شنبه 8 فروردین 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ائتلاف اگر در متن اجتماع نباشد هيچ ارزشی ندارد، گفتگوی دويچه وله با عباس عبدی

نزديکان مير حسين موسوی نامزد رياست جمهوری گفته‌اند که در آينده نزديک ائتلاف بزرگی بين دوجناح بر سر موسوی پديد می‌آيد. عباس عبدی کارشناس مسائل سياسی می‌گويد اين ائتلاف حتی در صورت تشکيل نيز هيچ کاربردی نخواهد داشت.


عباس عبدی پژوهشگر مسائل سياسی می‌گويد ائتلاف بين دو جناح اصولگرا و اصلاح‌طلب بر سر کانديداتوری مير حسين موسوی تنها در بخش‌هايی از اين دوجناح ممکن است اتفاق بيفتد ضمن اينکه به اعتقاد وی اصولا چنين ائتلافی کارساز نخواهد بود چرا که از متن جامعه به وجود نيامده بلکه از بالا قرار است به مردم تحميل شود.

عبدی معتقد است در شرايط کنونی اگر گروه يا نامزدی نتوانند يک حرکت اجتماعی در مردم به وجود آورند، موفق نخواهند بود. به نظر وی هيچيک از نامزدهای موجود کنونی، قدرت به وجود آوردن چنين حرکتی را ندارند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


دويچه‌وله: آقای عبدی آيا به نظر شما احتمال اين که بخش‌هايی از اصولگرايان و اصلاح‌طلبان بر سر کانديداتوری آقای موسوی برای انتخابات آينده به ائتلاف برسند وجود دارد يا خير؟
عباس عبدی:
وقتی که گفته می‌‌‌‌‌‌‌‌ شود بخش‌هايی، معلوم نيست دو نفر، سه نفر، پنجاه نفر هم باشند ممکن است اين ائتلاف بين‌‌شان صورت بگيرد. در اصلاح‌‌طلبان، تعداد اندکی ممکن است اين وضعيت را داشته باشند. اما اگر چنانچه منظورمان گروههای عمده‌ی اينهاست، قاعدتا چنين اتفاقی رخ نخواهد داد. به دليل اين که آقای موسوی در آن صورت آنقدر بايد سيال عمل کند که بتواند جامع خواست‌های اين دو گروه باشد که آن موقع ديگر در عمل بی‌خاصيت خواهد شد و حتا ممکن است موجب ريزش آرای او بشود. ضمن اين که فراموش نکنيد، ائتلاف گروهها مسئله‌ی فرع است و آن چيزی‌ست که جامعه استنباط خواهد کرد. يعنی اگر مثلا دو حزب باهم ائتلاف کنند، معنايش اين نيست که اين‌ها يک طرفدارهای وسيع و ثابتی دارند، آن طرفدارها هم متعاقبا از اين ائتلاف حمايت خواهند کرد. همين حالا که آقای خاتمی مثلا گفته که يا من يا فلانی يا بهمانی، معنايش اين نيست که حالا همه‌ی آن کسانی که دنبال آقای خاتمی بودند به اين گفته عمل می‌کنند و به فلانی يا بهمانی رای می‌دهند. بنابراين در ايران اصلا مفهوم ائتلاف يک مفهومی غير از غرب دارد. در غرب وقتی دو حزب ائتلاف می‌کنند، تقريبا مشخص است که طرفدارهايشان از چارچوبی تبعيت می‌کنند و قريب به اتفاقشان از اين چارچوب ائتلاف تبعيت می‌کنند. در ايران اصلا اين طوری نيست. افراد خودشان هستند که تصميم می‌گيرند و اين ائتلاف‌ها بايد در واقعيت خارجی زمينه و نمود داشته باشد، وگرنه چند نفر بنشينند پشت در بسته و ائتلاف کنند، هيچ اتفاقی رخ نخواهد داد.

خود آقای موسوی چطور؟ آيا ايشان از نظر شما اين ظرفيت را دارند که بتوانند بعد از پيروزی‌ احتمالی‌شان در انتخابات، يک دولت ائتلافی، حالا نه به آن معنايی که در غرب هست، ولی حداقل يک دولت فراجناحی آن طور که خودشان گفته‌اند را تشکيل دهند؟
در ايران اصلا کسی چاره‌ا‌ی غير از تشکيل دولتی که از گروههای مختلف درآن باشند ندارد. اما اين که دولت فراجناحی باشد، معنايش اين نيست که الزاما موفق و کارآمد است. معمولا در ايران اين اتفاق می‌افتد. هنگامی که يک دولت فراجناحی می‌خواهد تشکيل بشود، معمولا ضعيف‌ترين‌های دو گروه انتخاب می‌شوند، نه قوی‌ترين‌هاشان. اين طوری نيست که مثلا فکر کنيد دو جناح وجود دارد و آدمهای قوی اين جناح می‌آيد کنار آدمهای قوی آن جناح می‌نشينند و يک دولت قدرتمند فراجناحی ايجاد می‌کنند. معمولا قوی‌ها را می‌زنند و ضعيف‌ترين‌ها و بی‌خاصيت‌ترين‌هايشان جمع می‌شوند و خب می‌گويند از هر دو جناح هم هستند. آنهايی که قدرتمند و کارا هستند از هردو جناح کنار می‌مانند. بنابراين آنچه می‌خواهم بگويم اين است که اينها مسايل فرع است. يعنی دولت بعدی تشکيل دادن و چه کسی انتخاب بشود و چه کسی نشود، اصلا اين همه بقول معروف نه به بار است نه به دار است. الان بايد ديد فرايند انتخابات را اينها چطور می‌توانند رهبری و هدايت کنند و به جلو ببرند.

