شنبه 14 شهریور 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

فائزه هاشمی در واکنش به پروژه اعتراف‌سازی‌: مثل ملانصرالدين خودشان سناريو می‌نويسند، تکرار می‌کنند و باور می‌کنند!، جوان فردا

امین قلعه ای - سایت خبری جوان فردا

چندی پس از اتهامات واردشده به فرزندان آيت‌الله هاشمی رفسنجانی، سايت يولداش در يک مصاحبه يک ساعت و نيمه با فائزه هاشمی، از ديدگاه‌های او در مورد انتخابات اخير و چشم انداز کشور پرسيد. متن کامل اين مصاحبه را در زير می‌خوانيد:

سلامت انتخابات
واژگون کردن نتيجه انتخابات بدعت بود، نه اعتراضات

فائزه هاشمی معتقد است که سلامت انتخابات همچنان زير سؤال است و رخدادهای پس از آن نبايد باعث شود که اين موضوع تحت الشعاع قرار گيرد. در پاسخ در پرسشم در اين خصوص می گويد: در رابطه با جريانات پس از انتخابات دو نکته مطرح است، اول سلامت انتخابات و دوم برخوردهای غير قانونی با اعتراضات و هر دو موضوعات مهمی هستند که بررسی آنها مورد مطالبه است. وی در ادامه می افزايد: شواهدی وجود دارد که نشان دهنده زير سؤال بودن روند برگزاری انتخابات است، اين ترديد آنقدر عميق و جدی است که جمعيت چند ميليونی را بارها و بارها جهت بيان اعتراضات آن هم بصورت آرام و قانونی و براساس اصل ۲۷ قانون اساسی به خيابان کشانده و به وجدان و احساسات عمومی آسيب زده است.
تخلفات و روند غير قانونی در برگزاری انتخابات در مراحل مختلف تبليغات قبل از انتخابات، روز انتخابات، و بعد از انتخابات وجود داشته است، بعنوان مثال وضعيت ناظرين، کارت برای بسياری از ناظرين معرفی شده صادر نمی شود، بسياری کارت ها جابه جا صادر می شود و چون کارت ها را اول صبح روز انتخابات برخلاف قرار قبلی تحويل می دهند ، لذا مستقر شدن ناظرها با اين وضعيت جديد مشکلات عديده ای ايجاد می کند، بسياری ناظرين را در مرحله تجميع آراء راه نمی دهند، از حضور ناظرين در جلسات هئيت های اجرايی پس از ۱۸ خرداد علی رغم اعلام رسمی خودشان جلوگيری می کنند، در زمان شمارش آرا بسياری از ناظرين از صندوق ها اخراج می شوند، صورت جلسات شمارش آرا در بسياری از صندوق ها توسط برگزار کنندگان و ناظرين امضا نمی شود.
وضعيت تعرفه ها، در بسياری از شعبه ها تعرفه ها از حدود ظهر به بعد شروع به تمام شدن می کند، البته زمان آن صندوق به صندوق متفاوت است و در اکثر اين شعبات تعرفه رسانده نمی شود. شعبه های زيادی ساعت ۹ و مابقی ساعت ۱۰ علی رغم وجود صف طولانی مردم برای رأی دادن بسته می شود، اين در حالی است که وزير کشور اعلام کرد که دستور داده شده تا زمانی که مردم در هر شعبه ای در صف ها حضور دارند رای گيری انجام شود. از آنجايی که ۵۷ ميليون تعرفه چاپ شده بود، اين سؤال مطرح است که پس مابقی تعرفه ها کجاست؟
قطع شدن سيستم پيامک ها از شب قبل از انتخابات، فيلتر کردن سايت ها، اخلال در سيستم اطلاع رسانی ستادها و حمله به ستادها در روزانتخابات از جمله ستاد قيطريه آقای موسوی، اين ها همگی نيز مواردی بود که مشکلات اساسی را برای ناظرين و ستادها ايجاد و برنامه های نظارتی آنها را مختل کرد.
تخلفات تمام نمی شود و پس از انتخابات نيز ادامه می يابد، در حالی که ۳ روز برای اعتراض کانديداها و به دنبال آن زمانی برای بررسی اعتراضات و تأييد نهايی شورای نگهبان در قانون پيش بينی شده است فردای انتخابات پيام های تبريک و تأييد انتخابات سرازير می شود، که با توجه به جايگاه، و مقام بعضی از پيام دهندگان، عجيب است که هنوز انتخابات تأييد نشده و مراحل قانونی آن طی نشده هدف اين پيام ها چه بوده است ؟ و همچنين کنفرانس مطبوعاتی و جشن آقای احمدی نژاد به عنوان پيروز انتخابات در يکی دو روز اول بعد از انتخابات نيز در همين بخش قرار می گيرد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


