پنجشنبه 14 آذر 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

انتخابات ۸۸، بينش

بعد از آنکه جناب خامنه ای شهردار عزيز کرده خود يعنی احمدی نژاد را به مقام رياست جمهوری نظام ولايت مطلقه نشاند گمان جبهه راست رژيم اين بود که با يکدست شدن کامل و با تکيه بر تئوری "النصر بالرعب" کام دل از قدرت گرفته همه چيز بر وفق مراد خواهد بود . غافل از آنکه مهمترين خاصيت قدرت يعنی ميل به تمرکز ، تقسيم به دو و حذف کردن های پياپی را موجب ميشود .پس چون ديگ قدرت برهيزم آقای خامنه ای و دولت دست نشانده اش جوشيدن گرفت روال اضمحلال سرعت گرفته و چنان شد که اصول گرايان ( واژه های برگزيده خاص رژيم هم ماجرايی است که درمجالی به آن خواهم پرداخت) درون نظام به باندهای گوناگون تقسيم شده به جان هم افتادند تا جائيکه علی خان مطهری ( نماينده مجلس رژيم ) در قضيه استيضاح کردان ( مذاکرات مجلس مورخ ۱۴/۸/۱۳۸۷ ) می گويد : " پوشاندن خطاها به بهانه حفظ نظام ، خطای بزرگ مابوده است " . جالب اينکه او از طيف راست وبه اصطلاح اصول گرايان است و همين جمله به تنهايی گويای گستردگی آلودگی وفسادی است که زير کاسه رژيم خوابيده و اکنون در جنگ قدرت به زبان آورده شده است، اتفاقی که ماجرای پاليز دار نيز گوشه ای از آن را کنار زد . البته همينجا خوب است يادآور شود خاتمی در همه دوران ۸ ساله فرصت سوز حکومتش از بيان همين جمله نيز دريغ کرد و دريغا از فرصت هايی که در آن دوران سوزانده شد. امروز و در فاصله چند ماهه تا انتخابات رئيس جمهوری دو جناح اصلاح طلب و اصول گرايان رژيم برای چگونگی تقسيم قدرت و گرفتن سهم خود از " ماترک " بجامانده از منابع ملی کشور به تکاپو افتاده اند . در بررسی اوضاع آنها بد نيست مروری کنيم به حال امروزشان .



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اول دسته اصلاح طلبان
اصلاح طلبان به چند دسته تقسيم می شوندکه در تحليلی جامع ميتوان آنها را به دو گروه طرفداران شرکت در انتخابات به هر قيمت و طرفداران تحريم در اوضاع حاضر تقسيم کرد.