پس برمی‌گرديم به همين زمان قبل از انتخابات. شما گفتيد که بخش‌هايی از اصلاح‌طلبان و اصولگرايان ممکن است که بر سر کانديداتوری آقای موسوی به توافق برسند. فکر می‌کنيد اگر حالا اين توافق در بخش‌هايی از اين دو جناح هم رخ بدهد، آيا آقای کروبی و حزب اعتماد ملی جزو اين ائتلاف خواهند بود، يا اين که بازهم آقای کروبی به طور مستقل و جدا به نامزدی خودشان ادامه خواهند داد؟
نه بدون ترديد ايشان راه را ادامه می‌دهد، چون اين ائتلاف‌ها خيلی ائتلاف‌های پايداری نيست که گروهها بنشينند مثلا ائتلاف کنند و بتوانند تصميم‌گيری کنند و يا تصميم‌سازی کنند و آن را جا بيندازند. آنها راه خودشان را دارند، هرکدام مسير خودشان را می‌روند. اين که مثلا کنار بروند و کنار بيايند و اينها خيلی هم در شرايط کنونی به نظرم نمی‌آيد که اصلا مفيد هم باشد. اولا بخاطر اين که خيلی‌ها تمرکز روی رای دارند، در حالی که اين يک خطای فاحش است. مردم از معيارهای ديگری تبعيت می‌کنند. دو حزب نيستند که حالا وقتی که همه‌شان متحد شدند، طرفداران‌شان هم به آنها رای بدهند. در انتخابات قبلی، آن پنج نامزدی که دور اول رای نياورده بودند، صاحب آرای‌شان نبودند که در دور دوم از مردم بخواهند به جای آنان به کس ديگری رای دهند. يعنی اگر می‌گفتند مثلا برويد به آقای هاشمی رای بدهيد، هيچ کسی نمی‌رفت به او رای بدهد. چون رای دهنده در ايران مسير خودش را طی می‌کند. ربطی به آن کسی که رای‌اش را گرفته ندارد. بنابراين اصلا اين ائتلاف‌ها ارزش و اهميت ندارد. آنچه ارزش و اهميت دارد اين است که اين منبعث از يک جريان اجتماعی باشد. اين ائتلاف بايد در بطن جريان جامعه وجود داشته باشد تا خودش را به شکل يک ائتلاف سياسی نشان بدهد. اين خطای فاحشی‌ست که اينها دارند می‌کنند و می‌خواهند از بالا اين قضيه را حل کنند. از بالا اين کار را می‌کنند، بعد خواهند ديد که رای ندارند. اتفاقا مردم واکنش هم نشان می‌دهند و حتا بدبين هم می‌شوند. چون نظام ما که يک نظام حزبی نيست. در نظام حزبی از پايين نظرات مردم خواسته می‌شود، می‌آيند بالا، توجيه می‌شوند و نهايت رهبرهای حزب هم ائتلاف می‌کنند يا حالا به هر توافقی می‌رسند. اينجا چهار نفر آن بالا نشستند و می‌خواهند باهم توافق کنند و برای مردم تصميم بگيرند. مردم قضيه را پس می‌زنند. بنابراين اصلا اهميتی در موضوع وجود ندارد. اينها تبليغات سياسی‌ است. بايد ديد چه آقای موسوی، چه آقای کروبی و چه ديگران چه قدرتی در ايجاد يک جريان اجتماعی دارند که همه را دنبال خودش بياورد و حتا اگر رهبران احزاب هم نخواهند از آن تبعيت کنند، طرفداران و حاميان‌شان آنان را به تبعيت از اين جريان وحدت‌ساز مجبور کنند.

به نظر شما با کناره‌گيری آقای خاتمی آيا الان گزينه‌ای را داريم که بتواند اين جريان اجتماعی را بوجود بياورد؟
به اين معنا خير. آن جريان اجتماعی يک راهبردی پشت‌اش است و چون بر اساس شکاف دولت‌ـ ملت حرکت می‌کند، می‌تواند اتحاد ايجاد می‌کند. هنگامی که آن راهبرد اصلاح‌طلبانه نباشد، گرايش‌های مختلف وارد می‌شوند. عين دفعه‌ی قبل انتخابات که هفت‌ نامزد بودند و همه‌شان هم يک چيزهايی گفتند و يک آرای پراکنده‌ای را برای خودشان جلب کردند. من هم اين بار خيلی حس نمی‌کنم که لزوما چنين جريانی در غياب جنبش اصلاحات شکل بگيرد که البته آن هم قادر نبود جنبش را هدايت کند.

نارضايتی از دولت فعلی چه طور؟ آيا نارضايتی از عملکرد دولت نهم می‌تواند اين جريان اجتماعی را در بين مردم بوجود بياورد؟
ممکن است اين اتفاق بيفتد و آن جريان غالب، ضديت با دولت موجود باشد. يعنی نفيی باشد، چيزی را نفی بکند. اما اين هم نيازمند خيلی مسايل است. من فکر نمی‌کنم اين اتفاق در اين انتخابات هم رخ بدهد.

مصاحبه گر: ميترا شجاعی





















Copyright: gooya.com 2016