چهارشنبه 20 خرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

هشدار! ابوالحسن بنی صدر

ابوالحسن بنی صدر
زمانه آقای هاشمی رفسنجانی را به اعترافی ناگزير کرد که هم گويای استواری نخستين منتخب ملت ايران بر مطالبه حقوق ملی ايرانيان است و هم اعتراف است به توانائی مردم ايران هرگاه که تصميم بگيرند به عمر رژيم استبدادی پايان دهند. بنا بر نامه او، بنی صدر نماد حاکميت ملت و مروج پيگير ولايت جمهور مردم است. بدون اين اعتراف، نه می توانست وضعيت امروز را با وضعيت دوران بنی صدر مقايسه کند و نه به خامنه ای بابت جنبش مردم هرگاه از مهار بگريزد، هشدار دهد و نه او را تهديد کند

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


هموطنان!
آنها که می گفتند اگر اين رژيم برود ايران نيز از ميان می رود، امروز فرياد بر آورده اند که «وطن در خطر است». با سر دادن اين فرياد، اعتراف می کنند که آن هشداری بيان حقيقت بوده است که، بنا برآن، وجود اين رژيم با حيات ملی در تضاد است. با وجود اين اعتراف، نه رژيم، بلکه مهره ای، آقای احمدی نژاد را عامل به خطر افتادن وطن جلوه می دهند. راستی اينست که وطن درخطر است اما اين رژيم ولايت مطلقه فقيه است که وطن را به خطر افکنده است و ادامه حيات آن اين خطر را قطعی تر نيز می کند.
طی سه دهه، وفاداران به اصول راهنمای انقلاب ايران، جنايتها و خيانتها و فسادهای رژيم را بر شما و جهانيان آشکار کرده اند. اينک، چهار نامزد تحميلی در برابر چشمان شما، تصديق می کنند رژيم استبدادی حاکم بر ايران، رژيم تبهکاران و خائنان و فاسدان است. بيشتر از خيانتها و جنايتها و فسادهايی که تصديق می شوند، آتش فشان تخاصم های درونی که سرباز می کند، اهميت دارد. اين علامت مهم و ديگرعلامتهای مرگ رژيم اهميت دارند. اينک شما می دانيد رژيم، در مرکز خود، با شديد ترين تخاصمها روبرو است.

هموطنان!
اينک بر شما از روز روشن تر است که تنها کسانی صلاحيت يافته اند خدمتگزار اين رژيم شوند، که در جنايتها و خيانتها و فسادها شرکت مستقيم داشته اند. از اين امر که جنايتها و خيانتها و فسادها انکارنمی شوند، شگفت زده نشويد!. چرا که آتش فشان خصومت ها نه جائی برای نگفتن می گذارد و نه محلی برای انکار.
اينک، شما ديگر تنها در برابر «انتخاب بد و بدتر» قرار نداريد. در برابر بدترها قرار داريد. افزون بر اين، گرفتار بدترين، يعنی ولايت مطلقه فقيهی نيز هستيد که ديگر آدم سالم را تحمل نمی کند. پس، در برابر وجدان خود و در برابر وجدان جهانيان، مسئول رفتاری هستيد که در پيش می گيريد. نمی بايد کرامت و عزت ملی خود را در گرو رأی دادن به يکی از بدترها، بگذاريد. بهوش باشيد که فردا ، روز بعد از انتخابات قلابی، روز روياروشدن با واقعيتهای تلخ است.
هموطنان!
انتخابات رسوای کنونی، يک ويژگی دارد: حتی آنها که می خواهند در دادن رای شرکت کنند، از روی رضا و رغبت رای نمی دهند. شماری از آنها، اميدوارند رژيم را ناگزير کنند تغيير کند و شمار ديگری به حداقل راضی هستند و اميدوارند مانع از بدتر شدن وضع شوند. هر گاه اين دو گرايش از توانائی خود بهره جويند و جنبش را تا استقرار ولايت جمهور مردم ادامه دهند، با تحريم کنندگانی هم انديشه و هم روش شده اند که تحريم را بخشی از جنبش برای الغای ولايت مطلقه فقيه و استقرار ولايت جمهور مردم می دانند. بنا بر اين فرض، جنبش تحريم به يک هدف بزرگ دست يافته و آن هم نظر شدن جمهور مردم بر ضرورت تغيير از رژيم ولايت مطلقه فقيه به ولايت جمهور مردم است.
از اين رو، هشدار محل دارد:
۱ – شما، آن بخش از مردم که می خواهيد رأی بدهيد چون فکر می کنيد شدت گرفتاريها طاقتتان را طاق کرده است، بدانيد که شدت گرفتاريها دليل تحريم است و نه توجيه گر شرکت در دادن رأی. زيرا مُسکّن جای داروی درمانگر بيماری مهلکی را که ولايت مطلقه فقيه است، نمی گيرد. اين بيماری از آن نوع بيماريها است که مُسکّن بسا مانع از درمان آن نيز می شود. شما نيازمند «مناظره ها» نبوديد برای اين که بدانيد طی ۳ دهه، وضعيت زندگی شما همچنان رو به وخامت بوده است. زيرا سخن راست را هر روز از واقعيت ها شنيده ايد. هر روز، زندگی سخت تر گشته است و اينک شما از شدت فشارها در رنجی تحمل ناکردنی هستيد. اما عقل سليم به آدمی می گويد: برای رها شدن از شدت فشارها، به از ميان برداشتن علت اصلی آن بايد پرداخت. می دانم که می دانيد که علت فشارهای طاقت شکن، ولايت مطلقه فقيه است که شما را از حق حاکميت بر زندگی جمعی و فردی خويش محروم کرده است. پس به علم خود عمل کنيد و رفتاری در پيش بگيريد که از مدعی ولايت مطلقه فقيه سلب مشروعيت و از اين ولايت قلابی سلب وجود کند: با تحريم انتخابات قلابی، به ولايت مطلقه فقيه نه و به ولايت جمهور مردم، آری بگوئيد.

