گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
1 تیر» ماراتن آزادی کيلومتر سی ام را پشت سر گذاشت، عبدالحسين دهقانی27 اردیبهشت» فکرپاره های انتخاباتی، عبدالحسين دهقانی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! حفظ روحيه تجديد قوا و برنامه ريزی برای حرکت بعدی، عبدالحسين دهقانیسياستمداران ظاهرا از پيدا کردن راه حلی برای متعادل کردن فضای سياسی ايران عاجزند. هيچ کس حاضر نيست قدمی به عقب بردارد. در جبهه ی خامنه ای موقعيت را اينطور تعريف می کنند که حرف ولی فقيه حجت است. ولی فقيه هم نمی خواهد با عقب نشينی، اقتدار ظاهری خود را در هم بشکند. پافشاری وی بر ديدگاهش يا حتی سکوت او بحران را عميق تر می کند. به نيروهای نظامی دستور داده شده که حداقل در تهران مستقيما به سمت مردم شليک نکنند اما بازداشت، اعتراف گيری و کتک زدن مردم همچنان در دستور کار قرار دارد. کاملا واضح است که قصد جبهه ی خامنه ای از اعتراف گيری، قانع کردن مردم به وجود توطئه يا نشان دادن چهره ی مظلوم در صحنه ی بين المللی نيست چرا که در هر صورت موفقيتی در اين زمينه کسب نخواهند کرد اما آنها می خواهند با اجرای پروژه های اعتراف گيری حداقل آن دسته از طرفداران ناآگاه خود را که از خامنه ای بتی معصوم ساخته اند بمباران تبليغی کرده و از ريزش نيروهايشان جلوگيری کنند.
در جبهه ی موسوی نيز به نوعی سردرگمی به چشم می خورد. ميرحسين شديدا برای آرام کردن تغييرطلبان تحت فشار قرار گرفته و به انها توصيه کرده که « حرکت مخالفين به دور از تظاهرات عمومی و به شکل فعاليت سياسی ادامه يابد. آقای موسوی گفته که وی و طرفداران او در چارچوب قانون به اعتراضات خود ادمه خواهند داد» اما حرفهای موسوی برای به خانه فرستادن جمعيت عظيمی که از رفتار تحقيرآميز لباس شخصی ها، نيروهای سپاه و مفامات انتصابی خشمگين هستند، کافی نبود. مردم بدون توجه به اين سخنان يکبار ديگر به مناسبت ۱۸ تير به خيابان ها ريختند. اين مناسبت ها کم نيستند. تغيير طلبان ياد گرفته اند که بدون اميد به نيروهای بيگانه و بی آنکه انتظاری از اصلاح طلبان داشته باشند با آگاهی جمعی، خود را سازماندهی کرده و راههايی غافلگيرانه و ابتکاری برای ابراز اعتراض خود و آمدن به خيابان بيابند. اما به نظر نمی رسد که عبور از موسوی در موقعيت فعلی، تغييرطلبان را به نتيجه ای مطلوب هدايت کند. ريشه ی بحران نارضايتی عمومی ست که ابتدا در اعتراض به تقلب و سپس در اعتراض به حکومت ديکتاتوری و شخص خامنه ای متجلی شده است. اما يکطرف اين بحران هم اصلاح طلبانی هستند که اگر اشتباه عمل کنند برای هميشه از سيستم سياسی جمهوری اسلامی حذف خواهند شد. بنابراين يک پای بحران در خود سيستم ريشه دوانده و اگر ارتباط تغييرطلبان با اصلاح طلبان قطع شود بيم آن می رود که زد و بندهای پشت پرده اعتراض را به مسير بن بست بکشاند. Copyright: gooya.com 2016
|