طرفداران تحريم البته که تعدادشان کمتر است و از جمله سرشناس ترين آنها ميتوان به عبدالله نوری ، زيدآبادی و عباس عبدی اشاره کرد که اين آخری طی چندين مقاله نظرش را درباره بيهودگی شرکت در انتخابات ويا غير موثر بودن حضور عناصری چون خاتمی اعلام کرده است . عبدالله نوری نيز با عنوان نمودن دو شرط اصلی شرکتش در انتخابات موضع خود را نسبت به نامزدی اش اعلام کرده است.دو شرطی که يکی حمايت همه گروه های اصلاح طلب از وی و يگانه بودن حضورش بعنوان نماد جريان اصلاح طلبی و دومی تحريم انتخابات به شرط رد صلاحيتش، توسط همه اصلاح طلبان بوده است . دوشرطی که معلوم بود جريان اصلاح طلب درون رژيم به آن تن نخواهد داد. نوری درضمن با بيان نظراتی در مورد کانديداتوری خاتمی و شرايطی که او بايد برای موفقيت لحاظ کند و تاکيد بر ضرورت ايستادگی خاتمی روی حرفهايش ( کاری که طی ۸ سال حکومتش حتی يک بار هم نکرد ) موضعش را نسبت به حضور خاتمی نيز به روشنی اعلام کرد چه رسد به کانديداهای ديگری مانند کروبی . اين گروه يعنی تحريم کنندگان انتخابات، اگر چه از نظر تعدادکمترند اما دارای مبانی نظری محکم تر وعاقلانه تری نسبت به گروه دوم هستند و به نظر می رسد با نزديک شدن به انتخابات و اوضاع و احوالی که کشور در چند ماهه آينده پيش رو دارد بيان آنها روشنی و اثر بيشتری بيابد چرا که آنها به خوبی دريافته اند در ساختار نظام ولايت مطلقه و عنان بريدن مقام عظمای ولايت رژيم، رئيس جمهور اگر بخواهد در اين ساختار بماند حداکثر نقشی که می تواند ايفا کند رياست دفتر اجرايی جناب رهبر است تا منويات ايشان را به اجرا در آورد ! گروه دوم يعنی طرفداران شرکت در انتخابات به هر قيمت که مهمترين دليلشان برای اين نظر به زعم خود نجات کشور از چنگال احمدی نژاد است شامل دسته های چندگانه ای هستند که اصلی ترينشان را ميتوان خاتمی و حاميانش، کارگزاران به سرکردگی هاشمی رفسنجانی و گروه کروبی ناميد. خاتمی دچار ترديد اساسی در نامزدی و يا عـدم حضور در صحنه انتخابات است . تردیـدی که بيشتر ناشی از عـدم استقبال عمومی(به دليل کارکـرد ۸ ساله اش) و شکست حاصل از آن است . عليرغم گفته او که نگرانی اش ناشی از عدم توفيق در عمل است کيست که نداند او توفيق را در حفظ نظام و به قول خودش ارکان آن ( که ولايت فقيه را همواره بعنوان يکی از آنها به شمار آورده ) دانسته و طی ۸ سال حکومتش تمام سعياش را در اين زمينه به کار برده و از قضا موفق هم بوده است ! به هر روی طرفداران نامزدی او که شامل افرادی چون بهزاد نبوی ، تاج زاده وسحر خيز هستند اتکای نظرشان بر اينست که به هر طريق بايد مملکت را از چنگال باند احمدی نژاد به در آورد . مهم نيست که بعدش کاری ميشود کرد يا نه اما اين خاتمی است که باداشتن پشتوانه مردمی ميتواندبا فعال کردن گروه خاموش در انتخابات تقلب های گسترده باند خامنه ای ، احمدی نژاد را خنثی نموده و به رياست جمهوری برسد و نگذارد وضع از اين بدتر شود . اما اينها فراموش کرده اند که هم اينان بودند که اجازه دادند مافيای حامی احمدی نژاد يعنی سرکوبگران که در اوايل دوران خاتمی به گوشه های تاريک خزيده بودند با وادادن وی کم کم رسما" به صحنه بيايند تا جائيکه خامنه ای جرات کرد و حکم حکومتی به مجلس تحت امرش صادر کرد و کسانی چون کردان و پور محمدی وجهرمی ومحصولی و... وارد عرصه آشکار حکومت شدند. بلايی برسر مملکت آمد که حاصل اجتماعی ، اقتصادياش روشن است. در واقع احمدی نژاد و باندهای مافيايی حامی او از عملکرد ضعيف و واداده خاتمی و دوستان امروزش بيرون آمدند .

گروه ديگر شرکت کنندگان در انتخابات کارگزاران وبه اصطلاح عمل گراهای درون رژيمند . اينان تحت قيمومت هاشمی رفسنجانی بر اين نظرند که بدون درگير شدن با گروه های راست ميتوان با رفتاری عمل گرايانه آنها را در برابر عمل انجام شده قرارداد . شاخصه های مهم اين گروه خوابيدن در باد ها و خم شدن در سوی باد های غالب است . روشی که نهضت آزادی هم با آن موافق است به همين دليل همسويی جالبی ميان رفتارهای نهضت آزادی وکارگزاران مشاهده ميشود . درون کارگزاران دو تفکر عمده وجود دارد يکی اينکه معتقد است اگر شرايط ايجاب کند که خاتمی به ميدان بيايد، بايد از او حمايت کرد. از سر مداران اين نظريه ميتوان به عطريانفر اشاره کرد

