سه شنبه 2 تیر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نامه سرگشاده عبدالعلی بازرگان به رهبر جمهوری اسلامی

مهندس عبدالعلی بازرگان،مفسر به نام قرآن و نهج البلاغه، ديروز در نامه ای سر گشاده به رهبر جمهوری اسلامی به مقايسه رفتار آيت الله خامنه ای با رفتار امام اول شيعيان پرداخت.
نامه فرزند شادروان مهندس مهدی بازرگان بدين شرح است:



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


هوالعلی الکبير

جناب آقای سيد علی خامنه ای، نميدانم با چه زبان و از کدامين ظلم و جنايتی با شما سخن بگويم که مشفقان و دلسوختگان ملت نگفته باشند؟ در نظام متمرکز و مطلقه ای که همه راهها منتهی به رأی و تصميم شخصی شما گشته، نامه‌های ناصحانه متعددی در ارتباط با تقلب انتخاباتی وسرکوب خونين معترضين به جنابعالی نوشته شده که هيچکدام هم پاسخی دريافت نکرده‌اند. بنده نيز اميدی ندارم اين نوشته از کانال‌های کنترل شده ارتباطی بيت بگذرد و به رؤيت شما برسد، با اين حال بنا به وظيفه ملی و دينی خود نکاتی را يادآور می‌شوم.

در نظام ولايت مطلقه فقيه، شما و تئوريسين‌های اين تِز مدعی هستيد مشروعيت خود را نه از آراء اکثريت مردم، بلکه ازپيوند به ولايت اهل بيت مطهر پيامبرمکرم اسلام می‌گيريد. سرسلسله ولايت و عرفان در مکتب تشيع اميرالمومنين علی(ع) است که ديدگاه سياسی خود و معيارهای مطلوب حکومتی را در "عهدنامه‌ای" که به "منشور حکومت اسلامی" شهرت يافته، تدوين کرده است. عهدنامه‌ای که برای اداره سرزمين بزرگ مصر به "مالک اشتر" سپرده تا درماموريت خطير خود به عدالت رفتار کند. بنابراين بر آن شدم عملکرد شما در وقايع خونبار اخير را در عرضه به اين منشور، که تبلور عصاره تجربيات حکومتی نخستين امام مکتب تشيع است، مورد ارزيابی و مقايسه قرار دهم. گرچه اين نکات را بهتر از من می‌دانيد، اما خواستم به مصداق:"فذکرفان الذکری تنفع المومنين"، هرچند خوشايند شما و چاپلوسان نباشد، هم يادآوری کرده باشم، و هم به کسانی که ولايت شما را از سنخ همان ولايت می‌دانند تفاوت زمين تا آسمان را به توفيق حق نشان دهم.

الف – بدبينی ملت به رهبری

جناب آقای خامنه‌ای، ميليون ها ايرانی آزاده، به حق يا باطل، شما را در حوادث اخير به خاطر حمايت بی دريغتان از رئيس جمهور و تقلب آشکارانتخاباتی همکاران او، عامل اصلی تشنجات و کشتارها می‌دانند وسياست‌های يک طرفه و استبدادی شما را محکوم و عدالت و صلاحيت رهبری‌تان را انکارمی کنند. جنابعالی مسلماً چنين قضاوتی را بر نمی‌تابيد، اما مدعی پيروی از کسی هستيد که (در همان عهدنامه) فرمود:

اگر ملت برتو گمان ستمگری بَرَد( حکم ترا ظالمانه بشمارد)، عذر خويش را با شفافيت تمام برای آنها بيان کن و بدگمانی مردم را با دلائل روشن از خود دور ساز. مسلماً در اين (تمکين به حقوق و حاکميت مردم) رياضتی است که بايد بر خود دهی، و رفاقتی است با مردم، و رسيدنی است به آرمانت که بايد برپاداشتن مردم در راه حق باشد (بند ۱۳۰ عهدنامه).

اما شما جز تأييد شتابزده صحّت انتخابات پيش از زمان قانونی آن و مردود شمردن ادعای مخالفين بر تقلب درامانت ِ آراء، نه تنها هيچ دليل و منطقی جز پافشاری بر درستی و "شيرينی"! آن ارائه نداديد، بلکه نيروهای سرکوب تحت فرمانتان را از "تلخی" عواقب کشتار منع نکرديد. در حالی که بايد به جای تهديد و توبيخ، با عدالت و انصاف و عذرخواهی ازملت، آنها را آموزش و رشد می‌داديد.

