوين معرفی کرده است!
نه در مسجد گذارندم که رندی
نه در ميخانه، کاين خمٌار؛ خام است
ميان مسجد و ميخانه راهيست
غريبم، بی کسم، اين ره کدامست؟

www.AsgharAgha.com





















Copyright: gooya.com 2016