سه شنبه 31 شهریور 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نامه احمد توکلی و چشم اسفنديار جنبش سبز، شايا شهوق

شايا شهوق
وی قصد دارد با نشانه رفتن بر شعارهای مطرح شده توسط بدنه جنبش سبز در راهپيمايی روز قدس و خطاب کردن آقايان خاتمی و موسوی به عنوان رهبران جريان اعتراضی، از ايشان بخواهد که به عنوان افرادی "درون نظام"، حساب خود را با بدنه‌ای که با شعارهای ساختارشکن، خط "معارضه" با نظام را پی‌می‌گيرند، جدا کنند. فکر می‌کنم آقای توکلی به درستی چشم اسفنديار جنبش سبز را نشانه رفته است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اخيرا احمد توکلی نامه‌ای سرگشاده خطاب به مير حسين موسوی و سيد محمد خاتمی نوشته است. وی در اين نامه با طرح شعارهای راهپيمايان سبز در روز قدس، به زعم خود "وجدان" خاتمی و موسوی را "در معرض سؤالاتی" قرار داده است. وی همچنين با بيان اين‌که جريان سبز " با مبانی انقلاب اسلامی ناسازگار است"، در پايان از ايشان خواسته تا به نظام بازگردند.

پس از خواندن نامه احمد توکلی، يادداشتی از احمد پورنجاتی، نماينده مجلس ششم به خاطرم آمد که چند سال پيش نگاشته بود در تشريح دليلی از دلايل شکست انتخاباتی جريان اصلاح طلب. درگير شدن اصلاح طلبان در بازی مخالفانشان، مضمون اين يادداشت بود و آن گونه که پورنجاتی بيان می کرد، نقل به مضمون، مخالفان اصلاحات هربار که اصلاح طلبان را متهم به بی دينی و ضد ارزشی بودن می‌کردند، انرژی فراوانی از جانب اصلاح‌طلبان صرف می‌شد تا ثابت شود اين‌گونه که مخالفانشان تبليغ می‌کنند، نيست و همين ماجرا اصلاح‌طلبان را در پيشبرد مواضع اصلاح‌طلبانه به انفعال می‌کشاند.

ديگر مورد که پس از خواندن اين نامه به ذهنم تداعی کرد، ماجرای تقسيم‌بندی شهروندان و سياسيون به "خودی و غير خودی"، "عوام و خواص" و آن‌چيزی است که امروز "داخل و خارج نظام" می‌‌خوانند. به باور من اين تقسيم‌بندی نيز اصلاح‌طلبان را در موضع انفعالی، حتی در دفاع از حقوق شهروندی افراد، قرار می‌داد. اين مواضع انفعالی مسبب عمده قطع ارتباط سر و بدنه جنبش اصلاح‌طلبی دوم خرداد بود. هنگامی اين قطع ارتباط خودنمايی کرد که اصلاح‌طلبان راه يافته به قدرت، قادر نبودند به مطالبات بدنه که بعضا دارای اصطکاک با ساختار بود، بپردازند. چراکه حتی بيان بخشی از مطالبات، برچسب ضددين و ضدارزش بودن را برای راوی آن به همراه داشت و دفاع از حقوق بخشی از شهروندان، برای آن‌ها ترس اخراج از دايره خودی‌های حکومتی را به‌ ارمغان می‌آورد.

به باور من آن‌چه در نامه احمد توکلی ديده می‌شود اين است که وی قصد دارد با نشانه رفتن بر شعارهای مطرح شده توسط بدنه جنبش سبز در راهپيمايی روز قدس و خطاب کردن آقايان خاتمی و موسوی به عنوان رهبران جريان اعتراضی، از ايشان بخواهد که به عنوان افرادی "درون نظام"، حساب خود را با بدنه‌ای که با شعارهای ساختارشکن، خط "معارضه" با نظام را پی‌می‌گيرند، جدا کنند. فکر می‌کنم آقای توکلی به درستی چشم اسفنديار جنبش سبز را نشانه رفته است؛ چرا که به خوبی می‌داند که آقايان موسوی و خاتمی بارها در صدد اثبات وفاداری خود به نظام و آرمان‌های آن برآمده‌اند و مجالی برای تاييد شعارهای ساختار شکن ندارند.

اصرار در طرح اين مسئله می‌تواند با موضع‌گيری موسوی و خاتمی همراه شده و در نهايت با موضع‌گيری‌های قابل پيش‌بينی از سوی موسوی و خاتمی، بخشی از بدنه جنبش که به قول آقای توکلی "کم هم نيستند"، از ايشان دلسرد شود. اين نکته نيز برای همگان روشن است که اعطای رهبری جنبش به آقايان موسوی، کروبی و خاتمی، از جنس تابعيت مطلق نيست. بر همين مبنا دلسردی بدنه از رهبران، می‌تواند سبب سلب رهبری ايشان، حداقل از سوی بخش راديکال بدنه شود و در نهايت اين جنبش را به جنبشی بی‌سر تبديل کند. در چنين شرايطی زمينه مساعدی برای سرکوب جنبش فراهم می‌شود. جنبش اعتراضی بی‌سر نيز در نهايت جز دست‌زدن به حرکات اعتراضی کور به هيچ نتيجه‌ای نخواهد رسيد.

فکر می‌کنم مسئله‌ای که توکلی در نامه‌اش طرح کرده است، دير يا زود گريبان رهبران "درون نظام" جنبش سبز را خواهد گرفت و فعالان سياسی و رهبران جنبش بايد مسايل مطرح شده در نامه اخير توکلی را جدی تلقی کرده و به جای پاک کردن صورت مسئله و تکرار تجربه ناموفق دوران اصلاحات، راهکاری جدی برای آن بيانديشند. واضح است که منظور از پيدا کردن راهکار، پاسخ دادن به نامه آقای توکلی يا مسايلی از اين دست نيست، بلکه بايد به اين بپردازيم که اين بار برای حفظ فراگيری اين جنبش ملی چه‌گونه می‌توان وارد بازی "درون و بيرون نظام" نشد و چه‌گونه می‌شود با حفظ تکثر و فراگيری جنبش، به پی‌گيری مطالبات مشترک مردم کمر همت بست.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016