عملکرد حمايتی رسانه ملی، روزنامه ها و خبرگزاری های دولتی و حمايت از آقای احمدی نژاد توسط بعضی مقام ها و ارگان ها که بـایـستی طبق قانون بی طرف باشند و اصولاً اجازه ورود به مسايل سياسی و انتخابات را ندارند، بذل و بخشش ها از پول و جيب مردم، افزايش حقوق ها در آخرين ماه های قبل از انتخابات و کاهش آنها بعد از انتخابات و بسياری موارد ديگر همگی از مواردی است که بايستی بررسی شود.
فقط يک نمونه از اعتراضات، يعنی نتيجه بررسی وجود ۱۴۰ مرکز که آرای ريخته شده به صندوق ها از آرايی که می توانست به صندوق ها ريخته شود، بيشتر بود اين بود که ۳ ميليون جابجايی آرا داشت حالا تصور کنيد که اگر هر کدام از موارد اعتراضی فـوق بررسـی می شـد، آن وقـت مشخص می شد که در کل چه مقدار رای با اين روندهای غير قانونی جابجا شده است.
هاشمی در ادامه می افزايد: بهتر بود اجازه می دادند يک شورای بی طرف تشکيل می شد تا مستقلاً همه موارد را بررسی کند. اينطور که نمی شود که بگوييم در نتيجه انتخابات هيچ تغييری ايجاد نمی شود اما شورای نگهبان به اعتراضات رسيدگی کند. بنابراين با اين صحبت پاسخ شورای نگهبان هم از اول مشخص بود پس برای چه قانون گذار اساساً اجازه اعتراض را به کانديداها داده است؟ ديگر اعتراض برای چيست وقتی قرار است تغييری صورت نگيرد؟ واژگون کردن نتيجه انتخابات در اين دو روز بدعت است يا رسيدگی جدی و حقيقی و بی طرفانه به اعتراضات ؟ وی در ادامه می گويد: اين نوع برخورد يعنی اعتراض نکنيد، تمام شد. يک انتخاباتی برگزار شد و شما به هر کس خواستيد رأی داديد ولی نتيجه اين بود که می بينيد. و يا کميته ای تشکيل می دهند که اکثريت آنها را طرفداران خودشان دارند. وقتی اراده ای برای رفع اين همه ابهام و رسيدگی بی طرفانه به شکايات و گزارشات وجود ندارد اين ابهام ايجاد می شود که پس حتماً ريگی به کفش دارند که حاضر نمی شوند به اعتراضات به شکل منطقی پاسخ بدهند.

