شنبه 18 مهر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جهنم روزنامه‌نگاران - بررسی وضعیت روزنامه‌نگاران داخل کشور در ماه‌های اخیر، نیک‌آهنگ کوثر، رادیو زمانه

ایران در طول سه ماه گذشته، تبدیل به زندان بزرگ روزنامه‌نگاران و وب‌نگاران شده است. روزنامه‌نگاران و وبلاگ‌نویس‌هایی که به ایران بازمی‌گردند را خطر دستگیری تهدید می‌کند و فعالان غیر مهاجر عرصه‌های خبری هم در معرض تهدید هستند و بسیاری از ایشان مجبور به ترک خانه و کاشانه‌شان شده‌اند.
در گزارش امروز به بررسی وضعیت مطرح‌ترین وبلاگ‌نویس ایرانی که ۱۱ ماه است زندانی است پرداخته‌ام. همچنین با سه روزنامه‌نگار فراری گفت و گو کرده‌ام که شرایط سخت بعد از انتخابات را تجربه کرده‌اند.

حسین درخشان
با آنکه او ابداع‌کننده وبلاگ‌نویسی فارسی نبود، اما شبکه وبلاگ فارسی را گسترش داد و ابوالبلاگر خوانده شد. ابوالبلاگر تا مدت‌ها مرجع وبلاگ‌نویسی بود و از سیاست و عشق و فرهنگ و هر چه دلش می‌خواست می‌نوشت، تا آن‌که وارد منطقه ممنوعه شد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


این وبلاگ‌نویس پیش‌رو در طول سال‌های ۸۵ تا ۸۷ با موضع‌گیری‌های بعضاً رادیکال خود، آرام‌آرام از بسیاری از لینک‌دانی‌های وبلاگ‌ها محو و عملاً با بایکوت بسیاری از وبلاگ‌نویسان دیگر روبرو شد.

حسین درخشان سال گذشته در بازگشت به ایران بعد از سه هفته بازداشت شد. تا مدت‌ها هیچ‌کس حتی خانواده‌اش حرفی از این مسأله نمی‌زدند و فقط به‌روز نشدن وبلاگ تازه‌اش «بچه قلهک»، باعث شد حدس همگان درست از آب در بیاید؛ او در بند بود.

جمشیدی سخنگوی قوه قضاییه حدود دو ماه بعد از دستگیری درخشان در آبان سال پیش، اعلام کرد او بازداشت شده است. اینک زندانی شماره ۶۶ بند ۳۴۰ زندان اوین که با انواع اتهام‌ها از سوی زندانی‌کنندگان و یا مخاطبان سابق‌اش روبرو شده، بیش از ۱۱ ماه است که در بند است.

بنا به گفته منبع رادیو زمانه که از ذکر نامش معذوریم، درخشان در طول ۱۱ ماه بارها مورد ضرب و شتم بازجویانش قرار گرفته و مجبور به پذیرش اتهام‌هایی شده که مرتکب نشده است. درحالی‌که همه نگران وضع زندانی دیگرِ ایرانی - آمریکایی اوین، یعنی مازیار بهاری هستند؛ کسی این روزها حال درخشان را نمی‌پرسد.

گفته می‌شود مقام‌های دادستانی در دوران قاضی مرتضوی خانواده درخشان را تهدید به اقدام‌های شدیدتر کرده‌اند. هم‌چنین کمتر کسی خبر دارد که پدر حسین درخشان در طول این مدت دچار حمله قلبی شده است.

گرچه هیلاری کلینتون رسماً با وزیر خارجه کانادا برای آزادی مازیار بهاری هم‌نوا شد، اما دولت کانادا تا کنون اقدامی جدی همراه با موضع‌گیری رسمی در قبال وضعیت درخشان نکرده است. با آن‌که پیش از آزادی رکسانا صابری از زندان در هفته‌های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری ایران، محمود احمدی‌نژاد از قوه قضاییه خواستار برخورد مهرورزانه با او شده بود و خیلی‌ها انتظار داشتند درخشان که بارها احمدی‌نژاد را تمجید کرده بود آزاد شود، اما چنین نشد و پیگیری‌ها به جایی نکشید.

اگر بازگشت به کشور حداقل برای حسین درخشان این‌قدر هزینه داشته، ماندن برای گروهی دیگر خطرناک‌تر بوده است.

بابک داد
بابک داد که روزهای پیش از انتخابات، بیش از پیش فعال شده بود و به نقد موضع دولت حاکم می‌پرداخت، بعد از ۲۳ خرداد مجبور به ترک خانه شد و همراه فرزندان‌اش در خفا زندگی کرده است. بابک داد حتی نتوانست بر بالین برادر بزرگ‌ترش، سیف‌الله داد حاضر شود و در آخرین روزهای عمرش در کنار او باشد؛ چرا که مأموران منتظرش بودند و سیف‌الله از بابک خواسته بود که خود را به دردسر نیاندازد.

بابک داد در مورد تجربه شخصی‌اش به زمانه گفت:
«من به محض احساس خطر، منزل را به همراه دو فرزندم ترک کردم. ترک منزل هم به خاطر این بود که یکی دو روز ببینم اوضاع چگونه است و از آن شوکی که مثل همه مردم و نامزدهای انتخاباتی دچارش شده بودیم، در بیاییم، تصمیم گرفتیم که جایی دورتر از منزل برویم و یکی دو روز فکر کنیم و پس از اتفاقات تلخ بعد از راهپیمایی سکوت، من تصمیم گرفتم که دوره اختفای خودم را ادامه بدهم و خانوادهآم هم به این جمع‌بندی رسید که ادامه بدهیم و در هنگام اختفا و متواری بودن از دست مأموران گمنام امام زمان، به روشنگری و اعتراض ادامه بدهم.»

در این تعقیب و گریز ۱۰۵‌روزه، بابک داد تا مرز دستگیری رفت.
حنیف مزروعی، سردبیر سابق سایت نوروز نیز از روز ۲۳ خرداد متواری است. او رسالت اطلاع‌رسانی را عامل روبرو شدن روزنامه‌نگاران با تهدیدهای بیشتر می‌داند:

«بعد از انتخابات، روزنامه‌نگاران به خاطر این‌که رسالت اطلاع رسانی بر عهده‌شان بود که اخبار را منتشر کنند، حتی قبل از سیاسیون مورد هجمه و تهدید قرار گرفتند که بعضی از ایشان به زندان افتادند. در این بین هم خیلی از دوستان روزنامه‌نگار که دستگیر هم نشده بودند برای اینکه گذر کنند از این وضعیت، در جاهای مختلف کشور پنهان شدند و یا از کشور خارج شدند تا به فعالیت‌ خود ادامه دهند یا برای امنیت خود متواری شدند.»

بعضی از روزنامه‌نگاران فراری، حتی در شرایط خطر فعالیت خودشان را دو چندان کرده‌اند و فعالیت‌های اطلاع‌رسانی‌شان تشدید یافته از جمله بابک داد که در طول ۱۰۵ روز گذشته با دور تند می‌نویسد و مصاحبه می‌کند.
اما این تهدیدها تنها گریبان خبرنگاران و نویسندگان را نگرفت و عکاسان خبری هم به خطر افتادند. جواد مقیمی عکاس خبرگزاری فارس که یکی از عکس‌هایش روی جلد مجله تایم چاپ شد، دیگر توان ماندن نداشت. او جور عکاسان خبرگزاری‌های خارجی را کشید که مجوز فعالیت نداشتند، اما به خاطر رابطه خبرگزاری فارس و سپاه، دیگر ماندن را جایز ندانست.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016