سه شنبه 10 شهریور 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پيام اميد به ملت ايران: پيروزی قدرت حق در برابر حق قدرت، بيانيه نهضت آزادی ايران پيرامون جنبش ملت ايران، ميزان

ميزان: نهضت آزادی ايران در بيانيه ای پيرامون جنبش ملت ايران با اشاره به اين نکته که نظام‌های سرکوب‌گر همواره «خود ـ برانداز» و «خود ـ ويرانگر» بوده‌اند. بر اصلاح طلبی به عنوان تنها راه ممکن و مطلوب پيش روی ملت ايران برای رسيدن به خواست‌های تاريخی اش تاکيد نمود


نکات مهم بيانيه نهضت آزادی ايران:

· حاکم شدن ديدگاه‌های امنيتی و نظامی بر دستگاه مديريتی کشور منجر به کوته بينی و عدم واقع‌بينی حاکمان در عرصه سياسی شده، باعث می‌شود که آنان نتوانند پيامدهای بلند مدت و مخرب اقدامات کوتاه مدت و مقطعی شان را پيش بينی کنند
·
· برپايی چنين دادگاه‌هايی نمايانگر ساده انگاری حاکمان در درک و فهم مطالبات تاريخی ملت ايران و ناتوانی در سنجش عمق جنبش مردمی است
·
· اصلاح طلبی همچنان تنها راه ممکن و مطلوب در برابر ملت ايران برای رسيدن به خواست‌های تاريخی آن است. تماميت خواهان در پی قانون ستيزی و حذف آزادی‌های تصريح شده در قانون اساسی‌اند
·
· حرکتی که در قالب جنبش سبز مردمی در آستانه انتخابات رياست جمهوری نمود يافت، بسيار عميق و ريشه‌دار است و به سادگی از مطالباتش دست بر نخواهد داشت و فروکش نخواهد کرد. اين جنبش می‌تواند به شيوه‌های گوناگون و با اقدامات بسيار متنوع ديگر همچنان فعال، زنده و پويا باقی بماند



در اين بيانيه آمده است:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 



ملت شريف ايران ،
در هفته‌های گذشته، متاسفانه شاهد برگزاری دادگاه‌هايی بوده‌ايم که در ظاهر برای محاکمه عوامل
نا آرامی‌های اخير برپا شده‌است و در آنها شماری از اعضای برجسته احزاب اصلاح طلب از جمله حزب جبهه مشارکت ايران اسلامی، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی ايران و حزب کارگزاران سازندگی ايران حضور يافنه به اعتراف عليه خويش مجبور شده‌اند. بی ترديد، اين دادگاه‌ها نمايشی بوده و با اهداف سياسی، به قصد حذف نيروهای منتقد و اصلاح طلب تشکيل شده‌اند.
نهضت آزادی ايران، ضمن محکوم کردن رفتار حاکمان در برخورد غيرقانونی با احزاب اصلاح طلب، اين‌گونه اعترافات را، که در زندان و تحت فشارهای روانی و فيزيکی گرفته شده‌است، فاقد وجاهت قانونی و هر گونه ارزش حقوقی، اخلاقی و انسانی می داند.

اعضای نهضت آزادی ايران، با بيش از پنجاه سال تجربه فعاليت سياسی، بارها شاهد صحنه‌های تکراری از دادگاه‌های نمايشی و نظامی بوده‌اند. اين اقدامات خلاف قانون و اخلاق مکررا در تاريخ معاصر کشورما و ديگر کشورها رخ داده‌است. عبرت انگيز است که در همه موارد، در بلند مدت، پيامدهای مخرب و منفی اين‌گونه رفتارها به خود حکومت‌ها بازگشته و آنها را از اقدامات سرکوبگرانه‌شان پشيمان ساخته است. نهضت آزادی ايران اطمينان دارد که برپايی چنين دادگاه‌هايی نمايانگر ساده انگاری حاکمان در درک و فهم مطالبات تاريخی ملت ايران و ناتوانی در سنجش عمق جنبش مردمی است. اين‌گونه رفتارها، به گواهی تاريخ، از پيش شکست خورده به شمار می‌رود. هنگامی که تجربه‌های تاريخی و آموزه‌های علوم اجتماعی و سياسی نتايج رفتارها و اقدامات اينچنينی را آشکار ساخته است، تنها می‌توان چنين تحليل کرد که يا حاکمان به اين تجارب تاريخی توجه نکرده‌اند يا جريان های مشکوک نفوذی به عمد در صدد ضربه زدن به نظام سياسی حاکم بر ايرانند.