۲ – و اما شما که فکر می کنيد، از راه شرکت در انتخابات، رژيم را ناگزير از تحول می کنيد. يعنی از دل ولايت مطلقه فقيه، ولايت جمهور مردم و مردم سالاری را بيرون می آوريد! به شما بخاطر آگاهی بر اين واقعيت که راه حل الغای ولايت مطلقه فقيه و استقرار ولايت جمهور مردم است، تبريک می گويم. با وجود اين هشدار می دهم:
- حق را نمی توان جزء جزء کرد و به يک يا چند جزء آن قانع شد. استقلال حق است. حقوق انسان ذاتی حيات انسان هستند. هيچيک از اين حقوق را نه می توان جزء جزء کرد و نه به غير انتقال داد. با توجه به اين واقعيت بود که نه هنديان بجای استقلال، خواستار جزئی ازآن شدند و نه، سياهان افريقای جنوبی خواهان الغای جزئی از تبعيض نژادی گشتند و در ايران، مصدق خواهان استقلال بمثابه يک حق شد. بسيار بودند و هنوز نيز هستند که می گفتند و می گويند چرا او به جزئی از استقلال بسنده نکرد. اما غفلت از تجزيه و انتقال ناپذيری حق استقلال، سبب کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و قرار داد کنسرسيوم و حاکميت امريکا بر ايران گشت. از انقلاب بدين سو، همين غفلت موجب کودتای خرداد ۶۰ و ادامه جنگ بمدت ۸ سال و... و وضعيت امروز شده است. و اينک، «انتخابات» رياست جمهوری درگرو رابطه با قدرتهای خارجی است. اين تجربه ها به ما ايرانيان می آموزند که بايد تمام حق ؛ ولايت جمهور مردم، را خواست و بدست آورد.
تحريم انتخابات اظهار اين حق، ايستادگی بر اين حق و فراخواندن شفاف به اين حق است. به وجدان خود رجوع کنيد و از او بپرسيد: اگر بخواهيد اين حق را بی کم و کاست مطالبه کنيد، چه بايدتان کرد همان کار را بکنيد!.
- می پذيريد که عامل تغيير مردم ايران هستند. پس بجای اينکه خود را وسيله زورآزمائی متخاصمان در کانون قدرت حاکم کنيد، شايسته آنست که توانائی خويشتن را به ياد يکديگر آوريد و بعنوان يک ملت رشيد، خويشتن را از حق حاکميت برخوردار کنيد!
شما ملتی با تاريخی بس دراز هستيد و فراوان درس های تجربه ها را در اختيار داريد. می دانيد که تخاصم در مرکز قدرت، ناشی از تحول قدرت است. پس در بيرون از رژيم حاکم است که تغيير اساسی که انتقال ولايت به جمهور مردم است، می بايد سازمان بيابد. آماده نشدن در بيرون از رژيم، از راه مطالبه حق ولايت جمهور مردم، ممکن است مدتی بر طول عمر رژيم بيفزايد، اما آن را از مرگ نجات نمی دهد. هرگاه در سطح جامعه، نيروی جانشين بيانگر ولايت جمهور مردم قوت نگيرد، بهای سنگين ادامه حيات و نيز سقوط رژيم را، مردم ايران می بايد بپردازند.

