گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
10 بهمن» محمد البرادعي شبكه بي بي سي را بايكوت كرد، مهر3 بهمن» نايب رئيس دوم کميسيون امنيت ملی: عناصر کليدی شبکه بی بی سی بازداشت شدهاند، آفتاب 3 بهمن» بازداشت يک شهروند به دليل تماس با رسانه های خارج کشور، مجموعه فعالان حقوق بشر 2 بهمن» لهجه و گريم ايرانی برای تلويزيون MI6، مطلب ويژه روزنامه کيهان، چاپ تهران در باره شبکه تلويزيونی بی بی سی 2 بهمن» صفارهرندی: فعاليت بی بی سی فارسی در داخل کشور غيرقانونی است و همکاری با آن ايجاد مشکل میکند، ايلنا
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! جای خالی "تلويزيون"! نگاهی به برنامههای تلويزيون فارسی بی بی سی (بخش نخست)، اميد حبيبینيابا آن که هنوز تنوع زيادی در برنامه های غيرخبری و توليدی اين شبکه به چشم نمی خورد اما با نگاهی به همين برنامه های پخش شده می توان دريافت که اغلب آن ها ساختاری حرفه ای دارند و می توان آن را در چارچوب و استاندارد کيفی بی بی سی قرار داد[email protected] اين شبکه که از پشتيبانی نزديک به ۱۵۰ کارمند و روزنامه نگار در لندن و برخی ديگر از نقاط جهان برخوردار است، به دلايل مختلف از اهميت و اولويت بسياری برای نقد و تحليل های رسانه ای برخوردار است زيرا به نظر می رسد پس از نزديک به دو دهه از آغاز به کار تلويزيون های فارسی زبان در خارج از کشور مهم ترين و حرفه ای ترين شبکه تلويزيونی فارسی زبان مستقر در خارج از کشور باشد. تاريخچه اين گرايش سياسی اقتصادی با استقبال بسياری روبرو شد و به تدريج که رسانه های ايرانيان به ويژه در نقاط تجمع آنان مانند لس آنجلس رشد يافت، شبکه های تلويزيونی فارسی زبان نيز گسترش يافتند و برخی نيز موفق شدند توجه بازار تازه شکل گرفته ايرانی را به خود جلب کنند. در اوايل دهه نود، گسترش رسانه های فارسی زبان در جامعه پويای نزديک به نيم ميليون نفری ايرانيان ساکن کاليفرنيا چنان شدت گرفت که حتی جمهوری اسلامی را نيز به ميدان آورد و با تاسيس شبکه ای به نام آفتاب که برنامه هايش از طريق صدا و سيما تامين می شد وارد اين رقابت حرفه ای شد. طبعا از آنجا که برنامه های شبکه آفتاب از نظر تنوع و کيفيت با برنامه های شبکه های فارسی زبان که دچار مشکلات کمبود دانش رسانه ای، متخصص و سياست رسانه ای موثر برای مخاطب سازی بودند قابل مقايسه نبود، رسانه های سرنگون طلب تبليغات وسيعی عليه آن به راه انداختند و خواستار تحريم آن شدند، اين شبکه مدتی بعد ناچار به پايان دادن به کار خود در لس آنجلس شد اما تجربه خوبی برای صدا و سيما برای تاسيس شبکه های برون مرزی جام جم فراهم آورد. در اوايل دهه نود، سازمان مجاهدين خلق ايران که تحت عنوان شورای ملی مقاومت ايران در اروپا به فعاليت می پرداخت در لندن و بغداد يک شبکه تلويزيونی با عنوان سيمای آزادی تاسيس کرد که در زمان خود حرفه ای ترين شبکه تلويزيونی فارسی زبان خارج از کشور بود زيرا بسياری از دست اندرکاران آن از کارکنان سابق راديو و تلويزيون ايران و يا روزنامه نگاران تبعيدی بوده و برخی نيز دانش آموخته روزنامه نگاری و ارتباطات بودند. اما