نهضت آزادی ايران در تمام سال‌های فعاليتش، چه در دوران نظام استبدادسلطنتی و چه در دوره سی ساله پس از پيروزی انقلاب، همواره خواهان و مدافع استقرار حکومتی با محتوای دموکراتيک بوده است، حکومتی که پاسخگوی مطالبات مردم باشد و به آزادی‌ها و حقوق اساسی مصرح در قوانين داخلی و عهدنامه‌های بين‌المللی احترام گذارد. متاسفانه، حاکمان تازه به مسند قدرت نشسته در ايران هرگونه آزاديخواهی و مشارکت مردم در تعيين سرنوشتشان را، که در چارچوب قانون صورت می‌گيرد، تفسير به براندازی نرم کرده ، هرگونه انتقاد و اعتراض مردمی به رفتار غيرقانونی حاکمان را به انقلاب مخملی تعبير می‌کنند.

حاکم شدن ديدگاه‌های امنيتی و نظامی بر دستگاه مديريتی کشور منجر به کوته بينی و عدم واقع‌بينی حاکمان در عرصه سياسی شده، باعث می‌شود که آنان نتوانند پيامدهای بلند مدت و مخرب اقدامات کوتاه مدت و مقطعی شان را پيش بينی کنند. در چنين شرايطی، مديريت کلان اجرايی کشور به سازوکارهای کنترل و سرکوب شهروندان تقليل می‌يابد، بدون آنکه منافع ملی و مصالح بلند مدت نظام سياسی مورد توجه قرار گيرد. در نتيجه، حاکمانی که از موفقيت ظاهری خويش در سرکوب مردم بی دفاع و مظلوم مغرور و سرخوش هستند ناگهان خودشان را بر لبه پرتگاهی مشاهده می‌کنند که از شکاف ميان ملت و دولت ايجاد شده‌است و آنگاه برای جبران گذشته و جلوگيری از سقوط بسيار دير خواهد بود.

ضرورت تقويت راهبرد اصلاح طلبی و پرهيز از خشونت

نهضت آزادی ايران معتقد است که اصلاح طلبی همچنان تنها راه ممکن و مطلوب در برابر ملت ايران برای رسيدن به خواست‌های تاريخی آن است. تماميت خواهان در پی قانون ستيزی و حذف آزادی‌های تصريح شده در قانون اساسی‌اند. در اين شرايط، عمل کردن در چارچوب قانون اساسی بهترين اقدام خواهد بود. بنا بر تجربه‌های تاريخی، قدرت طلبانی که تنها متکی به سلاح و سازو کارهای امنيتی ـ‌ نظامی هستند خشونت طلبی و تداوم فضای بحرانی را ضامن بقايشان می‌دانند. تقابل با گروه‌های قدرت طلب با همان سبک و شيوه دقيقا خواست آنان است چرا که هر دولت نظامی از نظر توان اعمال قدرت و خشونت از ديگر نيروهای اجتماعی برتر است و در تقابل خشونت‌آميز قطعا برنده ميدان خواهد بود. از اين رو، آرام سازی فضای سياسی و تلاش در راستای رفع وضعيت فوق‌العاده آنان را خلع سلاح کرده، بهانه سرکوب و حذف نيروهای سياسی را از ايشان می‌گيرد و شرايط عينی جامعه را برای تحولات تدريجی و پايدار در راستای دستيابی به مطالبات مردم فراهم می‌سازد.

پيشبرد روابط و معادلات در سطوح سياسی و قانونی، اگر چه ممکن است که هيجان و شور اجتماعی حرکتهای پيشين را نداشته باشد، فضا را برای اقدامات اصلاح طلبانه بيشتر آماده خواهد کرد. دامن زدن به تنش و برخورد و ايجاد يا تداوم فضای درگيری و خشونت در واقع به سود جريان انحصارطلب خواهد بود. در شرايط عادی سياسی، نيروهای اصلاح طلب می‌توانند با صراحت و قدرت

بيشتری بر آزادی احزاب و اجتماعات، آزادی بيان و آزادی قلم تاکيد کنند. اين گونه آزاديها از اصول مصرح در قانون اساسی‌اند و کسی حق ندارد که نيروهای اصلاح طلب را به بهانه اظهار نظر و انتقاد يا ارائه برنامه و راهبرد يا تشکيل اجتماعات و تشکل‌های مدنی مورد بازخواست و اعتراض و فشار قرار دهد.