حوادث و فجايع پس از انتخابات
اين فجايع فقط به کهريزک و کوی دانشگاه، ختم نمی شود

فائزه هاشمی در خصوص فجايع پس از انتخابات هم به صراحت موضع گيری می کند و از احقاق حق مظلومين و خسارت ديدگان در رويدادهای اخير می گويد. او معتقداست که رسيدگی به اين فجايع نيز بايد در دستور کار قرار بگيرد و نبايد به بهانه شاد شدن دشمنان از بيان فجايع، به سادگی از کنار اين موضوع گذشت. او در اين خصوص می گويد: اين ها بيان نقض حقوق شهروندان و فجايع صورت گرفته را تعبير به تحرکات دشمن شادکن می کنند، به نظر من انجام اين اعمال است که به نظام ضربه زده و دشمن شاد کن است و نه اعتراض به آنها. اين فجايع رخ داده و نمی شود گفت که کسی احقاق حق نکند و چيزی نگويد چون دشمن شاد می شود برعکس بايد با متخلفين از بالا تا پايين برخورد شود تا از اين راه پايداری نظام تضمين شود و جلوی شادی دشمن گرفته شود.
هاشمی در ادامه می افزايد: اين فجايع فقط به کهريزک و کوی دانشگاه، ختم نمی شود، بررسی و پاسخگويی به آنچه که در خيابانها و در زندانها و اماکن ديگر برمردم رفته است همگی بايستی در دستور کار باشد.
در اين جريانات نيز مثل موضوع انتخابات نياز به کميته ای بی طرف و مستقل است تا عادلانه و براساس واقعيت ها و به دور از جانب داری ها به بررسی مسايل و بعد هم برخورد با متخلف بپردازد. اين که عده ای خلاف کنند، آن هم به اين گستردگی و با اين عمق، و مورد اعتراض هم قرار نگيرند، ولی به معترضن که به دنبال حقوق خود هستند انگ همسويی با بيگانه، اغتشاشگر، دشمن شادکن، جاسوس، انقلاب مخملی و ... زده شود از کجای اسلام در آمده است من نمی دانم. شرايط بنحوی شده است که برای اثبات حقانيت خودشان، برای افراد بی گناه پرونده سازی می کنند و برعکس پرونده دارها را به مقام و پست می رسانند.

انقلاب مخملی و اعترافات
اتهام انقلاب مخملی فرافکنی است- چه کسی اين اعترافات را باور می کند؟

