یکشنبه 24 خرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

موسوی رای مرا پس بگير! گزارش مشروح از اعتراض روزشنبه مردم به تقلب در انتخابات، فرزانه سپاس

بيست و سوم خرداد ماه است.درست يک روز بعد از دهمين دوره از انتخابات رياست جمهوری. نتايج انتخابات اعلام شده .مردم معتقدند نيتجه انتخاب آنها نيست. مردم می دانند که محمود احمدی نژاد با تقلب ۲۴ ميليون رای را به نام خود اعلام کرده است .آنها به خيابان ها آمده اند تا اعتراض خود را به گوش همه برسانند. گوشه ای از اين اعتراض ها را می خوانيد:

ساعت دو بعدازظهر ديروز برای شرکت در کنفرانس مطبوعاتی ای که ميرحسين موسوی قصد داشت آن را در روزنامه اطلاعات برگزار کند .راهی چهار راه جهان کودک شديم.از همان دور هم می شد تعداد نيروهای امنيتی و انتظامی را ديد. نيروهايی که به همه خبرنگاران توصيه می کردند که از محل دور شوند خبرنگاری با فرياد گفت ": به خبرگزاری من فکس زده اند که اينجا کنفرانس مطبوعاتی است و من از اينجا تکان نمی خورم."

موج جمعيت مقابل روزنامه اطلاعات بيشتر می شد . جوانانی که برای ديدار از مير حسين موسوی کانديدای رياست جمهوری که به عقيده آنها برنده واقعی انتخابات رياست جمهوری بوده آمده بودند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


يکی از ماموران سبز پوش نيروی انتظامی که شاهد اين صحنه ها بود با فرياد به همکارانش گفت جمعيت را پراکنده کنيد. در اين لحظه دختری که مقاومت می کرد و از جايش تکان نمی خورد با ضربه های محکم باتوم يکی از سربازان مواجه شد.
اما بعد از متفرق شدن جمعيت از مقابل روزنامه اطلاعات آنها پياده به سمت چهارراه جهان کودک و ميدان ونک سرازير شدند.جمعيتی که هرچند تعدادشان زياد نبود اما از همه مردم تقاضا می کرد به آنها بپيوندند:"ايرانی با غيرت، حمايت حمايت". اين شعار هر لحظه جمعيت را بيشتر می کرد و اتوموبيل های حامی اين حرکت نيز با بوق ها و فرياد هايشان از داخل اتومبيل از آن حمايت می کردند.

نرسيده به چهار راه جهان کودک گارد ويژه نيروی انتظامی به جمعيتی که حالا کاملا خيابان افريقا را مسدود کرده بود حمله ور شدند. جوانا ن هر کدام به سويی فرار می کردند تا طعمه باتوم ها و ضربه های سنگين نيروی گارد ويژه و حتی لباس شخصی ها نشوند. گروهی به داخل يک گلخانه پناه بردند. در اين لحظه کنار اتوبان جهان کودک لنگه کفش های زيادی را می ديدی که حين فرار از دست نيروی انتظامی از پای مردم درآمده بود. پسر جوانی که پاهايش ضربه محکم باتوم ها را احساس کرده بود . گوشه ای از يک خرابه چتمباتمه زده و می گريد .
چهار راه جهان کودک به سمت ميدان ونک حالا پر از مردمی بود که با ديدن اين صحنه ها هر لحظه به جمعيت می پيوستند و ميدان ونک تا ساعت چهار بعد از ظهر پر از جمعيت خشمگينی بود که يک پارچه شعار می دادند:
مرگ بر ديکتاتور
مرگ بر ديکتاتور،چه شاه باشه چه دکتر
موسوی موسوی رای مرا پس بگير
موسوی موسوی پرچم ايران مرا پس بگير

