دوشنبه 31 تیر 1387

جنگ اتمی بين ايران و اسراييل در راه است،بنی موريس، دی ولت، برگردان از الاهه بقراط

Benny Morris
بر اساس تازه‌ترين گزارش‌ها گفته می‌شود به دلايلی احتمالا بين ۵ نوامبر ۲۰۰۸ تا ۱۹ ژانويه ۲۰۰۹ يک حمله نظامی صورت خواهد گرفت. اگر اسراييل اين اقدام پيش گيرانه را انجام ندهد، آن گاه بايد منتظر باشد که حمله اتمی ايران به اسراييل، چه به دلايل ايدئولوژيک و چه از ترس حمله احتمالی اسراييل، جامه عمل بپوشد. به اين ترتيب چه اين باشد و چه آن، خاورميانه با تهديد يک هولوکاست هسته‌ای روبروست

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

بنی موريس (Benny Morris) استاد دانشگاه بن گوريون در اسراييل در شهرهای اورشليم و نيويورک بزرگ شده است. دکترای خود را از دانشگاه کمبريج درباره تاريخ نوين اروپا گرفت و از سال ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۰ به عنوان ژورناليست مفسر در «اورشليم پست» کار کرد. اين مقاله او که در روزنامه آلمانی «دی ولت» (۱۹ ژوييه) منتشر شد، چشم‌اندازی از يک دايره شيطانی در منطقه ترسيم می‌کند که تنها راه برون رفت از آن يا چشم‌پوشی رژيم ايران از برنامه‌های اتمی آن است و يا جنگی که اگر امروز اسراييل آن را آغاز نکند، فردا رژيم ايران آغازش خواهد کرد.


اسراييل در چهار تا هفت ماه آينده به تأسيسات اتمی ايران حمله خواهد کرد. اين امر تقريبا مسلم است و سياستمداران در تهران و واشنگتن بايد از صميم قلب آرزو کنند که اين حمله موفقيت‌آميز باشد و برنامه‌های اتمی ايران را اگر هم نتوانست تماما از ميان بردارد، دست کم به طور جدی به تعويق بياندازد. چرا که در صورت عدم موفقيت اين حمله نظامی، آنگاه در خاور ميانه به احتمال زياد يک جنگ اتمی در خواهد گرفت.

اگر حمله نظامی اسراييل به تأسيسات اتمی ايران با سلاح‌های متعارف با موفقيت لازم همراه نباشد، آنگاه تشديد درگيری بين ايران و اسرائيل در سطح يک برخورد هسته‌ای تقريبا ناگزير خواهد بود. چرا که همه سازمان‌های جاسوسی در جهان بر اين نظرند که برنامه اتمی ايران نه برای استفاده صلح‌آميز از انرژی هسته‌ای، بلکه برای توليد تسليحات اتمی است.

با وجود سخنسرايی درباره تحريم‌های بيشتر اقتصادی، همه می‌دانند اين تحريم‌ها تا کنون به نتيجه‌ای منجر نشده‌ و تشديد آنها نامحتمل است. سازمان‌های جاسوسی غرب بر اين باورند که که ايران در طول چهار سال آينده می‌تواند بمب اتمی توليد کند.

اين امر برای جهان اگر می‌خواهد از يک ايران اتمی جلوگيری کند، تنها يک راه باقی می‌گذارد: راه نظامی. ترديدی نيست که آمريکا می‌تواند اين هدف را با سلاح‌های متعارف تأمين کند. برای اين کار بايد در چند موج حمله، سيستم دفاع هوايی و هم چنين پايگاه‌های فرماندهی ايران را از کار بيندازند و بعد به تأسيسات هسته‌ای حمله کنند. ليکن به دليل نابسامانی‌های عراق که بطور فزاينده در افغانستان نيز ديده می‌شود، افکار عمومی آمريکا از يک جنگ ديگر در جهان اسلام خسته است. اين امر دست کاخ سفيد را برای هدايت يک عمليات نظامی ديگر می‌بندد و بعلاوه به نظر بسياری از آمريکاييان، چنين حمله‌ای ربطی به منافع حياتی آمريکا ندارد.

ابتکار سياسی جديد واشنگتن را نيز بايد در همين چهارچوب ارزيابی کرد. پرزيدنت جرج بوش بايد به مردم خود ثابت کند که او پيش از دادن چراغ سبز برای حمله نظامی آمريکا و يا اسراييل، از تمامی وسايل ممکن استفاده کرده است.

اسراييل بر اين باور است که پای موجوديت وی در ميان است و از همين رو جرأت يک حمله نظامی را خواهد داشت. مگر نه اين است که زمامداران ايران تقريبا هر روز دولت يهودی را تهديد به نابودی می‌کنند؟ سران سياسی اسراييل، به ويژه اهود اولمرت نخست وزير اين کشور، با اين امر تعيين تکليف کرده است: بمب اتمی ايران يعنی نابودی اسراييل. ايران نبايد به بمب اتمی دست يابد.

