چهارشنبه 11 شهریور 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تا سه نشه بازی نشه!، احمد وحدت خواه

مسعود نقره کار
بزرگترین تاسف از وقوع انقلاب اسلامی در این بوده است که پس از ۱۴۰۰ سال از ظهور اسلام، در مدتی کمتر از بیست سال ، یکبار در زمان پیروزی آن و بار دیگر با انتخاب خاتمی، جهان اسلام این فرصت بی سابقه تاریخی را یافت و به رهبران ایران با دیده تحسین نگاه کرد تا شاید آنها سرانجام بتوانند عشق و امید ملت های مسلمان به دستیابی به آزادی و پیشرفت و نوگرایی را با خود به ارمغان بیاورند اما درهر دو بار آنها شکست خوردند. و بدبختانه گویا دفعه سومی هم در پیش بود!

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


پنج سال پیش در بیست و پنجمین سالگرد «انقلاب اسلامی» سایت بی بی سی از خوانندگان و کاربران صفحه خود خواسته بود تا نظرات و عقایدشان را در مورد ربع قرن حکومت جمهوری اسلامی و تحولات سیاسی و اجتماعی میهن ما پس از سقوط رژیم سلطنتی بیان کنند.

در میان صدها پاسخ به این درخواست، آنطور که به سادگی می شد پیش بینی کرد، نظریات گوناگونی از طرح قدرتهای خارجی برای بازداشتن ایران از پیشرفت و غارت نفت و گاز کشور توسط آنها، تا وجود فساد و حکومت فردی به عنوان دلایل متعدد وقوع انقلاب اسلامی و در پی آن حوادث خونبار جنگ با عراق و سرکوب مخالفان و اعدامها و و و در این نظرسنجی مطرح شده بودند.

با این حال شاید یکی از این نظرات که توسط یک عرب شیر پاک خورده بیان شده بود را بتوان به عنوان عالمانه ترین و گویاترین آنها به حساب آورد که گفته بود همه جوانب و زمینه ها و پیامدهای «انقلاب اسلامی» به کنار، بزرگترین تاسف این حادثه در این بوده است که پس از ۱۴۰۰ سال از ظهور اسلام، در مدتی کمتر از بیست سال ، یکبار در زمان پیروزی انقلاب و باردیگر با انتخاب خاتمی، جهان اسلام این فرصت بی سابقه تاریخی را یافت و به رهبران ایران با دیده احترام و تحسین نگاه کرد تا شاید آنها سرانجام بتوانند عشق و امید ملت های مسلمان به دستیابی به آزادی و پیشرفت و نوگرایی را با خود به ارمغان بیاورند اما درهر دو بار آنها شکست خوردند.

بیچاره این برادر مسلمان ما اگر می دانست که پنج سال بعد هم یکبار دیگر مردم ایران در انتخاباتی هرچند ساختگی برای دستیابی به این آرمانهای جهانشمول جنبشی عظیم را در انظار جهانی به نمایش خواهند گذاشت و باز هم شقاوت و حماقت «رهبران مسلمان» آنها، و برای بار سوم، آن را به قتلگاه افکار ارتجاعی و زدوبندهای کودتایی و مالی خود خواهند برد همان پنج سال پیش بر آرزوهای صادقانه خود فاتحه را خوانده بود.

جری آدامز رهبر سازمان شین فین که به عنوان بازوی سیاسی ارتش جمهوری خواهان ایرلند (آی آر ای) وبرای خروج ارتش انگلیس و اتحاد ایرلند شمالی با جمهوری جنوب آن فعالیت می کرده است در مقاله ای در روزنامه گاردین به یاد سناتور ادوارد کندی نوشته است او (کندی) از عناصر مهم و سرنوشت ساز در طرح صلح ایرلند و به زمین گذاشتن اسلحه از سوی آی آر ای برای همیشه بود و در مذاکرات نهان و آشکار خود با مقامات آمریکایی و انگلیسی به آنها خاطر نشان ساخته بود که نادیده گرفتن حقوق مردم ایرلند شمالی و سازمانها و گروههای نماینده خواسته های آنها جز به خونریزی های بیشتر و آشوب اجتماعی و نهایتا بی ثباتی و مصیبت برای همه طرفین درگیر منتهی نخواهد شد و عاقلانه ترین راه قبول انتخابات دموکراتیک و برگزیدن حکومت از طریق صندوق های رای و نه جعبه های فشنگ است.

قبول این واقعیت به همان اندازه که برای جمهوری خواهان ایرلند سخت بود برای دولت انگلیس نیز خالی از ریسک نبود. با این حال تعقل، واقع گرایی و دور اندیشی و مهمتر از همه قبول این حقیقت که صلح و همزیستی و دموکراسی شروط اصلی بقای جوامع انسان امروزی هستند نهایتا منجر به معاهده «گود فرایدی» در ایرلند شد و صدای انفجار بمب و صفیر گلوله و زندان برای همیشه جای خود را به رفتار متمدنانه، سخنرانی در پارلمان و قدرت واژه ها و طرح برنامه های پیشرفت اجتماعی بر بستر آزادی سپردند.

در ۲۲ خرداد امسال ملت ایران نیز برای کسب این آمال تاریخی با درایت سیاسی و عواطف پاک و مسالمت جویانه فرهنگی خود یکبار دیگر صندوق های رای را برگزید.

کاش حاکمان و «رهبران مسلمان» ما در اداره امور جامعه حداقل از نظر اصول دینی مورد ادعای دروغینشان از همنوعان مسیحی ما در ایرلند به اندازه ارزنی انسانیت و شرافت آموخته بودند .

سلطنت بر قبرها!

مرحوم دکتر مصباح زاده بنیانگذار موسسه انتشاراتی کیهان در انتخاب تیترهای برجسته روزنامه خود بسیار سختگیر و وسواسی بود و در عین وفاداری به نظام گذشته همیشه جنبه مردمی روزنامه خود به عنوان سخنگوی غیر مستقیم اقشار روشنفکری و مخالف را هم رعایت می کرد. من به روشنی به خاطر دارم که در سالروز بیست و پنجمین سالگرد سلطنت محمد رضاه شاه پهلوی تیتر روزنامه عصر کیهان بود: «ربع قرن سلطنت بر قلبها»

قضاوت تاریخ در مورد محمد رضا شاه خدمات او به ایران را بر کاستی های او افزونتر نشان می دهد و اینکه آیا سلطنت او بر قلبها بود یا نه موضوع مورد نظر این نوشتار نیست چون ما امروز با حکومتی حاضر و جابر روبرو هستیم که بدون شک رهبری آن «سلطنت بر قبرها» را به قلبها ترجیح می دهد و نیازی به گذشت زمان و قضاوت تاریخ هم نیست و می توان با نگاهی به وسعت بهشت زهرا و مصاحبه ای کوتاه با مدیر برکنار شده آن به علت خودداری از قبول دفن مخفیانه مقتولان و جانباختگان جنبش جاری در میهن آن را همین امروز به ثبت رساند.

فاجعه کشته شدن سعیده پورآقایی تنها فرزند جانباز شهید عباس پور آقایی به دست قداره بندان بسیجی و به «جرم» الله اکبر گفتن های شبانه و سپس دفن مخفیانه او در بهشت زهرا که از سوی «موج سبز آزادی» افشا شده است به قول شاعر گرانقدر معاصر اسماعیل خویی «خون آورد به دیده ی خورشید خاوری».

احمد وحدت خواه


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016