فعاليت اين شبکه تلويزيونی ظاهرا تحت فشار جمهوری اسلامی بارها دچار مخاطره شد و مرکزی در صدا و سيما با همکاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مامور پخش پارازيت بر روی فرکانس های آن شد زيرا فرض بر آن بود که اين شبکه برای عضوگيری و سازماندهی فعاليت های هواداران سازمان مجاهدين خلق در ايران تاسيس شده است. با اين حال علاوه بر اينکه تماشای اين شبکه در داخل ايران کم مخاطره نبود، محتوای مذهبی، تک و حزبی و تک ساحتی برنامه های آن به شدت مخاطب عادی را در نخستين مواجهه پس می زد. برنامه سازان اين شبکه بعدها با هوشمندی دريافتند که برنامه های هجوآميز به جای تبليغات سياسی مستقيم توجه بسياری را جلب می کند و از اين رو در سالهای اخير با قراردادن برخی از اين تکه های کمدی هجو بر روی اينترنت و يوتيوب توانسته اند بخشی از مخاطبان عادی را تحت پوشش قرار دهند. اما شبکه های فارسی زبان به غير از سيمای آزادی و برخی تلاشهای محدود برای پخش برنامه از طريق ماهواره هايی که ايران را تحت پوشش قرار می داد تا زمانی که گيرنده های ديجيتال به منازل مردم راه پيدا نکردند نتوانستند (به معنای واقعی) به مخاطبان ايرانی دسترسی پيدا کنند. آغاز پخش تلويزيون های فارسی زبان نيز با واقعه ای عجيب همراه شد که دخالت برخی از تکنوکراتهای جمهوری اسلامی را برملا می سازد. در يکی از برنامه های عليرضا ميبدی مجری اصلی شبکه NITV، مخاطبی از اصفهان در حين برنامه زنده به وی زنگ می زند و خبر می دهد که برنامه او در حال پخش در ايران است، بدون آنکه اصولا اين شبکه ماهواره ای برای پخش در منطقه اجاره کرده باشد! (۱) بنا برگفته ها برخی از نزديکان فرزندان رفسنجانی، رئيس جمهور وقت در آن زمان با توجه به گسترش و رونق بازار ماهواره در پی واردات و توزيع رسيورهای ديجيتال به بازار بوده اند، آنها که پيش تر فروش گسترده دستگاه های پخش VHS را تجربه کرده بودند، اکنون بر آن بودند که از اين خوان گسترده بهره مند شوند. به تدريج با گرم شدن بازار سروکله کانالهای تفريحی نيز پيدا شد و در ملال و تک ساحتی بودن کانالهای سلطنت طلب، از قرار اين گونه کانالها با استقبال بيشتری روبرو شدند. هر چند که توليد در اين گونه کانالها در نازل ترين و سخيف ترين شکل ممکن باقی ماند ولی حداقل پخش گسترده تر موسيقی ايرانی و غربی از آنها از برنامه های خسته کننده گفتگوی چند پيرمرد بازنشسته سياسی سلطنت طلب که با زبانی متعلق به چندين دهه پيش سخن می گفتند و کمترين تصوری از وقايع و گرايش های روز در ايران نداشتند، جذاب تر و تماشايی تر بود! در سال ۱۳۸۳ بخش فارسی صدای آمريکا نيز به اين مجموعه پيوست تا خلاء يک شبکه تلويزيونی حرفه ای را پر کند اما به دلايل بسيار از جمله محذورات توليدی، سمت و سوی سياسی و نزديکی بيش از حد به جريان سياسی رسمی دولت آمريکا برنامه های سياسی و خبری آن کمتر مورد توجه نسل جوان که بيش از هفتاد درصد از جمعيت کنونی ايران را تشکيل می دهند واقع شد اما در عوض برنامه های اجتماعی، فرهنگی و هنری مشتری بيشتری يافت. تا مدتها تلويزيون فارسی صدای آمريکا (VOA)تنها شبکه تلويزيونی "حرفه