و گروه ديگر معتقدند اگر خاتمی به صحنه بيايد موجب يک دست شدن جناح راست و حمايت يکپارچه اصول گرايان از احمدی نژاد خواهد شد و اين يعنی شکست چرا که همه ابزارهای دولتی ( حکومتی ) در اختيار اوست و براحتی ميتواند تقلب گسترده ای را با حمايت خامنه ای صورت دهد ! و خاتمی امروز توان سال " ۷۶ " را برای به صحنه آوردن مردم ندارد بنابراين بهتر است خاتمی به صحنه نيايد. از حاملان اين تفکر ميتوان کرباسچی را نام برد که گويا قرارشده برای تقويت موضع کروبی در انتخابات بعنوان معاون او معرفی شود !اما به نظر می رسد يا برنده شدن" اوباما" در انتخابات آمريکا احتمال حضور خاتمی نيز افزايش يافته باشد چرا که شايد با رايزنی با خامنه ای و بررسی اوضاع و احوال رژيم و فشارهای مضاعفی که کليت نظام را در صورت ادامه حضور احمدی نژاد با آن مواجه خواهد ساخت، نامزد شود و خامنه ای را به جلوگيری از تقلب گسترده در انتخابات مجاب کند .

از سوی ديگر کروبی نيز که حزب اعتماد ملی را ساخته، پيش از آنکه اصلاح طلبان بخواهند به جمع بندی خاصی برسند يا بر سر نامزد واحدی توافق کنند، نامزدی اش را اعلام کرد و بقيه را در برابر عمل انجام شده قرارداد . بعد تحت فشار ديگر گروه های اصلاح طلب پيشنهاد کرد که همه داوطلبان نامزديشان را اعلام کنند و بعد در پی نظر سنجی درکل کشور هر نامزدی که بيشترين اقبال عمومی را داشت نامزد واحد همه گروه های اصلاح طلب شود . اما نه او ونه طرفدارانش به اين پرسش اساسی پاسخی نداده اند که نظر سنجی را کی و چگونه انجام خواهد داد؟ و اساسا" ملاک مقايسه ها چه بايد باشد تا دعوايی پيش نيايد و بتوان بر سر نتايج آن به توافقی رسيد ؟ به هر حال گروهی از حاميان او با درک اينکه موقعيتش چنان نيست که بتواند مانع از تقلب های گسترده مافيای حاميان احمدی نژاد شود با برگزيدن عنصری مانند کرباسچی شهردار سابق تهران و به گمان اينکه شايد او بتواند موضع کروبی را تقويت کند ، سعی در سازش با کارگزاران وحمايت آنان دارند . اما کرباسچی و کسانی که او را جلو انداخته اند دچار يک تناقض اساسی هستند. از سويی آنها معتقدند که خاتمی به دليل تجربه ای که مردم با او کرده اند نميتواند مردم را به صحنه بکشاند. حال چگونه ممکن است نامزد ديگری بتواند مردم را به پای صندوقهای رأی ببرد وعناصر دست چندمی از کارگزاران بتوانند مانع از تقلب های گسترده شوند؟! باز، آنها معتقدند که خاتمی به دليل تجربه ای که مردم با او کرده اند نميتواند مردم را به صحنه بکشاند حال چگونه ممکن است عنصری مانند کرباسچی که وقتی شهردار بود ميخواست مجسمه سردار سازندگی اش را از طلا بسازد ودر شهر ويا شهرداری تهران قرار دهد ! و مردم او را موجب گرانی ها ومسائل و مشکلات عديده شهر تهران می دانند اثری در تحريک آنها به شرکت در انتخابات داشته باشد ؟!

