گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان![]()
در همين زمينه
9 مرداد» همراه شو رفیق، همراه شو عزیز، همراه شو ... رضا علامه زاده27 تیر» بيائيد دست در دست، و صدا در صدای هم بياندازيم، رضا علامه زاده 12 تیر» با توايم، چه ساکت باشی چه در خروش، رضا علامه زاده 9 تیر» فيلمسازان ايران در متن حرکت اعتراضی، دويچه وله 9 تیر» پيام رضا علامه زاده و جواد طالعی برای شرکت در راهپيمايی بزرگ بروکسل
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! مبارزه بدون خشونت به معنای مبارزه در چارچوب قانون نيست، رضا علامه زاده![]() رژيم ديکتاتوری اسلامی در ايران روز به روز حلقه محاصره را بر گرد اصلاح طلبان حکومتی از يکسو، و مردم به ستوه آمده از سوی ديگر تنگتر میکند. رهبران جنبش سبز اما هنوز از به فعل در آوردن توان تاريخساز جنبش مردمی نگرانی دارند. به نظر میرسد رهبران جنبش به تفاوت ميان «مبارزه بدون خشونت» و «مبارزه در چارچوب قانون» توجه ندارند. در جوامعی با حکومتهای غير دمکراتيک، اين دو تعبير به کلی از هم جدايند. اولی شيوه ای از مبارزه با حکومت است که در مقابل مبارزهی خشونتبار مثل عمليات تروريستی قرار دارد، و دومی مبارزه ای است که ابعادش را خود حکومت تعيين کرده است تا هر حرکتی بيرون از آن را با توجيه غيرقانونی بودن سرکوب کند. اگر گاندی، پدر جنبش بدون خشونت، می خواست در قالب قانون مستعمرهگران انگليسی مردمش را به استقلال رهبری کند راه به جائی میبرد؟ آيا نلسون ماندلا میتوانست در چهارچوب قانون آپارتايد سياهان را به موضع برابری با سفيدان برساند؟ پس چگونه است که در طول چند ماه گذشته چندين بار اطلاعيهای برای گردهمائی از سوی رهبران جنبش صادر میشود ولی يک روز مانده به مراسم از طرف همانها به توجيه نداشتن «مجوز قانونی» لغو میشود؟ حتی اگر تقاضای مجوز قانونی از رژيمی که پيداست جواب مثبت بدان نخواهد داد را تاکتيکی قابل پذيرش بدانم لغو مراسم بر مبنای جواب رد گرفتن را به هيچ رو قابل توجيه نمیدانم. آيا تکرار اين کار موجب نشده است که نيروی عظيم جنبش به تدريج فرسايش يابد؟ آيا همين فرسايش امکان سرکوب و تعقيب و آزار بيشتر برای سرکوبگران حکومتی فراهم نکرده است؟ اين را همه قبول دارند که ديکتاتورها از تاريخ درس نمیگيرند و باور ندارند که دير يا زود به سرنوشت شوم ديکتاتورهای پيش از خود مبتلا خواهند شد. ولی اين را شک دارم که همه قبول داشته باشند که برخی از رهبران جنبشهای اجتماعی هم از تاريخ اين درس را نمیگيرند که نيروی تاريخساز مردم سرمايه دائمی آنان نيست که هر وقت اراده کردند به کارش بزنند. جنبشی که روز به روز به تعميق نرود هرچند میتواند ذخيرهای باشد برای زمانی ديگر با شعارهائی عميقتر، اما به هر حال رو به سردی خواهد گرائيد. بازگشت از شعار «الله اکبر»ی که با فرياد رسای «مرگ بر ديکتاتور» معنا میيافت به الله و اکبری خشک و خالی نه تنها بر امنيت شعاردهندگان نمیافزايد که ديکتاتور را هم جریتر خواهد کرد؛ همانطور که کرده است، به خبرهای دستگيری و پلمپ کردن و مصاحبه از زندانی گرفتن و جز اينها نگاه کنيد. اين درس را تاريخ يک بار به آقای خاتمی داده است. آن روزها که مردم ايران تشنه تغيير پشت سر او صف کشيدند همين «قانون» حکومتی بود که پای او را در پوست گردو گذاشت و با آن همه امکان که مردم برايش فراهم آورده بودند به وظيفه خطيرش در مقابل آنان عمل نکرد. اين درس را تاريخ بايد به آقای کروبی نيز داده باشد که وقتی در قدرتمندترين جايگاه قانون گزاری قرار داشت دستور ديکتاتورمآبانه خامنهای را «حکم حکومتی» ناميد و خود و وکلا را از انجام ابتدائیتری وظايفشان بازداشت. سرپيچی شرافتمدانهی امروز آقای کروبی از احکام حکومتی خامنهای که هر روزه از بيت متزلزلش صادر میشود نشان از درس آموختگی ايشان دارد. بر گردم به حرف اولم. مبارزه بدون خشونت به معنای مبارزه در چارچوب قانون نيست. ما در آستانهی بازشدن مدارس و دانشگاهها، يعنی کانون هميشه گرم مبارزه برای آزادی هستيم. قوانين موجود از صدر تا ذيل، از خود قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران گرفته تا قوانين جزئی و آئيننامههای مربوط به مراکز علمی بدون استثنا برای خاموش کردن ندای آزادی تدوين شدهاند و پايبندی به آنها هيچ افتخاری برای هيچکسی نيست. مبارزه بدون خشونت به عنوان درکی انسانی، امروزه و کارآمد نبايد به مبارزه در چهارچوب قانون تدوين شده توسط ديکتاتورها و جيرهخواران آنها تعبير شود. مبازره بدون خشونت تنها به يک قانون پايبند است: تداوم مبارزه تا پيروزی. رضا علامه زاده Copyright: gooya.com 2016
|