با وجود بسته شدن خبرگذاری‌ها و همه امکانات و ابزار رسانه‌ای ِ قابل کنترل، برای بی خبر نگه داشتن توده‌های مردم از سرکوب سازمان يافته حاکميت، به نظر نمی‌رسد برای شما محدوديتی برای آگاهی ازعوارض اين قلع و قمع باشد. آيا هرگز گزارش و عکسی ازشهدا و مجروحين وقايع اخير را به سمع و نظر شما رسانده اند؟ آيا می‌دانيد نزد خدا و خلقش، به عنوان تصميم گيرنده اصلی و مسئول مستقيم آنها پاسخگوی در دنيا و آخرت هستيد؟ از دو حال خارج نيست؛ يا می دانيد، يا نمی دانيد. اين سئوال را رهبر سلف شما در آستانه انقلاب از شاه کرد. آيا به ياد نمی‌آوريد!؟

اختلاف ميان مقام رهبری و ملت، امری بسيار طبيعی و عادی در ساير کشورهاست، در نظام ولايت فقيه، همواره اين مردم هستند که صغير و مهجور و محتاج سرپرستی هستند و حق هميشه با رهبری است و نظر او "فصل الخطاب" و "حکم حکومتی"اش حذف کننده هرحرکت فکری است. اما در همان "عهدنامه"، در تنازع احتمالی رهبر با ملت (مشابه چنين حوادثی)، تصريح شده است طرفين موظفند به کتاب و سنت (قانون) مراجعه نمايند ورهبری هيچ حق ويژه ای بر ديگران ندارد (بندهای ۶۳ تا ۶۵).

جناب آقای خامنه‌ای، اينک متاسفانه ميان شما و بخش عظيمی از ملت اختلاف و فاصله‌ای عميق افتاده است که در صورت لجاجت و بی‌اعتنائی به حقوق مردم، ميرود خدای ناکرده به جنگی داخلی و برادرکشی منتهی شود آثار چنين فتنه‌ای که تا ابد بر پيشانی عاملان آن باقی می ماند، نام نيکوئی از شما باقی نمی‌گذارد.

توجه تان را به تصوير زشتی ازاين اوضاع در فرازی ديگر ازعهدنامه جلب ميکنم:

اگر ملت بر رهبری چيره گردد (نظام مديريت گسسته شود) يا رهبری به ملت ستم کند، در اين هنگام اختلاف کلمه پديد می‌آيد و نشانه‌های زورگوئی قدرت آشکار می‌گردد، فريب کاری‌های دينی زياد می‌شود ، عمل به سنت‌های نيکو متروک می ماند، هر کس به دلخواه عمل ميکند، احکام معطل می‌ماند، دردها و بيماری‌های(جسمی و روحی) مردم افزون می‌شود، هيچ کس از پايمال شدن حق بزرگ و رواج امور باطل بيمی به دل راه ندهد (بی‌تفاوتی مردم). در اين هنگام نيکان به‌خواری و بدکاران به عزّت می‌رسند(خطبه ۱۶۰).

ب- انتقاد به رهبری

جناب آقای خامنه‌ای، علی(ع) که شما سالی را به ياد او نامگذاری کرديد، در همان آغاز خلافت، صريحاً مردم را به حق‌گوئی (انتقاد) از خود و نظردهی (مشورت) دعوت و تأکيد کرد: "من بالاتر از اين نيستم که اشتباه نکنم، مگر آنکه خدا کفايتم کند" (خطبه ۲۱۶) و در متن عهدنامه معروف خود به مالک هشدار داد:

بايد نزديک‌ترين وزيرانت از نظرقرب مقام کسی باشد که بيشترين حرف تلخ حق را به تو ميزند و آنگاه که عملی از تو سر می‌زند که خدا از اوليائش ناخوش دارد، کمترين ياری را به تو می‌رساند، ... همکارانت را به جد بياموز تا تو را ستايش و بی‌جهت تجليل نکنند. (بند ۳۳)

شما اگر در حوادث اخير به جای دستگيری گسترده رهبران گروه های سياسی و صاحب نظران دلسوزملک و ملت، از بيم واهی بهره برداری از نيروی خشم ملت، و اعتمادتان به تحليل‌های اطرافيانتان، طبق فراز زير با آنان گفتگو و رايزنی می‌کرديد، آيا به صلاح خودتان و ملک و ملت مظلوم نبود؟