اما حاميان خاتمی که بزرگترين گروه اصلاح طلبان را تشکيل می دهند. جانشينی نيز برای خاتمی پيش بينی کرده بودند که اگر خاتمی به صحنه نيايد اين يکی بتواند به اتکای حضورش، مردم را به صحنه بکشاند وآن سيد حسن خمينی بود . چرا که معتقد بودند او به دليل عدم حضورش در ساختار قدرت و جمله معروفش پس از مرگ پدر : "سينه پدرم صندوقچه اسرار نظام بود"، تصويری در اذهان عمومی دارد که ميتواند هم مردم را به صحنه بياورد و هم در برابر باند خامنه ای و احمدی نژاد و حاميانش بايستد. اما او تا به امروز پيوسته از اين کار امتناع کرده و گفته است به هيچ رو قصد چنين کاری را ندارد . به نظر ميرسد اگر خاتمی به صحنه نيايد وسيد حسن نيز از آمدن خودداری کند (کاری که کرده است ) ، ميرحسين موسوی نخست وزير دوران جنگ گزينه مناسب آنها باشد کسی که اتفاقا" در ميان جناح راست رژيم هم طرفدارانی دارد اما او در همان دوران نخست وزيری هم که خامنه ای رياست جمهوری رژيم را در اختيار داشت آبش با او به يک جوب نمی رفت و کار به جايی کشيد که خامنه ای در دور دوم رياست جمهورياش گفت من اين بار به اختيار خودم نخست وزير را انتخاب می کنم که بلافاصله آقای خمينی با حمايت از مير حسين موسوی او را در سر جايش نشاند .به هر حال با نيامدن خاتمی تا به امروز او نيز پاسخ مثبتی به دعوت برای حضور در صحنه انتخابات، نداده است. به نظر می رسد اينان منتظرند تا براساس اتفاقات سه و چهار ماهه پيش رو تصميم گيری کنند تا اگر رژيم تحت تاثير تنگناهای شديد داخل و خارج ( داخلی :مشکلات اقتصادی و نا آرامی های اجتماعی و خارجی پيروزی " اوباما " و کاهش لولوی جنگ و ضرورت شفاف سازی روابط) تا حدی گرفتار شد که خامنه ای وادار به رو آوردن به آنها کند به صحنه بيايند. جز اينان سخت ترين گزينه اصلاح طلبان عبدالله نوری است که پيشا پيش نظرش را گفته است و اگر او همچنان که آقای منتظری گفته است کانديدای انتخابات شود و شرايطش را هم اصلاح طلبان ببينند آنوقت جناح راست در برابر گزينشی سخت قرار خواهد گرفت . اگر عبدالله نوری را تائيد صلاحيت کند او ميتواند با اقبال عمومی مواجه شود و تقلب های گسترده را بسيار مشکل کند و با روی کار آمدنش تحمل شرايط برای باندهای مافيايی راست رژيم بسيار دشوار وشکننده خواهد شد و اگر او را رد صلاحيت کنند ، ناخواسته به تشکيل جبهه ای در داخل کشور کمک کرده اند به سرکردگی عبدالله نوری پديده ای که ميتواند آثار ويران کننده ای برای رژيم داشته باشد ...
دوم : جناح راست رژيم :
اينها پس از تجربه احمدی نژاد به چند گروه و دسته تقسيم شده اند که هر کدام ساز خود را می زنند اما از مهمترينشان در انتخابات خرداد ۸۸ ميتوان به عناصر زير اشاره کرد :

احمدی نژاد: عمل کرد او طی سه سال و نيم از دوره حکومتش تا به امروز ، باعث ايجاد شکاف های عميق در ساختار رژيم شده است. حال و روز اجتماعی ، اقتصادی جامعه ، آشکار شدن فسادهای نهان و ضعف حاکميت در حل مشکلات و مسائل روزمره مردم بخصوص فشارهای اقتصادی بی حدی که تحت تاثير افزايش بهای نفت و صرف مازاد درآمد آن در رانت خواری و فساد زمينه بروز آشوب های بزرگ را فراهم ساخته که عقلای جناح راست نگرانی خود را از بروز آنها پنهان نمی دارند . چنان که اشخاصی چون هاشمی رفسنجانی ( او را بايد هم درجنـاح راست و هـم در گروه اصلاح طلبان جا داد و اين از خصوصيات بارز اوست که همـواره در جهت باد قـرارميگيرد)، مهدوی کنی ، ناطق نوری و بسياری از نمايندگان مجلس خبرگان علاوه بر کسانی چون لاريجانی و برخی از نمایـندگان مجلس رژیـم ، ادامـه حضور او را بر مسند رياست جمهوری خطر ناک می بينند. بنابرایـن با فشار بر خامنه ای سعی در بی اثر کردن فشار مجتبی خامنه ای بر پدرش دارند چرا که او بيشترين تاثير را در حمايت خامنه ای از احمدی نژاد داشته و دارد . قاليباف ، حداد عادل ، حسن روحانی ولايتی و پورمحمدی نامزدهای جناح راست را تشکيل می دهند .