از هاشمی در خصوص اتهامات به اصلاح طلبان با عنوان انقلاب مخملی يا کودتای مخملی می پرسم واو دراين خصوص می گويد: بنظرم در حال حاضر ما شاهد کودتای مخملی هستيم، کودتای مخملی يعنی اينکه برخلاف رأی مردم کس ديگری از صندوق ها بيرون بيايد. فـکر می کنم تا زمانی که اعتراضات بصورت بی طرفانه و عادلانه ای مورد بررسی قرار نگيرد و تا زمانی که افکار عمومی قانع نشده باشد، خود آنها در معرض اين اتهام هستند و گرنه منتسب کردن اعتراضات مردمی به «انقلاب مخملی» نوعی فرافکنی است
هاشمی در ادامه می افزايد: گذشته از اين موارد بايد گفت انقلاب مخملی در مفهوم عام آن می تواند به معنی اصلاح طلبی و بيان مسالمت آميز ضرورت اصلاحات و تلاش برای انجام آن باشد که چيز بدی نيست . اين يعنی گروههايی هستند که نه به اصل نظام اعتراض دارند و نه براندازند و تنها اعتراض آنها به روندهای غير قانونی و خلاف است و دنبال رأی خود هستند اين که حالا رسانه های خارجی و يا خارجی ها در تاييد تحرکات مردمی چيزی بگويند اين نشانه وابستگی نيست. مگر امام در خارج از کشور در فرانسه نبودند؟ مگر مقامات فرانسوی کشور خود را پناهگاه انقلابيون قرار نداده بودند؟ مگر بسياری دانشجويان از آمريکا مبارزه نمی کردند ؟ مگر رسانه های خارجی و از جمله BBC در آن زمان مسايل ايران را بشدت و به قوت پوشش نمی دادند؟ مگر مردم در آن زمان در نهايت بی اعتمادی به رسانه های ملی، اخبار را از رسانه های خارجی نمی گرفتند؟ پس با اين اوصاف بايد بگوييم که انقلاب اسلامی هم در مسير خواست بيگانه رقم خورد و يا انقلاب مخملی بود و ...
اعترافات کارمند سفارت انگلستان، البته طبق آنچه که من شنيدم، چيزی نبود جز انجام وظيفه. هر سفارتی در هر کشور از اوضاع طرف مقابل گزارش تهيه می کنند تا سياست هايشان در آن را بر مبنای شرايط واقعی هر کشوری بريزند. مگر سفارت ما در کشورهای خارجی اين کار را نمی کند؟
فائزه هاشمی در خصوص اعترافات بيان شده از سوی متهمين دادگاه اخير نيز می گويد: چه کسی اعترافات فردی که بيش از پنجاه روز در انفرادی بوده، ارتباطی با بيرون از زندان نداشته، با خانواده و وکيل ارتباط نداشته، تحت انواع واقسام فشارها بوده، و نه تنها از وقايع بيرون از زندان بی اطلاع است، بلکه همانگونه که آقای موسوی نيز گفت احتمالاً اخبار کذب را به فرم روزنامه های اصلاح طـلبان دریـافت کـرده است، باور می کند. زمانی اين اعترافات می تواند مورد پذيرش افکار عمومی قرار گيرد که کل مراحل دستگيری، بازجويی ، دادگاه و ... بر طبق قانون انجام شده باشد. که متأسفانه در مورد اين ها چنين روندی طی نشده است.
هاشمی در ادامه می افزايد:متأسفانه اعترافات بيشتر بصورت يک شوی تلويزيونی مضحک و از طرفی تأسف بار درآمد که البته قابل استفاده جهت برگزار کنندگان آن برای متهم کردن اين حرکت عظيم، برای ايجاد رعب و وحشت، برای دستگيری های بيشتر، و برای توجيه اعمال اشتباه و خلاف قانون آنها بود.
مـتأسفانه کارهای خلاف قانون و اشتباه همچنان ادامه دارد، هـر کس کـه در رسـانه ملی مورد اتهام قرار می گيرد، طبق قانون حق دفاع از همان رسانه را دارد که اين کار نيز انجام نگرفته است.
نظر ايشان را به طور خاص در مورد اعترافات مربوط به مهدی هاشمی می پرسيم، ايشان می گويد: مهدی بلافاصله تکذيبه ای داد که بصورت مستدل اتهامات مطرح شده در دادگاه چهارم را رد کرد و خواستار وقت دفاع در رسانه ملی، يعنی همان جايی که اين اتهامات بارها و بارها تکرار گرديد شد، ولی آقايان مثل ساير موارد به روی خود نياوردند.

جمهوری اسلامی يا حکومت اسلامی
هم جمهوريت و هم اسلاميت در حال رخت بربستن است

فائزه هاشمی با اشاره به مباحثات صورت گرفته در روز های پس از انتخابات در خصوص نقش مردم در جمهوری اسلامی می گويد: جمهوری يعنی حکومتی مبتنی بر آرای مردم. تفاوت جمهوری با ساير حکومت ها هم در اين است که در جمهوری مردم نقش آفرين و تصميم گير هستند و در چهارچوب قوانين سرنوشت خود را رقم می زنند ولی در حکومت، رسمی و يا غير رسمی رأی و نـظر مـردم و نقش آنها کنار گذاشته می شود، که اين همان چيزی است که در دو انتخابات اخير زير سئوال رفت. در اين انتخابات به واسطه حضور بی سابقه مردم اين مسئله ملموس تر بود و باعث جريحه دار شدن احساسات و شعور مردم شد. مردم احساس کردند که به شعور آنها توهين شد.خوب ادامه اين روند می تواند به «حکومت اسلامی» ختم شود، اين در حالی است که ۳۰ سال پيش نه مردم به دنبال چنين مسئله ای بودند و نه سران و رهبران انقلاب چنين مسئله ای را در سر داشتند. نظامی که خـودشـان به آن رأی داده بودند و در طول سی سال با همه خوبی ها و بدی ها، زيبايی ها و زشـتی ها، سفيدی ها و سياهی های آن ساختند، اگر قرار باشد همين دموکراسی نسبی که الان داريم هم از بين برود طبيعتاً قابل تحمل نيست و اين عمل تنها خدمت به منافع يک گروه خاص می باشد و نه خدمت به اسلام. به شکل واضح معنای حکومت اسلامی چيزی جز ديکتاتوری با نام اسلام نيست. با و قايع پيش آمده از انتخابات تاکنون، بنظر می رسد که هم جمهوريت و هم اسلاميت در حال رخت بربستن است .