تا آنجا که می‌توانی با دانايان و حکيمان (کارشناسان) در تثبيت آنچه امور کشور را به اصلاح و مردم را به پا می دارد مذاکره کن. (بند ۴۰)

رهبران فکری و سياسی مردم که جای خود دارد، شما طبق اين عهدنامه وظيفه داريد بخشی از اوقات هفته را به شنيدن نظريات کسانی که به شما انتقاد دارند، اختصاص دهيد:

بايد قسمتی از اوقات خويش را به کسانی که مطالباتی ازخودت دارند اختصاص دهی و در مجلسی عمومی که نهايت تواضع را به خاطر خدا انجام می دهی، بدون حضورنيروهای نظامی، حراستی (امنيتی) و پليس، شخصاً حضوريابی تا گويندگان (شاکيان) بدون لکنت زبان با تو سخن بگويند، که من از رسول خدا، نه يکبار، که به کرات شنيدم که می‌فرمود: هرگز نظامی را که حق ِ ضعيف بدون لکنت زبان از قوی ستانده نمی‌شود، نمی توان نظام مقدس (پاک و مبرای از عيب) شمرد... ( بندهای ۱۰۹ تا ۱۱۱)

جناب آقای خامنه‌ای، هواداران شما با کدام معيار، حکومتی را که مطالبه امانت درآراء انتخابات را با ضرب و شتم و ابزار قتاله پاسخ می‌دهند، نظام مقدس!! می‌شمارند؟ شما وقتی کارهای بزرگ را به اشخاص کوچک می‌سپاريد، برای حفظ موقعيت خود از هيچ اقدامی فروگذاری نمی‌کنند. به راستی منطق شما درحمايت مستمر از آقای احمدی نژاد، که مملکت را با عملکردش در آستانه نابودی قرار داده، جز نزديکی به افکار خودتان، آنچنان که در نماز جمعه گفتيد، چيست؟ نمازی که فرصت استثائی خدائی بود تا جامعه را با قبول تقلب وقضاوت منصفانه خودتان به آرامش بياوريد. اما در "عهد نامه علی" آنگاه که ضوابط گزينش کارگزاران را: داشتن تجربه، حياء، خانواده صالح، سابقه در اسلام پيشگام (نه متحجر)، اخلاق کريمانه، بی طمعی مالی، عاقبت انديشی و ... تبيين ميکند به گونه ديگری توصيه شده است:

کارگزارانت را پس ازآزمايش به کار بگمار، نه با تمايل شخصی و رأی فردی. که اين شيوه ظلم است و خيانت (به ملت). (بند ۷۲)

ج- سرکوب مخالفين

کشتارهای فجيعی که در برخورد با دانشجويان و يا در تظاهرات مسالمت آميزخيابانی در حوادث اخيرتوسط نيروهای تحت فرمان مستقيم وغير مستقيم شما رخ داده است، تماماً حکايت از عزم راسخ آن مقام در قلع و قمع مخالفينی می‌کند که جز تجديد انتخابات ِمهندسی شده درخواست ديگری ندارند. گويا فدا شدن هزاران نفر برای به کرسی نشاندن تصميم رهبری و ناديده گرفتن ميليونها درخواست منطقی اهميتی در نظام ولائی شما ندارد!؟

اگر از خاطر نبرده باشيد،۵۶ سال قبل در بيدادگاه نظامی شاه، وقتی مرحوم طالقانی و ساير سران نهضت آزادی محاکمه می‌شدند، مهندس بازرگان پس از دريافت محکوميت ده ساله خود خطاب به تيمسار"قره باقی" رئيس دادگاه گفت:

ما آخرين گروهی هستيم که با زبان قانون وبه شيوه مسالمت آميز با شما سخن می‌گوئيم. با محکوم کردن ما ملت خاموش نمی شود بلکه با زبان ديگری با شما سخن خواهد گفت.

ده سال بعد حرکت‌های چريکی درجنگل‌های "سياهکل" و عمليات مسلحانه شهری جايگزين مبارزات مسالمت آميزپارلمانی شده بود. تشکيلات شما استثنا نيست و قوانين الهی شيخ و شاه نمی‌شناسد.