تازه‌ترين گزارش‌ها درباره تدارکات و برنامه‌های حمله توسط اسراييل نيز کاملا با اين تصوير همخوانی دارند. بر اساس يک سری دلايل، گفته می‌شود احتمالا بين ۵ نوامبر ۲۰۰۸ تا ۱۹ ژانويه ۲۰۰۹ يک حمله نظامی صورت خواهد گرفت. مشکل اينجاست که ظرفيت‌های نظامی اسراييل به شدت کمتر از امکانات آمريکاست. انجام اين عمليات به اين دليل نيز مشکل‌تر می‌شود که فاصله‌های زياد برای رسيدن به تأسيساتی بايد طی شوند که در نقاط مختلف قرار گرفته و در عين حال اغلب در زير زمين قرار دارند و اطلاعات جاسوسی کمی درباره آنها در دست است. علاوه بر همه اينها، احتمال اينکه ارتش اسراييل بتواند برنامه‌های اتمی ايران را نابود کند و يا ضربات جدی به آنها وارد آورد، کم است حتی اگر اين ارتش اجازه يابد از حريم هوايی اردن و عراق استفاده کند و يا حتی با ميانجی‌گری آمريکا، باندهای پرواز در عراق در اختيار آن گذاشته شود.

اين احتمال نيز وجود دارد که يک حمله نظامی متعارف از سوی اسراييل، صرف نظر از اينکه موفقيت‌آميز باشد يا نباشد، رژيم ايران را وا دارد برنامه‌های هسته‌ای خود را متوقف کند و يا قدرت‌های غربی را وادارد بر فشارهای سياسی و اقتصادی خود بيفزايند و يا حتی خود دست به اقدام نظامی بزنند.

سناريوی محتمل اما اين است که جامعه بين‌المللی همچنان دست به اقدام جدی نخواهد زد و ايران بر تلاش‌های خود برای توليد بمب اتمی که بتواند اسراييل را نابود کند خواهد افزود. بعلاوه ممکن است ايرانيان با حمله موشکی به شهرهای اسراييل و تحريک متحدان خود در محل مانند حزب‌الله و حماس و هم چنين شبکه بين‌المللی تروريسم اسلامی با حمله به مراکز اسراييلی، يهودی و احتمالا آمريکايی به اقدامات تلافی جويانه بپردازند.

تمامی اينها نشان می‌دهد که سياستمداران اسراييل مختارند بين طاعون و وبا يکی را انتخاب کنند: يا به ايران اجازه دهند بمب اتمی داشته باشد و به بهترين حالت اميدوار باشند (يعنی يک توازن اتمی به اين معنا که تضمين نابودی متقابل، رژيم ايران را وادارد از بمب اتمی استفاده نکند)، و يا حمله نظامی و پاسخ متقابل به اقدامات تلافی‌جويانه ايران که می‌تواند شامل استفاده از سلاح‌های حامل کلاهک‌های شيميايی و بيولوژيک نيز باشد که با گسترش درگيری همراه خواهد بود. آنگاه اسراييل می‌تواند با تنها وسيله‌ای حمله کند که می‌تواند با اطمينان برنامه‌های اتمی ايران را متوقف سازد. يعنی با زرادخانه اتمی.

با توجه به مواضع بنيادگرايانه رژيم ملايان که حاضر است حتی قربانی شود، احتمالا سياست ارعاب نتيجه‌ای نخواهد داشت. از همين رو در پی آن يک حمله اتمی بيشتر محتمل است. اگر اسراييل اين اقدام پيشگيرانه را انجام ندهد، آنگاه بايد منتظر باشد که حمله اتمی ايران به اسراييل، چه به دلايل ايدئولوژيک و چه از ترس حمله احتمالی اسراييل، جامه عمل بپوشد. اين اقدام خود سبب تلافی اسراييل (يا آمريکا) خواهد شد. به اين ترتيب چه اين باشد و چه آن، خاورميانه با تهديد يک هولوکاست هسته‌ای روبروست.

از همه اينها می‌توان نتيجه گرفت زمامداران ايران می‌بايست درباره اين قمار مرگ و زندگی خوب بينديشند و دست از برنامه‌های اتمی خود بردارند. اگر چنين نکنند، آنگاه بايد همه توان خود را به کار بگيرند تا حمله نظامی اسراييل با تسليحات متعارف به کشور آنها با موفقيت انجام شود. بی ترديد در چنين حمله نظامی، هزاران نفر قربانی خواهند شد و تهران نيز بايد بار حقارت بين‌المللی را بر دوش بکشد. ولی راه ديگر در خود ايران است که به مثابه يک کشور نفت‌خيز به يک ايران اتمی کاهش يافته است. ممکن است برخی از ايرانيان بر اين عقيده باشند که اميد به نابودی اسراييل به هر قيمتی می‌ارزد. ولی گمان نمی‌رود اکثريت ايرانيان چنين عقيده‌ای داشته باشند.

Copyright: gooya.com 2016