عملکرد صداوسيما
چرا بايستی بگونه ای رفتار کند که اخبارش ديگر قابل باور نباشد؟

عملکرد صداو سيما در اين جريان و التهابات ناشی از سوء مديريت رسانه ملی موضوع ديگری است که فائزه هاشمی در خصوص آن می گويد: صدا و سيما از چند ماه قبل از انتخابات سياست يک جانبه ای را در دفاع از دولت آغاز کرد و حتی در شب های منتهی به انتخابات آقای احمدی نژاد با مصونيت کامل به اتهام پراکنی و تخريب هر که می خواست اقدام کرد و هر کس هم در صدد پاسخ گويی بود گفتند که بعد از انتخابات. در حاليکه ايشان قبل از انتخابات اين حرف ها را زده و به دنبال تأثير آن در رأی خود بود، بنابراين پاسخ بعد از انتخاب، که عملی نيز نشد، نوش داروی بعد از مرگ سهراب است. پس از انتخابات هم اطلاع رسانی در رسانه ملی چيزی کاملاً متفاوت از شرايط ملتهب جامعه بود. نظرات آقای موسوی و سايرين تـوسـط آقـايان اژه ای و پور مـحمدی و ديگران در رسانه ملی منعکس می شد. مـگر خود آقای موسوی نمی توانست نظراتش را بيان کند که ديگران بيان کننده نظرات ايشان باشد؟ خودتان می آييد و از جانب يک نفر در سيما حـرف می زنـيد، خـودتان پاسخ می دهيد خودتان هم قضاوت می کنـيد و بعد جـالب اسـت که او را محکوم می کنيد و به خود نمره بيست می دهيد! ، عجب عدالتی! عادلانه اين بود که در آن شرايط خود معترضين دعـوت می شدند و اسـتدلات خـود را بيان می کردند و بعد آقای اژه ای يا هر کس ديگری پاسخ ايشان را می داد، و مردم خود قضاوت می کردند چرا از ميان کانديداهای معترض تنها آقای رضايی به سيما دعوت شد. البته منکر نقش مثبت آقای رضايی چه قبل و چه بعد از انتخابات نيستم. اما چرا آقايان کروبی و موسوی نبايد بتوانند از اين فرصت استفاده کنند؟ اين که نمی شود که عده ای قبل از انتخابات مورد تاييد نظام باشند و صلاحيت آنها تاييد شود و بعد از انتخابات يک دفعه شرايط تغيير کند و همه عامل بيگانه و ضد انقلاب و نامحرم شوند، و از آن طرف رسانه ملی با ارائه اخبار و تحليل های جانبدارانه و گاهی خلاف به تحريک مردم بپردازد و بعد هم با اجرای سناريوهای ساختگی مثل ماجرای ترانه موسوی، ندا آقاسلطان و اعترافات و دادگاه های نمايشی بخواهند افکار عمومی را منحرف کنند. هاشمی در ادامه افزود: متأسفانه اين قبيل کارها موجب سلب اعتماد عمومی از رسانه ملی و مراجعه مردم به رسانه های خارج از کشورشده است. رسانه ای که به راحتی توانست در شب های قبل از انتخابات در طی مناظره ها ده ها ميليون مردم را پای تلويزيون ميخکوب کند و اين گونه مخاطب جذب کند چرا بايستی بگونه ای رفتار کند که نه اخبارش ديگر قابل باور باشد و رسانه های خارج از کشور توسط مردم جهت کسب اخبار به آن ترجيح داده شوند؟ باکمی واقع بينی و صداقت متوجه می شويم که اين خود ما هستيم که باعث گل کردن فضاشده ايم و مردم را سوق به آن طرف داده ايم. عملکرد خودمان اشتباه است آن وقت ديگران را متهم می کنيم.