ای" خارج از کشور باقی ماند که ناگزير برخی از فعالان اجتماعی و سياسی و حتی روزنامه نگاران را وادار به همراهی با خود می کرد. سرانجام در بيست و پنجم دی ماه ۱۳۸۷، شبکه تلويزيونی فارسی بیبیسی آغاز به کار کرد که دومين شبکه غير انگليسی زبان بیبیسی به شمار می رود و به اعتقاد بسياری از کارشناسان ارتباطات تا به اين جا و چنان که انتظار می رفت "حرفه ای ترين" شبکه فارسی زبان خارج از کشور است. اين شبکه با استخدام حدود ۱۰۰ کارمند (که گفته می شود بسياری از آنها سابقه آشنايی با مديران آن را داشته اند) و با همراهی نزديک به پنجاه کارمند قبلی خود تلاش کرد تا کم و بيش سه رسانه فارسی زبان خود را در جريان تهيه و توليد محتوا به يکديگر نزديک سازد. مخاطب شناسی تلويزيون فارسی بیبیسی با توجه به ويژگی های مخاطبان ايران و برآوردی که از شيوه مخاطب سازی خود داشت با استفاده از برخی زمينه سنجی ها که توسط سرويس جهانی برای شناخت گرايش های مخاطبان صورت می گيرد توانست به شمای اوليه مخاطب خود دست يابد. دست اندرکاران اين رسانه نظرسنجی های تلفنی به سفارش سرويس جهانی را از نمونه های ساکن ايران برای تئوريزه کردن شيوه و ساختار توليدی خود ملاک قرار دادند. (۲) اما يک نظرسنجی علمی نيز در همان انتهای تدارک تلويزيون در اختيار آنها قرار گرفت، اين نظرسنجی که دانشجويان هشت دانشگاه در ايران مورد پرسش قرار گرفتند می تواند ملاک خوبی برای درک انتظارات مخاطبان جوان (يا در اين مورد دانشجويان) از اين رسانه تازه باشد. به عنوان نمونه در اين نظرسنجی چهل و دو درصد از دانشجويان اظهار داشته بودند که اخبار و برنامه های سياسی در شبکه های تلويزيونی (اعم از داخلی و ماهواره ای) را بطور مداوم تماشا می کنند. حدود ۸۳ درصد نيز گفته بودند که شبکه های ديگری غير از شبکه های داخلی سيمای جمهوری اسلامی را تماشا می کنند. در ميان سايت هايی که اين دانشجويان برای اطلاع از اخبار از آنها بهره می گيرند سايت فارسی بی بی سی با اختلاف چشمگيری از ساير سايت ها پيش تر است. در همين حال بيش از ۴۴ درصد پاسخگويان گفته بودند که به اخبار و اطلاعات ارائه شده از سوی بیبیسی اعتماد دارند. نکته جالب توجه در اين نظرسنجی آن است که اغلب دانشجويان در بين شبکه های خبری بين المللی (مانند سی ان ان، الجزيره و...) شبکه جهانی بیبیسی را انتخاب کرده بودند. نتايج اين نظرسنجی نشان داد که دانشجويان مورد پرسش به ميزان زيادی نسبت به تلويزيون فارسی بیبیسی و موفقيت آن خوشبين هستند و بیبیسی در ميان آنان از اعتبار خوبی برخوردار است. برآوردهای غيررسمی حاکی ست که حدود ۶۵ درصد مردم در مناطق شهری از تلويزيون ماهواره ای استفاده می کنند و با توجه به شهرت و اعتباری که بیبیسی در ميان عامه مردم دارد می توان انتظار داشت که بسياری از آنان در نخستين روزها و هفته های آغاز به کار اين تلويزيون به پای آن بنشينند. بخش فارسی بیبیسی با گزينش مدبرانه خبر و برنامه های متنوع در قالب يک رسانه اطلاع رسان اما کوشيده است تا توجه بخش وسيع تری از مخاطبان به ويژه مخاطبان جوان تر که در خانواده های امروزين ايران نقش اصلی در انتخاب برنامه و سرگرمی های شبانه خانوادگی دارند را جلب کند. اما مخاطب يک تلويزيون عمومی به دنبال چيست؟ بنا بر نظريات و يافته های شناختی در ارتباطات، مخاطب در جستجوی: اين فرايند که به آن "عادت رسانه ای" می گويند در کوتاه مدت می تواند به شکل دهی گروهی از مخاطبان دائمی (مخاطبان اوليه) منجر شود که خود مبلغ رسانه جديد برای ديگران بشوند. از همين رو شايد تلويزيون فارسی بیبیسی با شناخت بهتر از نيازهای مخاطبان و فقدان خط قرمزهای توليد و پخش صدا وسيمای جمهوری اسلامی در چارچوب برنامه های خود به شرط تنوع بخشيدن به برنامه هايش موفقيت بيشتری کسب کند. ويژگی های مخاطب جوان يعنی تحرک، صميمت، خلاقيت، ساختارشکنی، تنوع، تکثر، تعامل و به روز بودن ويژگی هايی است که برای برنامه سازی "مخاطب محور" بايد در نظر گرفت. (۳) با نگاهی به نوع برنامه های پخش شده از اين تلويزيون و ساختار آنها می توان گفت که حداقل در بين تلويزيون های فارسی خارج از کشور، اين رسانه تازه از نظر توجه به مخاطب هدف عملکرد بهتری داشته است. اين امر دلايل بسياری دارد که می توان به چند مورد اشاره کرد: جوان بودن برنامه سازان و جوان گرايی در بخش فارسی؛ متکی بودن به روزنامه نگارانی که به تازگی از کشور خارج شده و دارای ارتباط مستمر با ايران هستند؛ استقرار در لندن: شهری با جمعيت فعال فارسی زبان نزديک به صدهزار نفر که بسياری از آنان دائم در حال رفت و آمد به ايران هستند و اين شهر را به يکی از مقاصد اصلی ايرانيان در اروپا بدل ساخته است؛ بهره گيری از تجربه برنامه سازی در راديو؛ همه فن حريف بودن و به قول معروف آچار فرانسه بودن روزنامه نگاران که آنها را وادار می سازد دائم در تماس با جامعه مقصد و پيگير اطلاعات مختلف از مجاری مختلف باشند و سرانجام ارتباط بيشتر و نزديک تر مخاطبان با بخش فارسی بیبیسی به دليل اعتبار و شهرت از سويی و سهولت دسترسی به آن از سوی ديگر. در مباحث آينده به اين نکته خواهيم پرداخت که چرا مخاطب نمونه جامعه ايرانی ترجيح می دهد تلويزيون فارسی بیبیسی را از ميان شبکه های تلويزيونی تماشا کند ولی شايد اشاره به يک يافته تازه بيراه نباشد؛ يکی از گزارشهای اخير منتشر شده در مرکز تحقيقات صدا و سيما حتی با وجود دستکاريها و چينش هايی که در زمينه نتايج نظرسنجی های دائمی صورت می گيرد حاکی ست از ميزان اعتماد مخاطبان به صحت اخبار سيمای جمهوری اسلامی به نسبت فصل گذشته کاسته شده است. فقدان مشروعيت و اعتمادبخشی رسانه های داخلی جمهوری اسلامی به دليل سانسور آشکار و علنی حاکم برآنها سبب شده است که رسانه های فراملی و آلترناتيو از اعتبار بيشتری نزد مخاطبان برخوردار شوند اما در اين ميان مخاطبان هر نوع رسانه، ويژگی ها، خصائص و نيازهای خاص خود را دارند، ويژگی عمده مخاطبان تلويزيون ماهواره ای آن است که بطور معمول متعلق به طبقه متوسط هستند و از آن برای بهرمندی از مسائل روز و سرگرمی استفاده می کنند تا نيازهايی که توسط شبکه های داخلی تامين نمی شوند و می توانند بخشی از نيازهای دوازده گانه بالا باشند را برآورده سازند. بنابراين تلويزيون فارسی بیبیسی بايد در محدوده نوع برنامه های