شنبه 27 تیر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


در همين زمينه
10 تیر» تحليلی از درون ايران، حميد اشرف
بخوانید!
پرخواننده ترین ها

هدف چيست؟ حميد اشرف

بارها شنيده ايم که يک بار انقلاب کرديم،‌ مگر چه شد؟ بد رفت و بدتر آمد. درايران، بورژوازی اين پرسش را در برابر خود قرار داده است که هدف از اين کشمکش ها چيست؟ او همچنان نسبت به تغيير ريشه ای ترديدهای بسيار دارد. عموما می گويد که هزينه دادن چه فايده ای دارد؟ آنها، کلا حکومت گران، جز سوءاستفاده از مردم کاری نمی کنند. به عبارتی، از نظر او، سياست پدر و مادر ندارد پس بهتر است کاری نکرد. بدين ترتيب، از اين توجيه حکمی جز به فکر خودت باش در نمی آيد، چه برسد برای تغيير از او دعوت به کمی ازخودگذشتگی و همدلی کنيد. چگونه می توان بورژوازی را از اين ترديدها رها کرد؟ اولين گام تغير در بينش او نسبت به سياست رايج است. اينکه سياست تعريف ديگری غير از آنچه به طور ايدئولوژيک در ذهن اش رخنه کرده، می تواند داشته باشد. يعنی سياستی که در اثر حضور خود او شکل می گيرد، نه به خاطر فرمان راندنِ حکوت کنندگان. يعنی سياست بايد جزئی از فعاليت خود شود نه امری بيرون از حيات. برای اين کار بايد هدفی برای خود ايجاد کند. بخشی از ترديد او با طرح اين هدف قابل حل است.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


بنابراين، بايد او را در وضعی قرار داد که از خود بيرون بيايد و در- خود نماند. وقتی بگوييد هدف اين است که دولت کودتا بايد استعفا دهد، می گويد فرض که چنين اتفاقی بيافتد. مگر ميرحسين از خود "اينها" نيست؟ اوسی سال است که در خدمت نظام بوده است وانگهی او در اطلاعيه های خود مدام از نظام مقدس و امام راحل حرف می زند. گرچه اين توجيه درست است. از او بايد پرسيد که آيا از وضع موجود راضی است يا خير؟ در صورت پاسخ مثبت، ادامه بحث معنا ندارد. اما نمی تواند پاسخ مثبت دهد چون او راضی نيست. بنايراين بايد او را متوجه کرد که تغييرات از آسمان نمی يايند يا نمی توان ديگران هزينه بدهند و ما بهره ببريم زيرا در اين صورت اصلا تغيير رخ نمی دهد. او بايد بداند که دولت کودتا هر روز که بگذرد، می خواهد وضعيت خود را تثبيت کند. کودتا بيشتر می خواهد. بنابراين، وضعيت فرد به اين حداقل های موجود باقی نمی ماند و روز به روز همين حداقل ها را از دست خواهد داد. اين دليلی است که او بايد کاری کند.
هدف ها می توانند چندگانه باشند زيرا اگر هرکدام شدنی نبود بايد به ديگری متوسل شد. اينکه بورژوازی مرتب نق بزند که اينها بايد بروند يا اگر اينها هم بروند بدتر از اينها سرکار می آيند، علامتِ سرخوردگی است که باب طبع کودتاست. هدف می تواند خواستِ آزادی دستگيرشدگان باشد، هدف می تواند اعلام آمران و عاملان کشتار باشد، هدف می تواند..... هدف می تواند استعفای دولت کودتا باشد. اينها اهدافی هستند که هم شدنی هستند و هم قابل پيگير. اما اگر بگوييد هدف تغيير اساسیِ رژيم است، بورژوازی با اين که چنين خواست درونی داشته باشد اما در تصورش دست يافتنی نيست. سالگرد ۱۸ تير نشان داد به رغم تهديدها و سرکوب ها، بخشی اراده اين را دارند که هدفی از اهداف گفته شده را پيگيری کنند. همين عده می توانند اعتماد کثيری از مردم را برای تغيير جلب کنند و او را از رخوت و سرخوردگیِ سياست پدر و مادر ندارد يا کار خودشان است، آزاد کنند. تشريح مرتب و سخنِ دائم از نوع حکومتی که شايسته مردم ايران است، يکی از روش هايی است که می تواند مانع پيشروی سرخوردگی از تغيير شود. بالاخره روزی پی خواهيم برد که قابل سرکوب شدن نيستيم و آنها نمی توانند ما را سرکوب کنند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016