عمل به قانون
اگر گفته می شود که در انتخابات تخلف شده است يعنی قانون نقض شده

از هاشمی درباره مسئله عمل به قانون می پرسم. او با اشاره به تاکيدات صورت گرفته در خصوص رعايت قانون از سوی تمام جناح ها و افراد می گويد: ایـنکـه هـمه بر رعـايت قـانون تأکيد دارنـد چيز خوبی است. يک طرف مدعی است که اعمال و رفتار هايی که در حين و بعد از انتخابات بروز يافته خلاف قانون است و طرف مقابل هم مدعی است که تمام رفتارها و فجايعی که برمردم رفته عين قانون است، خوب در اين شرايط يک کميته حقيقت ياب نظير آن چه که در مجلس شورای اسلامی تشکيل شد و اتفاقاً عملکرد خوبی هم در اوايل کار خود داشت می تواند مؤثر باشد تا معلوم کند که خلاف قانون ها کدام بوده است. آنها که به تجمعات آرام و قانونی مردم حمله کرده، ضرب و شتم کرده، اموال عمومی را تخريب کرده، مردم را کشته، دستگير کرده و گاز اشک آور پرتاب کرده اند و يا آنهايی که برای بيان اعتراضات خود مطابق اصل ۲۷ به خيابان آمده اند و پس از حملات به آنها برای خنثی کردن اثر گاز اشک آور آتش روشن کرده اند. ببينيد مردم چيز زيادی نمی خواستند مردم رأی و حق خود را می خواهند. اين حق قانونی مردم است که در قانون اساسی و قوانين کشور به رسميت شناخته شده اين ها همان مردمی هستند که با آن شکوه پای صندوق ها آمدند که ما هنوز پز حضور آنها را می دهيم. هنوز هم دير نشده، حيف است که بگذاريم که نظامی که به اين مرحله رسيده و مردمی که با بلوغ سياسی در صحنه حاضر شده اند و حماسه آفريده اند روبروی هم قرار بگيرند. اگر گفته می شود که در انتخابات تخلف شده است يعنی قانون نقض شده. اينکه می بينيم بعد از انتخابات عده ای بی دليل بازداشت می شوند و بعد با آن وضعيت دادگاهی می شوند يعنی قانون نقض شده. اينکه عده ای پيش از اتمام فرصت قانونی نتيجه انتخابات را تاييد می کنند و بعد جشن هم می گيرند و مردم را تحريک می کنند، يعنی قانون نقض شده. اينکه در حين انتخابات و پس از انتخابات در سيستم گردش اطلاعات در کشور مشکل ايجاد می شود يعنی قانون نقض شده. اينکه عده ای به خود اجازه می دهند از سرويس پيام کوتاه تا روزنامه ها و سايت ها را بی دليل توقيف کنند يعنی نقض قانون، موارد تخلفات انتخابات که اشاره کردم، يعنی نقض قانون، عدم رسيدگی بی طرفانه به اعتراضات مردم، يعنی نقض قانون. درست است همه بايد به قانون بازگردند و هيچ کس هم فراتر از قانون نيست. کسی به دنبال براندازی نظام نيست. اين هم درست نيست که بگوييم هر چه تا بـه حـال اتـفاق افـتاده را کنار بگذاريم و از حالا به قانون عمل کنيم. خوب پس تکليف متخلفان چه می شود؟تکليف رأی مردم چه می شود؟ تکليف خونهای ريخته شده چه می شود؟
هاشمی در ادامه می افزايد: بهتر است که اين طور فکر نشود که اگر اعتراضات کم رنگ تر شده است، اصل آن از بين رفته است. اصل اعتراض را بايد درست پاسخ داد و گرنه چون آتش زير خاکستر خواهد شد. خشم و نفرت از دل مردم با اين حرکات زدوده نمی شود. بهتر است از تاريخ درس بگيريم که هر نظامی که مقابل مردم خود ايستاد چه سرنوشتی پيدا کرد جالب اين جاست که ما زمانی که داريم مردم مسلمان خودمان را به خاک و خون می کشيم برای کشته شدن خانم مصری در آلمان سوگواری می کنيم ، البته من آن حادثه را تقبيح می کنم، ولی سياست يک بام و دو هوا مردم را جری تر و خشمگين تر می کند. اين که ما اين جريانات مردمی را با هدف نابودی نظام تفسير کنيم، به نظرم خطای بزرگی است بر روی ساير اشتباهات. خود اتهام زدگان بهتر از هر کسی می دانند که اين گونه نيست.