اعضا و هواداران احزاب اصلاح طلب و ياران جنبش سبز ايران بايد، همراه با منطقی ساختن فضای سياسی و گرفتن فرصت درگيری و حذف از قدرت طلبان، به زنده نگه داشتن جنبش در فضای آرام و بخشيدن اميد به مردم همت گمارند. متاسفانه، از ديد برخی مردم عادی، جنبش تنها در تظاهرات و اجتماعات خيابانی معنا می‌يابد و اگر اين‌گونه رفتارهای هيجانی و احساساتی کاهش يابد، در ذهن آنان به معنای فروکش کردن و پايان يافتن جنبش خواهد بود، در حالی که حرکتی که در قالب جنبش سبز مردمی در آستانه انتخابات رياست جمهوری نمود يافت، بسيار عميق و ريشه‌دار است و به سادگی از مطالباتش دست بر نخواهد داشت و فروکش نخواهد کرد. اين جنبش می‌تواند به شيوه‌های گوناگون و با اقدامات بسيار متنوع ديگر همچنان فعال، زنده و پويا باقی بماند.

هشدار به مسئولان

برای چندمين بار بايد تاکيد کنيم که کشور ايران به هيچ روی قابل مقايسه با کشورهايی چون روسيه و چين نيست، تا بتوان از رفتارهای سرکوبگرانه آن‌ها الگوبرداری کرد. چه بسا تقليد از برخی اقدامات آن‌ها منجر به از دست رفتن ثبات سياسی و انسجام حاکميت در ايران شود و عکس نتايج کوتاه مدت به دست آمده در آن کشورها را نصيب حاکمان ايران کند، همان‌گونه که به باور ما الگوبرداری و تقليد از انقلاب های مخملی و رنگی برخی از کشورها نيز برای ايران اشتباه و نادرست است، بر اين باور هستيم که روش‌های سرکوبگرانه و مديريت غيردموکراتيک در ساير کشورها نيز به کار اين سرزمين نمی‌آيد و نتايج عکس به بار خواهد آورد.

بی ترديد، هرگونه کنترل برای حفظ انسجام و بقای يک نظام سياسی بايد بر اساس مکانيسم‌های درون زا و مشروع در نظام‌های متکثر باشد. هرگونه دستکاری در کنترل‌های طبيعی يک جامعه دموکراتيک نيازمند انبوهی از اقدامات سرکوبگرانه و زنجيره‌ای است که پيامدهای آنها به هيچ وجه قابل پيش‌بينی نيست. در چنان شرايطی، حکومت در دور باطل افزايش خشونت و از دست دادن مداوم مشروعيت گرفتار می‌آيد و درست در زمانی که مغرورانه می‌انديشد که همه چيز در اختيار و کنترل آن است، ناگهان حرکتها دوباره آغاز می‌شود و حکومت ناباورانه شاهد رخ دادن تحولات گسترده می‌گردد. اين سرنوشت همه نظام‌های خودکامه در طول تاريخ بوده است. تاريخ همواره شاهد تصوير چهره های بهت زده و مستاصل حاکمان اين نظام‌ها در پايان و فرجام کارشان بوده‌است. آنان همواره در زير لب در حال سرزنش خويش و در اين فکر بوده‌اند که درکجا و چه زمان اشتباه کرده‌اند.


نهضت آزادی ايران، همچون گذشته، مشفقانه به حاکمان توصيه می‌کند که، به جای سرکوب و حذف نيروهای سياسی ملتزم به قانون اساسی و تنگ کردن پيوسته فضای سياسی، با قانونمداری وگسترش آزادی‌های سياسی و مدنی، بقا ، انسجام و ثبات نظام را تضمين کنند. نيازی نيست که حاکمان در ميان نيروهای صادق اصلاح طلب، روشنفکران، دانشجويان و روزنامه نگاران منتقد به دنبال عناصر برانداز و عوامل انقلاب مخملی بگردند؛ در واقع، پيامدهای اقدامات سرکوبگرانه است که موجب سقوط و فروپاشی می‌شود و اين بدان معنا است که چنين حاکمانی خود عامل براندازی خويش‌اند. نظام‌های سرکوب‌گر همواره «خود ـ برانداز» و «خود ـ ويرانگر» بوده‌اند.

در پايان يادآور می شود که: تاريخ تحولات بشری بيانگر رويا رويی دو جهان بينی «قدرت حق » و «حق قدرت» است. در جهان بينی اول، حق؛ فی نفسه، واجد قدرت است و بر هر قدرت ناحقی چيره می‌شود. در برابر اين جهان بينی، جريان‌هايی وجود دارد که از موضع قدرت به خود حق می‌دهند که هر وسيله و روشی را برای حفظ قدرتشان به کار گيرند. اما، به گواهی تاريخ، همواره قدرت حق پيروز می‌شود.

نهضت آزادی ايران


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016