اما انتخابات رياست جمهوری آمريکا بيشترين اثر را بر انتخابات ايران خواهد داشت . اگر مک کين پيروز انتخابات ميشد حضور احمدی نژاد برای ۴ سال ديگر تضمين شده بود چرا که احمدی نژاد بهترين عنصر برای ادامه بحران سازی ها بود و پيوسته به کار مک کين می آمد . اما حالاکه اوباما پيروز شده حضور احمدی نژاد جز دردسر بيشتر برای رژيم و افزايش حرکت های مردمی نتيجه ای در پی نخواهد داشت. اينست که خامنه ای تحت فشارهای مضاعف قراردارد . باندحامی احمدی نژاد به سردمداری مجتبی خامنه ای و گروهی از سرداران سپاه که وجود روحانيت را مانعی برای سلطه بی رقيب خود می دانند و بخصوص خود خامنه ای که در فقه شيعی در حوزه قم جايگاهی ندارد حضور احمد احمدی نژاد را بهترين فرصت برای قلع و قمع رقبا بخصوص جناح روحانی رژيم ميدانند و حضور او را برای خود حب شيرين دستيابی به قدرت بيشتر تلقی می کنند . اما از سوی ديگر چنانکه گفته شد پيروزی اوباما و استقرارش در کاخ سفيد زمينه های انزوای بيشتر رژيم ايران را با تداوم حضور احمدی نژاد فراهم می آورد که اين امر موجب فشار بيشتر اقتصادی بر جامعه و افزايش احتمال بروز آشوب های فراگيری است که با يافتن انديشه های راهنما ميتوانند بهم پيوند خورده وحذف ولايت فقيه و استقرار حاکميت مردم را هدف کنند و به اين هدف که همان هدف انقلاب ايران است، برسند. بنابراين بايد گفت خامنه ای و" کليت نظام ولايت مطلقه " در تنگنايی گرفتار شده اند که شايد سخت ترين تنگنائی باشد که رژيم بدان گرفتار می شود. در اين حال خامنه ای شايد بار ديگر به خاتمی رو آورد ويا ناطق نوری را به صحنه آورد که تقريبا" پشتيبانی خوبی در جناح راست ، کارگزاران وحتی اصلاح طلبان دارد کما اينکه چند صباحی پيش سعيد حجاريان با ارسال پيامی به او گفته بود که اگر به صحنه بيايد گروهی از اصلاح طلبان پشت سر او می روند. چرا که اينان با تجربه ای که از خاتمی آموخته اند معتقدند آدمی عمل گرا مانند ناطق می تواند بنابر قاعده آقای حجاريان ( اول دولت ، بعد دموکراسی ) دولتی فراگير و استوار را بنا گذارد. موضوعی که اخيرا" عباس عبدی هم به آن اشاره ای زيرکانه داشت ! البته ناگزير بايد گفت اينها در حاليست که ذره ای از عقل ودرايت برای خامنه ای باقيمانده باشد وگرنه در بر همان پاشنه خيالات او می چرخد و احمدی نژاد نهايت خواسته اوست !

مردم اما با توجه به تجربه هايی که با خاتمی داشته اند ونيز عمل کرد احمدی نژاد به سادگی پای صندوق ها نخواهند رفت . چه آنان آموخته اند که دعواها همه بر سر قدرت است و از اين نمد ها کلاهی برای سر مردم درست نميشود . مردم با جدا کردن حساب خود از حکومت تلاش دارند نان خود را در آورند و همين امر است که آنان را سخت در گير کار وپر کردن شکم خود و خانواده شان کرده و به شدت از سياست گريزانه است. اما واقعيت جامعه ايرانی اينست که وجدان عموميش، با تکيه بر تجربه های تاريخی اين جامعه، زمانی به سطح می آيد که معمولا" پيش بينی نميشود .جامعه ايرانی تجربه يک بار حضور گسترده و پر شور در پای صندوق های رای را برای انجام اصلاحات درون رژيم به سرکردگی خاتمی تجربه کرده و تحت تاثير عمل کرد خاتمی سرخورده شده است . راهکاری داخل رژيم وجود ندارد و اين را مردم با پوست و گوشت خود دريافته اند. اما اينکه حرکتی آگاهانه صورت دهند لازمه اش حضور انديشه راهنمای استقلال و آزادی و کسان قابل اعتمادی است که نماد واقعی چنين انديشه راهنمايی باشند . هنوز اين نماد در اذهان عمومی به روشنی آشکار نشده است . اينست که هنوز جنبشی فراگير در پيگيری خواست عمومی جامعه يعنی استقلال وآزادی وبه نتيجه رساندن انقلاب سال ۱۳۵۷ پديد نيامده است .





















Copyright: gooya.com 2016