شما اين سخت‌سری و قاطعيت را به نفع نظام ولائی می‌دانيد، اما در فراز ديگری از منشور حکومتی علی (ع) نظر ديگری عنوان شده است:

ترا هشدار ميدهم در باره خونها (جان مردم) و خون ريزی به ناحق. زيرا هيچ عاملی بيش از کشتاربه ناحق موجب بروز نابسامانی‌های اجتماعی (نقمت) و پی‌آمدهای تخريبی عظيم و زوال و بريده شدن مدت (حکومت) نمی‌گردد .... مبادا پايه های سلطنت خويش با ريختن خون حرام تقويت کنی که چنين شيوه‌ای نه تنها موجب تضعيف و سستی ارکان حکومت، بلکه زوال و انتقال آن (به نظامی ديگر) می‌شود. (بند ۱۴۱)

جناب آقای خامنه‌ای، شما که اجازه نمی‌دهيد خبرنگاران داخلی و خارجی از صحنه‌هائی که هوادارانتان آفريده‌اند، فيلم و گزارشی تهيه کنند، آيا مستقل از فضا و فيلتری که پيرامونتان ايجاد کرده‌اند هرگز فرصت کرده‌ايد نيم نگاهی به عکس‌ها و فيلم‌هائی که جوانان جسور با موبايل‌های خود از جنايت‌های مأمورانتان گرفته‌اند بيندازيد؟ آيا حمله نيروهای سرکوبگر در لباس شخصی را که همچون گرگ به جان جوانان برومند وطن افتادند ديده‌ايد؟ مگر امام علی(ع) در همان عهدنامه هشدار نداده بود:

مبادا، همچون درندگان به جان مردم افتاده و خورد نشان را غنيمت بشماری. آنها از دو حال خارج نيستند؛ يا برادر دينی تواند و يا همنوع تو (بند ۹ و ۱۰).

البته شما در نماز جمعه با فرافکنی زيرکانه‌ای مسئوليت اين جنايت ها را به گردن "تروريست های نفوذی"! انداختيد که در پوشش تظاهرات خيابانی ضربات تروريستی خود را وارد می کنند. عجبا، چگونه است که تروريست ها اهداف خود را همواره از ميان دانشجويان معترض دانشگاهها و در ميان مردم عادی انتخاب می‌کنند!؟

گفتيد:"اينکه بروند دانشگاه و جوان دانشجوی مؤمن و حزب اللهی را آنهم با شعار رهبری مورد تهاجم قرار دهند دل انسان را واقعا خون می کند"! اگر چنين احساسی صادقانه است، چرا برای يکبار هم که شده دستور نمی‌فرمائيد نيروهای انتظامی شما با نيروهای رسمی با لباس شخصی برخورد و آنها را دستگير کنند؟

امام علی به مالک اشتر، با آنکه مطمئن ترين ياور او بود، در دفاع از حقوق مردم تازه مسلمان مصرو پرهيز او از اتخاذ شيوه‌های خشن در برخورد با مردم فرمود:

اگر به خطا کسی را کشتی يا تازيانه‌ات، يا شمشيرت، يا دستت در عقوبت از حدّ گذرانيد، يا با مشت و بالاتر از آن، به ناخواسته مرتکب قتلی شدی، نبايد گردن کشی و غرور قدرت تو مانع آيد که خون بهای مقتول را به خانواده اش بپردازی.

جناب آقای خامنه‌ای، در نظام ولايتی شما خونبها که پيش کش! جنازه جوانان را هم به خانواده‌هاشان به راحتی تحويل نمی‌دهند تا بر آنان عزاداری کنند!؟ اين است رأفت وعطوفت اسلامی ادعائی شما!

شما با تحريک عواطف مذهبی نمازگزاران، بخش عظيمی از ملت را فريب خوردگان يا وابستگان به بيگانه شمرده و مرتکب ظلم عظيمی می‌شويد. شما ناله و نفرين مادران داغدار وفرزندان شکنجه شده آنان را نمی‌شنويد اما در نظام خداوند ِ سميع و عليم ناله والدين "ندا"های مقتول بدون جواب نمی‌ماند.