اتهامات و ماجرای دستگيری
مثل ملانصرالدين خودشان سناريويی را می نويسند و بعد هم آنقدر تکرار می کنند که خودشان نيز باور می کنند

قبل از انتخابات در رسانه ها و خبرگزاری هـای دولـتی نـوشـتند ۲۰۰ هزار مانتوی سبز برای دختران فيروزه ای تهيه کرده ام که از اصل کذب بود و يا مثلاً يک روز قبل از انتخابات، فارس پيامک ارسال کرد که «فائزه هاشمی دررفت »، در حالی که فردای آن روز در شعبه خيابان ديباجی رأی دادم. جالب اينجاست که در جريان آن باز داشت کوتاه از من پرسيدند. که تو يک روز به کانادا رفته ای. برای چه کاری ؟ که من گفتم رفت و برگشت به کانادا دو روز طول می کشد ، حداقل يک روز هم که بايد آنجا بمانم خوب سرجمع می شود سه روز، من چگونه يک روزه رفته و برگشته ام؟ گفتند پس با آنها ارتباط داشته ای، گفتم اسناد آن کجاست؟ وخواستم که در برگهای بازجويی از من بپرسند تا کامل آن را تکذيب کنم. در برگ های بازجويی نيز به اصرار من اين سؤال مطرح شد و آنها تمايل به اين کار نداشتد. اول می گويند که من در رفته ام، بعد يک تجمع برای ممنوع الخروج کردن من و مهدی تشکيل می دهند، و خبر ممنوع الخروجی ما را اعلام می کنند، صداو سيما تصوير من را به هنگام سخنرانی روبروی جام جم پخش می کند، منی که در رفته ام، چگونه ممنوع الخروج شده ام و چگونه تصويرم از تلويزيون پخش می شود؟ از بس دروغ می گويند خودشان نيز يادشان می رود که چه گفته اند و چه کرده اند. البته من از خبرگزاری فارس و روزنامه ايران شکايت کرده ام که اميدوارم به آن رسيدگی شود.
هاشمی در ادامه درباره ماجرای بازداشت خود نيز گفت: در خيابان بازداشت شدم. رفتار بازداشت کننده ها بسيار زشت و توهين آميز بود. اينکه گفتند برای محافظت بوده است، واقعيت ندارد. گفتند که حکم بازداشت تو را داريم. بعد هم به پايگاه مقداد و از آنجا به قرارگاه ثارالله منتقل شديم که در اين دو جا انصافاً رفتارها خوب و محترمانه بود. دو تا اتهام داشتم، سازماندهی اغتشاشات و ديگری حضور در اغتشاشات .
متأسفانه ياد ايام حکومت نظامی در پايان دوره شاه افتادم، البته نمی دانم که اين طنز بود و يا واقعيت، قانون حکومت نظامی تجمع مثلاً بيش از ۳ نفر را ممنوع می دانست، ۳ نفر در خيابان با هم حرف می زدند، مأمور می آمد و تذکر می داد که خلاف قانون است، متفرق شويد. آنها می گفتند ما که ۳ نفر هستيم بيش از ۳ نفر ممنوع است، مأمور می گفت بامن شديد ۴ نفر، حالا اين ها خودشان به تجمعات آرام و قانونی مردم حمله و آنها را مورد ضرب و شتم قرار می دادند حمله می کردند و در مقابل مردم مجبور به فرار، دفاع از خود و آتش زدن سطل های زباله برای خنثی کردن اثرات گاز اشک آور بودند، و آن وقت، می گويند اغتشاشات، شما اين تظاهرات قانونی و جزء حقوق مردم را به اغتشاش کشيده ايد، کدام اغتشاش ؟ و يا در مورد اتهام سازماندهی، مثل ملانصرالدين خودشان سناريويی را می نويسندو بعد هم آنقدر تکرار می کنند که خودشان نيز باور می کنند ( التبه شک دارم که خودشان هم باور کنند.) و براساس آن اقدام می کنند، اعترافات اخير و همچينن اتهاماتی که به مهدی وارد کرده اند نيز همين حکم را دارد.