موج جمعيت به سمت خيابان وليعصر حرکت می کند. هدف مشخص است. تجمع در برابر وزارت کشور و اعتراض به اعلام نتايج انتخابات .
جوانان زيادی را در ميان جمعيت می بينی که گريه می کنند. دختر جوانی که دستبند سبز رنگی به نشانه حمايت از ميرحسين موسوی در دست دارد گريه کنان می گويد:"چطور توانستند اينگونه ما را فريب دهند. کجاست آن ۲۴ ميليون طرفدار احمدی نژاد که از آن دم می زنند؟ " پسر جوان ديگری با بغضی در گلو می کويد:"اگر می خواستند اينطور تقلب کنند پس چرا ما را به صحنه انتخابات آوردند؟ ما را فريب دادند."
هر لحظه بر تعداد جمعيت افزوده می شود و تظاهراتی چند هزار نفری شکل می گيرد . مردم فرياد می زنند و از هموطنانشان کمک می خواهند:" نترسيد نترسيد ما همه با هم هستيم"
"ايرانی با غيرت،حمايت حمايت"
اين شعارها هر لحظه عابران پياده،راننده ها و ساکنان خانه ها و حتی کارمندان شرکتهای خيابان وليعصر را تشويق می کند تا آنها نيز به جمعيت بپيوندند.
چمعيت دست زنان ،پاکوبان، خشمگين و عصبانی شعار می دهد:
"گفته بوديم اگر تقلب بشه ايران قيامت ميشه"
"ديشب تقلب شده ايران قيامت شده"
"دولت کودتايی استعفا استعفا"
"نصر من الله و فتح قريب، مرگ بر اين دولت مردم فريب"
"هيهات من ذله"
بين جمعيت همهمه ای سر می گيرد اينکه مهندس موسوی کجاست و چرا به جز بيانيه اش خبری از او نيست. اين خبر از هر گوشه به گوش می رسد.او در حبس خانگی است و جمعيت يک صدا فرياد می زند:
"خمينی خمينی موسوی تنها شده"
وای اگر موسوی حکم جهادم دهد"
"موسوی موسوی حمايتت می کنيم"
"موسوی موسوی رای ما اين نبوده"
"رای ما اين نيست رای ما اين نيست رای ما رو پس بگير"
ساعتی می گذرد و جمعيت به قصد تجمع مقابل وزارت کشور در ميدان فاطمی به حوالی آن نزديک می شود.موج جمعيت آنقدر شده که نمی توانی انتها و ابتدای آن را ببينی اما همه انتظار حمله نيروهای سرکوبگر را دارند که ناگهان صدای غرش موتور سيکلت های شان را می شنويم.موتورها با سرنشينان بسيجی با سرعت به ميان مردم می آيند و با باتوم به کمر و پشت و پاهاو سر و صورت مردم می کوبند. هرچند اين بار موج جمعيت آنها را متوقف می کند و چند نفر از آنها بر زمين می افتند. جمعيت با اين شعار که
"نترسيد نترسيد ما همه با هم هستيم" و
"ايرانی می ميرد ذلت نمی پذيرد " جانی دوباره می گيرند و به حرکت هماهنگشان ادامه می دهند .
به نزديکی های خيابان تخت طاووس رسيده ايم که اين بار تمامی ابزار سرکوب بسيج می شود.سر خيابان فتحی شقاقی ده ها وانت پر از گارد ويژه و مسلح به انواع باتوم ، گاز اشک آور،اسپری فلفل و نيز اسلحه به سمت جمعيت هجوم می آورند. مردم برای دفاع از خود سنگ های کوچک در دست می گيرند و فرياد می زنند:" ايران فلسطين شده" و
"مرگ بر ديکتاتور"
"مرگ بر دروغگو"
خيلی زود جمعيت مسلح مردم بی دفاع را بيشتر با گاز فلفل و اشگ آور و ضربه های سنگين باتوم پراکنده می کند تا مردم نتوانند به وزارت کشور برسند.وزارتخانه ای که به عقيده آنها مرکز دروغ و تقلب است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016