خود نيازهای مخاطب هدف خود را برآورد نيازهايی که تامين آنها نه از شبکه های داخلی و نه لس آنجلسی و نه صدای آمريکا برمی آيد، اين رويکرد در مخاطب شناسی می تواند نقطه شروع خوبی برای اين رسانه تازه باشد. با آنکه هنوز تنوع زيادی در برنامه های غيرخبری و توليدی اين شبکه به چشم نمی خورد اما با نگاهی به همين برنامه های پخش شده می توان دريافت که اغلب آنها ساختاری حرفه ای دارند و می توان آن را در چارچوب و استاندارد کيفی بیبیسی قرار داد نگاهی به کنداکتور و برنامه های تلويزيونی بخش عربی نشانگر آن است که توليد غيرخبری روتين در اين شبکه بسيار کمتر از بخش فارسی در نظر گرفته شده است و مخاطبان عرب زبان اين شبکه تقريبا جز اخبار و برنامه های سياسی چيز ديگری از آن نمی بينند. اما اخبار در تلويزيون فارسی، تنها حدود پنجاه درصد از برنامه های اين شبکه را تشکيل می دهد که در يک نگاه گذرا می توان گفت که تا به اينجا بهترين شکل ارائه خبر تلويزيونی را به نمايش گذاشته است. در بخش دوم بطور مشخص يکی از برنامه های خبری اين شبکه را مورد بررسی قرار خواهيم داد اما در اينجا به بخشی از مشخصه های بارز اخبار در بیبیسی اشاره می کنيم: - اصالت: اخبار در اين تلويزيون بنا بر سنت بیبیسی تا حد ممکن اصيل است، يعنی اولين منبع خبر خبرنگاران بیبیسی هستند اين امر سبب می شود که مخاطب اعتبار و اهميت بيشتری برای اخبار آن قائل شود. اولين بخش خبری اين شبکه هم بطرزی چشمگير با چندين گزارش زنده از خبرنگاران اختصاصی اين شبکه در گوشه و کنار جهان پخش شد. چند روز بعد اين شبکه تازه تاسيس مراسم تحليف رئيس جمهور آمريکا را بطور مستقيم پخش کرد که شروع درخشانی به حساب آمد. - پردازش: شيوه پردازش خبر، گفتگو در استوديو، ارتباط مستقيم و زنده ويدئويی(ونه تلفنی)، گرافيک های درخشان برای کپشن های خبری و مجموعه چيدمان حرفه ای و ديناميک آن بلافاصله تفاوت آن را با بخش های خبری موجود در شبکه های ديگر نشان می دهد. - تنوع: سوئيچ از هارد نيوز به سافت نيوز (نرم خبر) و انتخاب اغلب مناسب اين سافت نيوزها متناسب با سليقه مخاطبان جوان و تنوع چشمگير در بخش خبری در استفاده از همه شيوه های اجرا، توليدو پخش با وجود امکانات محدود نشانگر درک اصولی مديران آن در اهميت تنوع بخشی و استفاده از همه قابليت های موجود برای ايجاد آن دارد. - خلاقيت: سردبيری و تهيه کنندگی برنامه خبری تلويزيونی نيازمند خلاقيت است، بیبیسی فارسی تا به اينجا نشان داده است که از خلاقيت کافی برای بومی سازی خبر،ارتباط با مخاطب و توليد رپرتاژ ويژه برخوردار است، امری که باز به دلايل بسيار منحصر به فرد است. با نگاهی گذرا به ساختار پخش در اين شبکه می توان حدس زد که بسياری از مخاطبان جوان تر ترجيح خواهند داد حداقل اخبار را از اين شبکه تلويزيونی تماشا کنند زيرا به نظر می رسد که برای نخستين بار خبر تلويزيونی (به معنای تصوير، درگيرسازی،ارتباط يابی و عينيت) به معنای صحيح خود در اين شبکه عرضه می شود. ادامه دارد... اميد حبيبینيا مطالب مرتبط: شرح عکس ها: دقايق نخست پخش برنامه های تلويزيون فارسی بیبیسی Copyright: gooya.com 2016
|