آينده اصلاحات، جبهه يا حزب
جبهه عام تراست و با شرايط فعلی سازگارتر

هاشمی در پايان با اشاره به مباحث مربوط به آينده جريانات سياسی در کشور و اينکه آقای موسوی باتشکيل حزب موفق خواهند بود و يا جبهه گفت: به نظر من در اين شرايط تأسيس جبهه به مراتب بهتر از تأسيس حزب است چون اولاً حزب کم نداريم و از اين جهت دچار خلاء نيستيم. ضمن اينکه معمولاً تأسيس حزب همراه است با محدوديت هايی در نوع عقيده و افکار، اين در حالی است که در نهضت جديد، افکار مختلف و گروه های گوناگون مردمی حضور داشته و دارند، و نمی توان آنرا محدود به ايده خاصی نمود. ماهيت اين جنبش اعتراضی است و اقشار مختلف مردم و حتی سياسيون و نخبگان از راست و چپ و يا اصلاح طلب و اصولگرا در اين جريان با درجات متفاوت حضور دارند. بنابراين جبهه عام تراست و با شرايط فعلی سازگار تر ..
درپايان لازم به ذکر چند نکته است، من فکر می کنم اين نهضت خود خوش است و سازمانده و رهبری که اين ها به اين صورت دنبالش می گردند وجود ندارد، دوم اين که کمرنگ شدن تظاهرات و حضور مردم نشانه فراموش شدن و کمرنگ شدن مطالبات مردم نيست وقتی آن تعداد عجيب و غريب نيروهای امنيتی در هر مکان که احتمال حضور مردم است حضور می يابند و مانع از اجتماع مردم با انواع روش های خشونت آميز می شوند ، انگار که مردم حضور دارند و همان تأثير را دارد. و سوم اينکه هنوز هم دير نشده است ، همين الان می شود جلوی اشتباهات را با ايجاد يک گروه واقعاً بی طرف با حضور نمايندگان همه طرف های معترض و بررسی عادلانه و واقعی تمامی وقايع و بدنبال آن عمل به اين نتايج گرفت و نظام را از اين شرايط نجات داد، و پيشنهادات ارزنده جناب آقای هاشمی و ديگران در اين زمينه اجرا شود.
فراموش نکنيم که اين ها مردم همين کشور هستند، جامعه ای افسرده و دمق و آسيب ديده و پراز خشم و نفرت و کينه، حتی خاموش، نمی تواند مناسب برای يک نظام مقتدر باشد. اين که مطالبات به حق و قانونی مردم خود را اين گونه سرکوب کنيم و در عوض بخواهيم حامی حقوق مسلمانان و مردم دنيا باشيم طنزی تلخ و بی معنی است .


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016