(بند۱۹) هيچ عاملی برای تغيير نعمت‌ها (راحت و رفاه و امنيت و آزادی) در جامعه و شتاب گرفتن نقمت ها (نوميدی، اعتياد، فساد، فحشاء و ...) مؤثرتر از قدرت گرفتن يک حکومت بر پايه ظلم نيست. زيرا خداوند شنوای دعای شکنجه ديدگان و در کمين ستمگران است.

د- شخصيت پرستی مشرکانه

جناب آقای خامنه‌ای، ملت ما در انقلاب سال ۵۷ ازطاغوت زمان که نماد طغيان استبدادی يک فرد بود، نجات يافت و به حاکميت ملی رسيد. اينک پس از ۳۱ سال، گرچه ظواهر و عناوين عوض شده، اما همچنان در بر همان پاشنه می گردد و اکثريت ملت درنظام ولايت مطلقه و شورای نگهبان و ساير نهادهای وابسته، از حاکميت خود محرومند. شيوه‌های شخص پرستی و بت سازی مشرکانه از مقامات و تملق و چاپلوسی، سکه رايج زمانه است و بر خلاف امام علی که در طرد و دفع متملقين فرصت‌طلب از هيچ فرصتی دريغ نمی‌کرد، متأسفانه ديده نمی‌شود مقام رهبری ابراز برائتی از چنين چاپلوسانی کرده باشند. گويا اين فراز زير از عهدنامه به کلی فراموش شده است:

هرگاه از اقتدارخويش احساس ابهت واوج خيال (در آسمان جاه و مقام) کردی، نگاهی به عظمت ملک خداوند بر بالای سرت بيفکن و قدرت او را برخويش، که فاقد آنی، در نظر بگير. با چنين به خود نگريستنی سرکشی تو تسکين می يابد، تند و تيزی تو فرو می‌کاهد و عقل و خِردی که از توگريخته باز می‌گردد (بند۱۴).

ر - عدالت پروری

انتظار ملت از شما چيزی جز انصاف و عدالت و ترجيح حقوق ملت برتمايلات خودتان نيست، شادمانی شما نيز، آنچنان که در عهدنامه آمده است، نبايد جز اجرای عدالت و جلب رفاه و رضايت مردم باشد. اين سخن ِامامی است که يکسره از ولايت او داد سخن می‌دهيد:

بهترين مايه شادمانی رهبران بايد بپا داشتن عدالت در شهرها وپديدار شدن دوستی (طرفداری) ملت باشد و چنين دوستی حاصل نمی‌شود، مگربا خوش‌بينی‌شان و اين نيزحاصل نمی‌شود جز با گردآمدنشان پيرامون مسئولين امور و سنگين نشمردن بار دولت آنها بردوش خود و ترک ِآرزوی سر آمدن دوران زمامداری‌شان (بند۵۸).

جناب آقای خامنه‌ای، پايان بخش نامه خود را مقدمه عهدنامه امام علی قرارمی‌دهم، مقدمه‌ای که به هنگام اعزام مالک اشتر به سرزمين فراعنه، نوشته شده است:

ای مالک، بدان که تو را به سرزمينی فرستاده‌ام که پيش از تو دولت‌ها ديده، برخی دادگر و برخی ستمگر. و مردم در کارهای تو به همان چشمی می‌نگرند که تو در کار رهبران پيش از خود می‌نگری ودرباره تو همان می‌گويند که درباره آنان می‌گوئی و نيکوکاران را از آنچه خدا بر زبان مردم جاری می‌سازد توان شناخت.

ميهن عزيز ما بيش از ۲۵ قرن است درسلطه سلسله سلاطينی، عموماً ستمکار زيسته است، زمان زيادی نداريد تا قضاوت بندگان خدارا عوض کنيد. آريامهر!! آنگاه صدای انقلاب مردم را شنيد که فرياد "مرگ برشاه" همه فضای شهر را پر کرده بود. به نصيحت اميرمؤمنان گوش دل بسپاريد که فرمود:

کفايت کار مردم به عهده تو قرار گرفته وخداوند ترا در رفتارت با ملت امتحان می‌کند. پس خود را در جنگ با خدا قرار مده که قدرتی در برابر انتقام او نداری و نيز بی‌نياز از عفو و رحمتش نيستی (بند۱۱).

... و مااريدان اخالفکم الی ما انهيکم عنه ان اريد الاالاصلاح مااستطعت و ماتوفيقی الابالله عليه توکلت و اليه انيب (هود ۸۸).


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016