هموطنان!
زمانه آقای هاشمی رفسنجانی را به اعترافی ناگزير کرد که هم گويای استواری نخستين منتخب ملت ايران بر مطالبه حقوق ملی ايرانيان است و هم اعتراف است به توانائی مردم ايران هرگاه که تصميم بگيرند به عمر رژيم استبدادی پايان دهند. بنا بر نامه او، بنی صدر نماد حاکميت ملت و مروج پيگير ولايت جمهور مردم است. بدون اين اعتراف، نه می توانست وضعيت امروز را با وضعيت دوران بنی صدر مقايسه کند و نه به خامنه ای بابت جنبش مردم هرگاه از مهار بگريزد، هشدار دهد و نه او را تهديد کند.وضعيت دوران بنی صدر مقايسه کند و نه به خامنه ای بابت جنبش مردم هرگاه از مهار بگريزد، هشدار دهد و نه او را تهديد کند. او اعتراف می کند که او و آقايان خامنه ای و بهشتی، آقای خمينی را به کودتا بر انگيخته اند و او را می ترساند که هرگاه بموقع عمل نکند، بسا فردا بسيار دير باشد.
ايرانيان بهوش باشيد! بنا بر اين نامه، تا پايان روز ۱۹ خرداد، قرار بر بيرون آوردن آقای احمدی نژاد از صندوق است. زيرا هرگاه جز اين بود، آقای هاشمی رفسنجانی اين نامه را که از جمله آشکار کننده تقابل او با آقای خامنه ای است ، نمی نوشت. آنچه در دو روز آينده روی خواهد داد، خواهد گفت که آيا آقای خامنه ای تهديد را جدی گرفته و تمکين کرده است يا خير.
و بنی صدر که هيچگاه اعتماد خود را به مردم ايران از دست نداده است و تمام عمر برای استقرار ولايت جمهور مردم کوشيده است، نامه آقای هاشمی رفسنجانی و گفته ها و نوشته های ديگر شرکت کنندگان در کودتای خرداد ۱۳۶۰ را پيام اميد تلقی می کند و به شما هموطن عزيز خود می گويد: هم از اين واقعيت آگاه است که دستگاههای تبليغاتی غرب برای آقای ميرحسين موسوی تبليغ می کنند و هم می داند، وقتی بنا بر اين می شود که «برضد» نامزدی رأی داده شود، وسوسه رفتن به پای صندوق رأی، واگير می گردد. اما اين را نيز می داند فردا که حقيقت تلخی خود را آشکار می کند، سردی یأس جای هيجان را می گيرد. از اين رو، فريضه خود می داند به شما مردم ايران هشدار بدهد که هم بلحاظ بازيافتن حق حاکميت و هم بلحاظ استقلال ايران و جدا شدن حساب ملت از حساب رژيم خودکامه نزد جهانيان، و بنا بر اين تضمين امنيت ملی، تحريم هرچه گسترده تر انتخابات قلابی، پيشنهاد درخوری به شما مردم ايران است. ترديد نکنيد که ولايت مطلقه فقيه محکوم به زوال است. بنا بر اين، هدف می بايد استقرار ولايت جمهور مردم باشد. توانائی خود را به ياد آوريم و برای هدفی که دستيابی به آن را به هيچ رو نبايد به تأخير انداخت، به جنبش همگانی روی آوريم.

معتمد شما
ابوالحسن بنی صدر
۱۹ خرداد ۱۳۸۸


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016